فصل 2-22 : شهر شیشه ای-------------------------------------------------------------------شب آرامی را گذراندند. هیچ خبری نبود. رون و هری قبل از خواب به خود استراحت کوتاهی دادند. یعنی نشستند و لم دادند و در عین خمیازه کشیدن و خاراندن سرشان شطرنج جادویی بازی کردند. البته بازی زیاد طول نکشید چون هری مطابق معمول با...
واقعیت گنگ - 2 ----------------------------------هری به حالتی میان خواب و بیداری فرو رفته بود. با خود می گفت قبلا یکی بود حالا شد دوتا. اما علاوه بر همه اینها اتفاقاتی را که دیشب در اتاق دامبلدور شاهد شده بود را از یاد نبرده بود و نگران و دودل بود که آیا واقعا همزاد یک قاتل است؟ در همین حواشی متف...
آخرین قسمت: بازگشت نزد عشق-------------------------------------------------------------------------مکان مذکور جایی بود که با رنگهای سرخ و طلایی و آبی و سبز و نارنجی تزئین شده بود که آنرا به چهار قسمت تقسیم کرده بودند. در قسمت سرخ رنگ با حروف درشتی نوشته شده بود گریفیندور. در قسمت آبی رنگ میتوانستم تلولو ریونک...
آخرین قسمت:بازگشت نزد عشق--------------------------------------------------------------------------مکان مذکور جایی بود که با رنگهای سرخ و طلایی و آبی و سبز و نارنجی تزئین شده بود که آنرا به چهار قسمت تقسیم کرده بودند. در قسمت سرخ رنگ با حروف درشتی نوشته شده بود گریفیندور. در قسمت آبی رنگ میتوانستم تلولو ریونک...
فصل سوم:بازگشت 2---------------------------------------------------------------------------سلام تام. میبینم که منو فراموش نکردین.شما شاید ما رو فراموش کنید آقای پاتر اما ما همیشه به شما وفاداریم انتظار دارین کسی که همه ما رو از تاریکی نجات داده فراموش کنیم؟ بر خلاف شما آقای پاتر ما فراموش نکردیم.باشه. قبول میک...
قسمت دوم: دیدار با هرمیون-2----------------------------------------------------------------------هری عزیزامشب منتظرم باش. لطفاً افسون ضد آپارات و افسون های امنیتی رو راس ساعت 10 شب منحل کن. اتفاقاتی افتاده که باید درمورد اونا باهات حرف بزنم. دوستدار تو هرمیوننگاهی به ساعت می اندازم. ساع...
فصل دوم:دیدار با هرمیون-1--------------------------------------------------------------------------قربان نمیخواین بیدار بشین؟با این حرف ماریا پرسیدم:ساعت چنده ماری؟تقریبا نیم ساعت از وقت صبحانتون گذشته آقا.مثل برق از رختخواب نرم خود بلند شدم و گفتم:سریع صبحانه رو حاضر کن دارم میام.وقتی بیرون رفت به سمت روشو...
نامه های هری پاتری ( نیو ورژن )------------------------------------------------------------دخترکی زیبا با موهایی حنایی رنگ روی میز مقابل پنجره نشسته و گونه اش را به شیشه چسبانده است. 11 سال بیشتر ندارد و چشمان آب رنگش و لبهای برجسته و چهره خوش ترکیبش نشان از غمی بزرگ دارد که در دل مخفی کرده است. همین دیروز ...
فصل اول: شروعفصل دوم: دیدار دوباره با دوستان (شاید)وقتی پشت فرمان اتومبیل فراری ام نشسته ام ناگهان به یاد گذشته می افتم. من هری پاتر هنوز زندگی گذشته ام را فراموش نکرده ام. هنوز رون و هرمیون دوستان ساده و پاک دلم را فراموش نکرده ام. هنوز دامبلدور را که رفت و من را در فراق خویش کس...
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.