بي شك آرتميس فاول و دنياي اعجاب انگيزش در قرن جديد توانسته قلب ميليونها نوجوان را تسخير كند،ماجراهاي آرتميس فاول كه هيجان انگيز ترين اثر فانتزي است كه ممكن است در اين سبك خوانده باشيد در بسياري از لحظات آدرنالين خون را بالا مي برد و ما را با چندين قهرمان اين داستان همراه مي سازد، يكي از نكات جالب اين سري كتابها چند محوري بودن داستان است، در صورتي كه دو جبهه در مقابل همديگر قرار ميگيرند، هر دو طرف داستان شخصيت مثبت دارند و چه بسا آرتميس فاول، شخصيت اصلي اين داستان، منفور ترين آنها باشد، در مقابل جن ها و گابلين ها كه هميشه در داستانهاي FairyTale جزو موجودات شرور بودند، در اين كتاب به طرز زيبايي دور انديش و آدم خوب داستان هستند، در آرتميس فاول شما بايد انتظار همه چيز را داشته باشيد، از جادو و آيينهاي جادويي گرفته تا انتظار آخرين تكنولوژي ها و اسلحهها كه با باطري هاي اتمي كار مي كنند، محتواي داستان آرتميس فاول بسيار غني تر از نبرد خوبي و بدي است و در واقع خوبي و بدي در اين داستان به فرعيات رفتهاند، يكي ديگر از جذابيتهاي اين داستان استفاده از همه نوع شخصيت و نقص هاي موجود در آنهاست، آرتميس فاول قهرمان داستان، زيركترين شخصيتي كه ممكن است در كتابها با او روبهرو شويد، مادر بيمار دارد و درحالي كه حرص مال دنيا را مي زند و طلاهاي گابلينها را باج مي گيرد، نيمي از آن را صرف بهبودي مادرش مي كند و ...
بهتر است خط داستاني كوچك خدمت شما تقديم كنم تا بيشتر با اين داستان جالب آشنا شويد، نمي توانم قول بدهم كه با خواندن اين كتاب از هري پاتر خواني دست برداريد، اما جزو فنهاي اين كتاب مسلما خواهيد شد.
آرتميس فاول نابغهاي سيزده سالهاست كه پس از مفقود شدن پدرش در شمال روسيه به دنبال تجارت شرافتمندانه و كم شدن توان مالي خاندان فاول ( كه همگي جزو بزرگترين تبهكاران غرب بودند) تصميم به جبران ضرر مالي كه پدر خانواده يعني آرتميس فاول پدر متحمل شد مي گيرد، چون هنوز دوران كودكي را به سر مي برد و در باورهايش جادو جاي ويژهاي باز كرده با تحقيق در دنياي اينترنت اطلاعاتي كافي تر از خود اجنه و قوم خاص به دست ميآورد، براي نيل به مقصود خود(كه همانا تصاحب طلاهاي اجنه ميباشد) نياز به كتاب مقدس آنها دارد، كتابي كه در تمام داستانها و اطلاعاتي كه آرتميس به دست آورده به طرزي مبهم نقش داشته و آرتميس با زيركي و جستجوي فراوان از يك گابلين مست آن را ميگيرد و با مطالعه زبان انها به رازها و اسرار و كليهي قوانين قوم خاص پي ميبرد، سپس وي سروان هالي شورت تنها زن نيروي پليس زير زميني اجنه را گروگان ميگيرد، با اين اقدام نيروي اجنه كه فكر ميكنند با شخصي ناشي سر و كار دارند نيروي ويژهي خود را به سراغ آرتميس مي فرستند، كه باتلر(به معناي سرپيشخدمت) محافظ آرتميس به تنهايي