سیریوس بلک,شخصیتی ساختگی و بسیار دوست داشتنی در مجموعه داستان های هری پاتر است البته  در فیلم‌های هری پاتر، گری اولدمن نقش او را بازی می‌‌کند.

سیریوس بلک، متولد ژوئن 1958، فرزند ولبورگ  و اوریون بلک و برادر بزرگ ریگولاس بلک است. اولین اشاره به وی به طور مختصر در کتاب هری پاتر یک ( سنگ جادو )  بود که به عنوان کسی معرفی شد که موتور پرنده را به  هاگرید قرض داد  دقیقا بعد از اینکه لرد ولدمورت از بین رفت. همچنین  او در هری پاتر و زندانی آزکابان به عنوان یک مجرم و قاتل فراری شناخته شد .

 در زمان داستان هری پاتر، سیریوس آخرین فرزند خانواده بلک است، والدین وی ولبورگ و اوریون بلک نام وی را سیریوس نهادند که نام ستاره ای در آسمان است . این نام گذاری بر طبق سنت خانواده بلک برای نام گذاری فرزندان از نام صورت های فلکی و ستارگان است . نام های ریگولاس، کیگانوس، اوریون و آرکتوروس نیز بر همین اساس انتخاب شده است.

سیریوس یک برادر کوچک به نام ریگولاس و سه دختر خاله به نام های بلاتریکس بلک ( لسترنج ) ، نارسیسا بلک ( مالفوی )  و آندرومیدا بلک ( تانکس )  دارد . نارسیسا و بلاتریکس نزد خانواده بلک عزیز بودند چرا که با خانواده های اصیل پیمان دوستی بسته و با مردان جادوگر و همچنین خون اصیل ازدواج نمودند ،در حالی که آندرومیدا نزد آنان بی اعتبار بود زیرا با ماگلی به نام تد تانکس ازدواج کرد .

برادر کوچک سیریوس، ریگولاس نیز به خاطر پیوستنش به گروه لرد ولدمورت یعنی مرگ خواران مورد تحسین قرار گرفت . سیریوس و آندرومیدا شباهتی به خاندان بلک نداشتند ، همانطور که خاندان بلک سعی در نا فامیل خاندان این دو داشتند ، اینها هم از اینکه به چنین خانواده ای تعلق داشتند بی نهایت شرمسار بودند و خود را بد اقبال میدانستند . این مشخص نیست که سیریوس همیشه در مقابل خانواده اش سرکش بوده یا این اخلاق را بعد از رفتن به مدرسه هاگوارتز پیدا کرد. سیریوس با  جیمز پاتر  صمیمی  بود و با ریموس لوپین و پیتر پتی گرو نیز دوست بود .

این بخش اشتباه است :  

در سن شانزده سالگی سیریوس از خانه گریخت تا با خانواده پاتر زندگی کند . این بی آبرویی برای خانواده بلک باعث شد که آن ها با چالاکی نام سیریوس را از شجرنامه خود خط بزنند. آلفارد بلک ، برادر ولبورگ ( مادر سیریوس ) ، با سیریوس همفکری کرد و او را با مقدار زیادی پول یاری داد. ولبورگ با فهمیدن این مسئله نام آلفارد را نیز از درخت خانوادگی پاک کرد. جیمز پاتر دوست صمیمی سیریوس با لیلی اوانز ازدواج کرد که در مراسم عروسی آن دو سیریوس بلک ساقدوششان بود. سیریوس بعد ها به عنوان پدرخوانده  هری پاتر ، پسر جیمز انتخاب شد .

صحیح شده این بخش :  

عموي من آلفرد براي من مقداري طلا به ارث گذاشته بود، اونم از اينجا حذف شده بود، احتمالا به خاطر همين بود كه به هرحال از اون موقع من روي پاي خودم ايستادم .

پس از اینکه لرد ولدمورت به خانه لیلی و جیمز پاتر حمله کرد و آن دو را کشت، به هری ، پسر آن دو حمله کرد اما طلسم او به خودش بازگشت و بدنش را از دست داد ولی با کمک هورکراکسس هایش و شراکت در بدن دیگر موجودات و انسان ها زندگی کرد . در این میان سیریوس از ماجرا با خبر شده و یک ساعت بعد خود را به خانه پاتر ها رسانده و هری را با موتور پرنده خود برد ولی در در راه هاگرید را ملاقات کرد  و هاگرید به وی گفت که از طرف دامبلدور دستور دارد که هری را پیش او ببرد . سیریوس هری را به هاگرید داد و موتور پرنده خویش را نیز به وی قرض داد، سپس در حالی که به سمت خانه پاتر ها می رفت به او اندیشید که راز دار ( کسی که راز مکان خانه را در دل خود حفظ می کند و هیچکس تا موقعی که او راز را به فرد نگوید نمی تواند مکان را ببیند و یا به آنجا دست یابد ) پاتر ها یعنی پیتر پتی گرو آن ها را به ولدمورت فروخته است .

سیریوس به سراغ پیتر رفت و با وی  گلاویز شد. پیتر که احساس خطر کرده بود  با جادویی خیابان مقابل را در هم فرو ریخت ماگل های اطراف  را کشته  سپس یکی از انگشتان خود را قطع کرد و به موشی تغییر شکل داد  و به خانه یک خانواده جادوگر به نام ویزلی ها  پناه برد . سیریوس به جرمی که پیتر انجام داده بود یعنی کشتن ماگل ها و از بین بردن خود پیتر به زندان آزکابان افتاد ، در واقع به جرمی که مرتکب آن نشده بود .

سیریوس دوازده سال اسیر بود تا اینکه با دیدن یک روزنامه که عکس خانواده ویزلی را درحالی انداخته بود که پیتر هم با شمایل موش همراه آن ها بود از زندان فرار کرد و به محوطه هاگوارتز رفت  چرا که میدانست او به زودی به همراه یکی از بچه های ویزلی به هاگوارتز راهی میشود ، این تنها دلیلی بود که او توانست به امری غیر ممکن که فرار از زندان آزکابان و نگهبانان مخوفش دیوانه ساز ها بود فرار کند .

سیریوس نتوانست بی گناهی خود را ثابت کند و به همین دلیل تا پایان عمر فراری ماند. اما وقتی که در وزارت جادوگری با مرگ خواران درگیر شده بود توسط دختر عمه خود یعنی بلاتریکس لسترنج کشته شد.

 ویرایش و تصحیح شد !