توی این سایت و سایت های دیگه، مقالات زیادی در باره اسنیپ نوشته شده . بعضی ها میگن خیانتکاره و بعضی ها میگن که نیست و دلایلی هم میارن که اغلب مورد قبوله . ولی با در نظر گرفتن تمامی این دلایل میتونید نتیجه بگیرید که اسنیپ هم خیانتکاره و هم وفادار . مقاله ای که می خونید دلایل من برای اثبات این قضیه ست .
- خصوصیات اسنیپ :
من فکر میکنم که اسنیپ یه آدم قدرت طلب و جاه طلبه و فقط به فکر منافع خودشه . و اصلا براش اهمیتی نداره که توی کدوم جبهه قرار بگیره . درواقع اون به جبهه ای میپیونده که قدرت بیشتری داشته باشه و بتونه توی اون جبهه ترقی بیشتری داشته باشه . پس اون می خواد که به هدفش برسه . خیانت و وفاداری برای اسنیپ، تنها وسیله ای برای رسیدن به اهدافشه و هیچ کدوم از اون ها هیچ ارزشی برای اسنیپ ندارن : فقط قدرت ! مغز اسنیپ واقعا خوب کار میکنه و تصمیمایی که می گیره تماما از روی فکره . در واقع اسنیپ دو فاکتور مهم داره : سیاست و عقل . اگر خوب فکر نمیکرد، هیچ کدوم از نقشه هاش عملی نمی شدن .به علاوه ممکنه مثل اسلاگهورن یه قدرت بزرگ محسوب بشه و شاید از اسلاگهورن هم توانا تر باشه . همونطور که میدونید اون یه معجون ساز حرفه ایه ( دستورالعمل هایی که در گوشه و کنار کتابش نوشته ) و همچنین در جادوی سیاه و مقابله با اون یه آدم خبره محسوب میشه ( در کلاس هاش . همچنین اون طلسم هم ساخته : سکتوم سمپرا ) . در جادوی معمولی هم مثل آکلومنسی و نفوذ به ذهن افراد همه مون میدونم که ماهره .
- استدلال :
از نظر من اسنیپ هم به دامبلدور و هم به ولدمورت خیانت کرده . من فکر میکنم که در بخش ابتدایی کتاب، توضیحی که به بلاتریکس در مورد زمانی که در جبهه دامبلدور بوده میده، تماما دروغ و ساخته ذهنه و در واقع اصل موضوع چیزیه که شما در کتاب در موردش میخونید نه اونی که اسنیپ میگه . پس همیشه به ولدمورت وفادار نبوده . در مواقعی به دامبلدور و در مواقعی به ولدمورت وفادار بوده .همه ما می دونیم دامبلدور و ولدمورت، افرادی نیستن که به راحتی بشه اون ها رو گول زد و فریب داد . دامبلدور و ولدمورت دو دشمن سر سخت هستن و هردو واسه از بین بردن همدیگه خیلی تلاش میکنن و درواقع هر اشتباه کوچیک یا بزرگ موجب انحراف به سمت شکست میشه . پس ولدمورت و دامبلدور به اسن سادگی ها رو دست نمیخورن و هردو اون ها میدونن که اسنیپ یه همچین شخصیتی داره و به هر دوشون خیانت کرده . ( حالا ممکنه خود اسنیپ فکر کنه که تونسته این کارو بکنه و ممکنه که از واقعیت هم با خبر باشه . اصلا مهم نیست ! )حالا اینجا یه سوال پیش میاد : اگه هر دو میدونن که اسنیپ بهشون خیانت کرده پس چرا سعی در جذب اون دارن و اون رو نابود نمیکنن ؟جواب با توجه به نوشته خیلی سادس : اسنیپ یه برگ برنده ست . برگ برنده ای که پیروزی هر جبهه وابسطه به وجود اون در اون جبه ست . اگر ما اسنیپ رو یه قدرت بزرگ تلقی کنیم، پس هر دو باید سعی در جذبش کنن، با توجه به اینکه اون آدم سستیه و وابستگی قلبی به هیچ کدوم جبهه ها نداره . اسنیپ هم جوانب رو بررسی میکنه و بهترین رو انتخاب میکنه و ممکنه مدتی وابسته بمونه و ممکنه هم با پیشنهاد بهتر به جبهه دیگه بره ( یه چیزی نقل و انتقالات بازیکنای باشگاه ها ) .چند تا مثال : دامبلدور همیشه سعی کرده اون رو پیش خودش نگه داره ؛ اون رو بدون هیچ قید و شرطی به محفل ققنوس راه داد، در سال ششم اون رو معلم دفاع در برابر جادوی سیاه کردو خیلی کارای دیگه . ولدمورتم در سال ششم با ایجاد شرایط بهتر و نقشه قبلی یه همچین کاری رو کرد .