يك گروه كامل اصلاح را لت و پار مي كند و تازه روت، رئيس پليس نيروهاي زيرزميني ميفهمند كه آرتميس فاول كم كسي نيست، تحقيقات فلي (سانتور، مغز متفكر اجنه) نتيجه مي دهد كه آرتميس فاول چندين پروندهي باز در سازمانهاي جاسوسي دارد، بعد از چندين گريز و كلك زدن نيروي ويژه و زيرپا گذاشتن قانون خودشان و درگيري باتلر با يك ترول در نهايت آرتميس با زيركي از ايست زماني كه اجنه ترتيب داده بودند گذر كرده و از بمب بيولوجيك فرار مي كند، طلاها را به دست مياورد و مادرش را با كمك خود سروان هالي شورت بهبود ميبخشد، در پايان كتاب اول با ابهامي روبهرو ميشويم، آيا آرتميس فاول ادامه خواهد داشت؟
- در كتاب دوم، اوضاع بسيار پيچيده تر از گذشتهاست، به عقيده نگارنده اين مطلب، قدرت مانور كالفر در اين كتاب با توجه به آشنايي خوانندگان با شخصيتهاي قبلي بسيار بيشتر شده و در اين كتاب شاهد شورش داخلي اجنه، عدم كنترل مناسب اوضاع و پيدا شدن پدر آرتميس هستيم، جايي كه نه آرتميس و نه نيروي ويژهي پليس اجنه به تنهايي از پس كنترل مشكلات برنميايند و اين دو طي اتفاقي جالب با هم قرارداد مي بندند، كه آرتميس در كنترل شورش كمك كند و اجنه در يافتن پدر آرتميس از چنگال مافياي روسيه. در پايان كتاب دوم بعد از كلي جنجال باز هم ابهامي خواهيم داشت، جايي كه ارتميس به پدرش قول مي دهد كه به درسش بچسبد، اما قرار ملاقاتهايي كه با سران كلاهبردار گذاشته چه مي شود؟
در كتاب سوم، كه اوج كار كالفر به حساب ميايد، باز هم ديوانهاي به دنبال يافتن كد ابديت Eternity Code است و آرتميس، اجنه همه و همه بايد با هم جلوي اين ديوانه را بگيرند، در پايان Eternity COde آرتميس شستشوي مغزي داده مي شود و تا همين چند وقت پيش تمام طرفداران اين كتاب در ياس پايان سري اين داستان عجيب بودند، چرا كه تمام خاطرات آرتميس شسته شد و از بين رفت، اما باز هم با ابهامي در اين سه گانه مواجه بوديم، آيا آرتميس بازهم به دنبال خلافكاريهاي سابقش ميفتد؟
پاسخ كالفر به اين موضوع بلي است! در 13 اكتبر 2004 انتشارات ميراماكس تمامي طرفداران را ذوق زده كرد، پروندههاي آرتميس فاول نام كتاب چهارم اين سري از داستانهاست، نكتهي جالب اشاره به پروندههاي آرتميس در طول هر سه جلد بوده كه مي تواند جالب باشد، متاسفانه هيچ گونه اطلاعاتي از اين كتاب هم اكنون به دست نگارنده مطلب نرسيده و تنها نكتهاي كه مي توانم طرفداران را خوشحال كنم اين است كه جلد پنجم آرتميس فاول با عنوانOpal Deceprion هم اكنون زير چاپ است و تا 3 May 2005 به دست علاقهمندان اين داستان مي رسد
بهتر است خط داستاني كوچك خدمت شما تقديم كنم تا بيشتر با اين داستان جالب آشنا شويد، نمي توانم قول بدهم كه با خواندن اين كتاب از هري پاتر خواني دست برداريد، اما جزو فنهاي اين كتاب مسلما خواهيد شد.
