هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها

فهرست مقالات همه چیده شده بر اساس عنوان در نزولی

معمولی برجسته مقاله امروز همه
پیش فرض زمان عنوان رای دفعات بازدید نظر ها ترک بک | نزولی صعودی
مقالات بیشتر...
  1. شاهزاده ی دورگه و ارباب سیاه - فصل 2
    شاخه ها: داستان‌های غیر هری پاتری
    فصل دوم:در پی هویتهارولد کم کم چشمهایش را باز کرد وپدر اگوستین را دیداوه سلام هارولد حالت چطوره؟خوبی؟خوبه مرسی من چرا این اینجام ؟تو توی رود خانه بودی شانس اوردی من امده بودم کنار رودخانه که لباسم را بشورم که تو را دیدم وگرنه غرق شده بودی.راستی چه اتفاقی افتاد؟ما داشتیم غذا ...
  2. شاهزاده ی دورگه و ارباب سیاه - فصل 7
    شاخه ها: داستان‌های غیر هری پاتری
    فصل هفتم : قبیله ی سایه ی مرگهوای تاریک شده بود هارولد و جو به سمت محل زندگی سایه مرگها نزدیک میشدند بعد از این که هر دو پشت سنگی در جلوی ورودی مخفی شدند.هارولد گفت:تو باید یه کار بکنی انهم اینکه حواسشون را پرت کنی.تو به ان طرف قبیله میری وبا کمک خاکستری مشعلی از اتش به روی یکی ا...
  3. شاهزاده ی دورگه و ارباب سیاه - فصل 6
    شاخه ها: داستان‌های غیر هری پاتری
    فصل ششم : کوهستان مرگهارولد شمشیر را برداشت به دنبال صدا رفت شخصی که تقاضای کمک میکرد متحرک بود .هارولد به دنبال صدا میدوید تا او را ببیند بعد از مدتی توانست صاحب صدا را پیدا کند ولی از انچه می دید متحیر بود.چهار جانور عجیب او را محاصره کرده بودند جانورانی شبیه به مارمولک با ای...
  4. شاهزاده ی دورگه و ارباب سیاه - فصل 5
    شاخه ها: داستان‌های غیر هری پاتری
    فصل پنجم:ترک نیکلاسهارولد انروز صبح زود بیدار شد و شروع به جمع کردن لوازمش کرد.شمشیر را در در قلاف خودش گذاشت لباسهایش را در بقچه ی خود قرار داد به سمت اشپزخانه را افتاد .ماریان و نیکلاس در حال صحبت با هم بودند وقتی هارولد را دیدند ماریان گفت:زود بیدار شدی.امروز سفرم شروع میشه ...
  5. شاهزاده ی دورگه و ارباب سیاه - فصل 5
    شاخه ها: داستان‌های غیر هری پاتری
    فصل پنجم:ترک نیکلاسهارولد انروز صبح زود بیدار شد و شروع به جمع کردن لوازمش کرد.شمشیر را در در قلاف خودش گذاشت لباسهایش را در بقچه ی خود قرار داد به سمت اشپزخانه را افتاد .ماریان و نیکلاس در حال صحبت با هم بودند وقتی هارولد را دیدند ماریان گفت:زود بیدار شدی.امروز سفرم شروع میشه ...
  6. شاهزاده ی دورگه و ارباب سیاه
    شاخه ها: داستان‌های غیر هری پاتری
    فصل اول :دردجان سوزخورشید درحال غروب بود .هارولد و پدرش {ریچارد} بعد از یک روز پر مشغله به سمت خانه در حرکت بودند.هارولد پسری 17 ساله با موهای سیاه چشمانی سبزوهیکلی چهار شانه با قد و قامتی متوسط بود.انها به شهر رسیدند ودر شهر به پدر اگوستین برخوردند.پدر اگوستین از دوستان قدیمی ...
  7. شیاطین شب-فصل5
    شاخه ها: کارگاه داستان‌نویسی
    فصل پنجم:قدرت جديد فرشيد با ترس نگاهي به پشت سرش انداخت و تمام وجودش از ترس يخ زد. كسي كه جلوي او ايستاده يك اسكلت بود كه زره اي نقره اي تنش بود شمشيري از جنس طلا به دست داشت و چند سانتي متر بالاتر از زمين در هوا معلق بود. اسكلت آرام حركت ميكرد و به سمت آن ها ميامد بعد با صداي بلند...
  8. شیاطین شب- فصل 4
    شاخه ها: کارگاه داستان‌نویسی
    چون دیگه وقت ندارم داستان رو ویرایش کنم اصل داستان رو براتون میفرستم پس اگه غلط املایی دیدید به بزرگی خودتون ببخشیدفصل چهارم:مقبره روزنامه ي صداي حقيقت: دستيار اول وزير ديوانه ي آدم كش امروز خبرنگار ما پرده از حقيقتي برداشت كه نشان ميداد افراد لرد سياه تا وزارت خانه نيز پيشر...
  9. شیاطین شب فصل 6
    شاخه ها: کارگاه داستان‌نویسی
    ادامه‌ی داستان شیاطین شب
  10. شياطين شب - فصل 3
    شاخه ها: کارگاه داستان‌نویسی
    به نام نامي اللهفصل سوم:تجربه ي مرگ باد در گوش فرشيد زوزه ميكشيد و موهايش را به عقب ميبرد و فرشيد از خوشحالي فرياد ميزد، او سوار جاروي پرنده شده بود پرواز كردن با جارو ديگر زيادي از تصورش دور بود با اين حال او داشت لذت ميبرد.مرگ خانواده اش او را بسيار غمگين كرده بود ولي فرشيد ك...
« 1 2 3 4 (5) 6 7 8 ... 84 »

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.