- خصوصیات اسنیپ :
من فکر میکنم که اسنیپ یه آدم قدرت طلب و جاه طلبه و فقط به فکر منافع خودشه . و اصلا براش اهمیتی نداره که توی کدوم جبهه قرار بگیره . درواقع اون به جبهه ای میپیونده که قدرت بیشتری داشته باشه و بتونه توی اون جبهه ترقی بیشتری داشته باشه . پس اون می خواد که به هدفش برسه . خیانت و وفاداری برای اسنیپ، تنها وسیله ای برای رسیدن به اهدافشه و هیچ کدوم از اون ها هیچ ارزشی برای اسنیپ ندارن : فقط قدرت ! مغز اسنیپ واقعا خوب کار میکنه و تصمیمایی که می گیره تماما از روی فکره . در واقع اسنیپ دو فاکتور مهم داره : سیاست و عقل . اگر خوب فکر نمیکرد، هیچ کدوم از نقشه هاش عملی نمی شدن .به علاوه ممکنه مثل اسلاگهورن یه قدرت بزرگ محسوب بشه و شاید از اسلاگهورن هم توانا تر باشه . همونطور که میدونید اون یه معجون ساز حرفه ایه ( دستورالعمل هایی که در گوشه و کنار کتابش نوشته ) و همچنین در جادوی سیاه و مقابله با اون یه آدم خبره محسوب میشه ( در کلاس هاش . همچنین اون طلسم هم ساخته : سکتوم سمپرا ) . در جادوی معمولی هم مثل آکلومنسی و نفوذ به ذهن افراد همه مون میدونم که ماهره .
- استدلال :
از نظر من اسنیپ هم به دامبلدور و هم به ولدمورت خیانت کرده . من فکر میکنم که در بخش ابتدایی کتاب، توضیحی که به بلاتریکس در مورد زمانی که در جبهه دامبلدور بوده میده، تماما دروغ و ساخته ذهنه و در واقع اصل موضوع چیزیه که شما در کتاب در موردش میخونید نه اونی که اسنیپ میگه . پس همیشه به ولدمورت وفادار نبوده . در مواقعی به دامبلدور و در مواقعی به ولدمورت وفادار بوده .همه ما می دونیم دامبلدور و ولدمورت، افرادی نیستن که به راحتی بشه اون ها رو گول زد و فریب داد . دامبلدور و ولدمورت دو دشمن سر سخت هستن و هردو واسه از بین بردن همدیگه خیلی تلاش میکنن و درواقع هر اشتباه کوچیک یا بزرگ موجب انحراف به سمت شکست میشه . پس ولدمورت و دامبلدور به اسن سادگی ها رو دست نمیخورن و هردو اون ها میدونن که اسنیپ یه همچین شخصیتی داره و به هر دوشون خیانت کرده . ( حالا ممکنه خود اسنیپ فکر کنه که تونسته این کارو بکنه و ممکنه که از واقعیت هم با خبر باشه . اصلا مهم نیست ! )حالا اینجا یه سوال پیش میاد : اگه هر دو میدونن که اسنیپ بهشون خیانت کرده پس چرا سعی در جذب اون دارن و اون رو نابود نمیکنن ؟جواب با توجه به نوشته خیلی سادس : اسنیپ یه برگ برنده ست . برگ برنده ای که پیروزی هر جبهه وابسطه به وجود اون در اون جبه ست . اگر ما اسنیپ رو یه قدرت بزرگ تلقی کنیم، پس هر دو باید سعی در جذبش کنن، با توجه به اینکه اون آدم سستیه و وابستگی قلبی به هیچ کدوم جبهه ها نداره . اسنیپ هم جوانب رو بررسی میکنه و بهترین رو انتخاب میکنه و ممکنه مدتی وابسته بمونه و ممکنه هم با پیشنهاد بهتر به جبهه دیگه بره ( یه چیزی نقل و انتقالات بازیکنای باشگاه ها ) .چند تا مثال : دامبلدور همیشه سعی کرده اون رو پیش خودش نگه داره ؛ اون رو بدون هیچ قید و شرطی به محفل ققنوس راه داد، در سال ششم اون رو معلم دفاع در برابر جادوی سیاه کردو خیلی کارای دیگه . ولدمورتم در سال ششم با ایجاد شرایط بهتر و نقشه قبلی یه همچین کاری رو کرد .