آرتميس فاول نابغهاي سيزده سالهاست كه پس از مفقود شدن پدرش در شمال روسيه به دنبال تجارت شرافتمندانه و كم شدن توان مالي خاندان فاول ( كه همگي جزو بزرگترين تبهكاران غرب بودند) تصميم به جبران ضرر مالي كه پدر خانواده يعني آرتميس فاول پدر متحمل شد مي گيرد، چون هنوز دوران كودكي را به سر مي برد و در باورهايش جادو جاي ويژهاي باز كرده با تحقيق در دنياي اينترنت اطلاعاتي كافي تر از خود اجنه و قوم خاص به دست ميآورد، براي نيل به مقصود خود(كه همانا تصاحب طلاهاي اجنه ميباشد) نياز به كتاب مقدس آنها دارد، كتابي كه در تمام داستانها و اطلاعاتي كه آرتميس به دست آورده به طرزي مبهم نقش داشته و آرتميس با زيركي و جستجوي فراوان از يك گابلين مست آن را ميگيرد و با مطالعه زبان انها به رازها و اسرار و كليهي قوانين قوم خاص پي ميبرد، سپس وي سروان هالي شورت تنها زن نيروي پليس زير زميني اجنه را گروگان ميگيرد، با اين اقدام نيروي اجنه كه فكر ميكنند با شخصي ناشي سر و كار دارند نيروي ويژهي خود را به سراغ آرتميس مي فرستند، كه باتلر(به معناي سرپيشخدمت) محافظ آرتميس به تنهايي يك گروه كامل اصلاح را لت و پار مي كند و تازه روت، رئيس پليس نيروهاي زيرزميني ميفهمند كه آرتميس فاول كم كسي نيست، تحقيقات فلي (سانتور، مغز متفكر اجنه) نتيجه مي دهد كه آرتميس فاول چندين پروندهي باز در سازمانهاي جاسوسي دارد، بعد از چندين گريز و كلك زدن نيروي ويژه و زيرپا گذاشتن قانون خودشان و درگيري باتلر با يك ترول در نهايت آرتميس با زيركي از ايست زماني كه اجنه ترتيب داده بودند گذر كرده و از بمب بيولوجيك فرار مي كند، طلاها را به دست مياورد و مادرش را با كمك خود سروان هالي شورت بهبود ميبخشد، در پايان كتاب اول با ابهامي روبهرو ميشويم، آيا آرتميس فاول ادامه خواهد داشت؟
- در كتاب دوم، اوضاع بسيار پيچيده تر از گذشتهاست، به عقيده نگارنده اين مطلب، قدرت مانور كالفر در اين كتاب با توجه به آشنايي خوانندگان با شخصيتهاي قبلي بسيار بيشتر شده و در اين كتاب شاهد شورش داخلي اجنه، عدم كنترل مناسب اوضاع و پيدا شدن پدر آرتميس هستيم، جايي كه نه آرتميس و نه نيروي ويژهي پليس اجنه به تنهايي از پس كنترل مشكلات برنميايند و اين دو طي اتفاقي جالب با هم قرارداد مي بندند، كه آرتميس در كنترل شورش كمك كند و اجنه در يافتن پدر آرتميس از چنگال مافياي روسيه. در پايان كتاب دوم بعد از كلي جنجال باز هم ابهامي خواهيم داشت، جايي كه ارتميس به پدرش قول مي دهد كه به درسش بچسبد، اما قرار ملاقاتهايي كه با سران كلاهبردار گذاشته چه مي شود؟
در كتاب سوم، كه اوج كار كالفر به حساب ميايد، باز هم ديوانهاي به دنبال يافتن كد ابديت Eternity Code است و آرتميس، اجنه همه و همه بايد با هم جلوي اين ديوانه را بگيرند، در پايان Eternity COde آرتميس شستشوي مغزي داده مي شود و تا همين چند وقت پيش تمام طرفداران اين كتاب در ياس پايان سري اين داستان عجيب بودند، چرا كه تمام خاطرات آرتميس شسته شد و از بين رفت، اما باز هم با ابهامي در اين سه گانه مواجه بوديم، آيا آرتميس بازهم به دنبال خلافكاريهاي سابقش ميفتد؟
پاسخ كالفر به اين موضوع بلي است! در 13 اكتبر 2004 انتشارات ميراماكس تمامي طرفداران را ذوق زده كرد، پروندههاي آرتميس فاول نام كتاب چهارم اين سري از داستانهاست، نكتهي جالب اشاره به پروندههاي آرتميس در طول هر سه جلد بوده كه مي تواند جالب باشد، متاسفانه هيچ گونه اطلاعاتي از اين كتاب هم اكنون به دست نگارنده مطلب نرسيده و تنها نكتهاي كه مي توانم طرفداران را خوشحال كنم اين است كه جلد پنجم آرتميس فاول با عنوانOpal Deceprion هم اكنون زير چاپ است و تا 3 May 2005 به دست علاقهمندان اين داستان مي رسد