در یک افشاگری شگفت آور و عجیب، جی کی رولینگ نویسنده سری کتاب های هری پاتر، امروز اعلام کرد که رمان های او تقلبی هستند و در واقع هری پاتر و دنیای که او به وجود آورده است واقعا وجود دارد.
بر طبق نشریه رسمی بلومزبری، انتشارات جی کی رولینگ، وی در سال 1996 وقتی در لندن خرید می کرده وارد کافه پاتیل درز دار (مکانی معروفی برای دیدار کردن جادوگران و ساحره ها) می شود و تام (کافه دار) بدون اینکه بداند او یک ساحره نیست؛ همه چیز را در باره جادو برای وی فاش می کند. رولینگ بر خلاف گفته های قبلی اش که اظهار می کرد کتاب اولش یعنی هری پاتر و سنگ جادو را در کافه ادینبرگ نوشته است، در واقع این کتاب را در کافه پاتیل درز دار نوشته است.
وی به خبرنگاران لندن چنین گفت:
« من به آلبوس دامبلدور و وزارت سحر و جادو قول دادم که همه چیز رو به شکل داستان در بیاورم و در واقع کسی متوجه وجود جادو و جادوگران نمی شه، ولی اخیرا یکی از خبرنگاران CNN با من تماس گرفته است و گفته که عکس هری پاتر حقیقی را پیدا کرده است. آن موقع متوجه شدم که دیگه راز داری اهمیتی نداره»
خبر وجود داشتن هری پاتر باعث تعجب همه طرفداران هری پاتر شده و آن ها می خواهند که بیشتر راجع به قهرمانشان بداند. متاسفانه موقعیت کنونی هری پاتر ناشناخته است و ما برای اظهار نظر نتوانستیم با او تماس بگیریم. آدرس اصلی دورسلی ها نیز مشخص شده است اگر چه همسایگان آن ها می گویند بعد از انتشار خبر ایشان را ندیده اند. ولی افراد دیگری که رولینگ درباره آن ها در کتاب هایش نوشته است را پیدا کردیم و توانستیم نظراتشان را جویا شویم.
پروفسور مک گونگال، یک ساحره سختگیر چنین گفت:« من بعد از اینکه کتاب اول رو خوندم متحیر شده بودم. رولینگ یکی از مهمترین قوانین جادوگری، که همان نشان ندادن جادو در مقابل ماگل ها است را زیر پا گذاشته بود. بعد از اینکه کتاب ها معروف شدند کار ما هم برای مخفی شدن سخت تر شده است.»
استاد معجون سوروس اسنیپ گفت:« این دقیقا همون رفتار هری پاتر است. من که متعجب نشدم. این پسر اصلا به قوانین اهمیتی نمی ده»
روبیوس هاگرید گفت:« وقتی من چیزای تو کتاب رو دیدم ترسیدم که ماگل ها برای حیوان خانگی برن و یه اژدها بگیرن، چون خودمونیم ها، کی می تونه جلوی خودش رو بگیره؟ ولی اونا نمی تونن چون باید با اژدها ها خیلی با دقت رفتار کرد.»
آرتور ویزلی پدر رون، بهترین دوست هری پاتر گفت:« من خیلی خوشحالم که این راز فاش شد. من از همه چیز ماگل ها خوشم میاد. این بالاخره یه فرصت خوبی به من میده که با بعضی از شماها به راحتی و نزدیکی کار کنم. به طور مثال اون دستگاهی که دستتونه خیلی جالبه!» در حالی که به واکمن خبرنگاری اشاره می کند و می خواهد که نگاهی به باطری هایش بکند.
مدیر مدرسه علوم و فنون جادویی هاگوارتز، آلبوس دامبلدور چنین گفت:« بله، در واقع من بعد از انتشار این خبر به صورت نزدیک با وزیر ماگل ها در تماس بودم. البته من از این فکر شما قدر دانی می کنم ولی امیدوارم که این ماگل ها دیگه برام جوراب های بیشتری نفرستند! »
(این داستان شوخی برای جشن گرفتن روز اول آوریل نوشته شده به عبارت دیگه جدی نگیرید!)