اتاق کنترل--------------------------------------------------------------------دیوید دستش را روی شانه هری گذاشته بود و به سمت در هدایت می کرد. البته نه همان دری که از ان وارد شده بود. بلکه از دری دیگر که درست پشت صندلی خودش وجود داشت. یک کریدور طولانی که در میان راه چند راهرو دیگر نیز به آن پیوسته بودند. دیوید ...
بازگشت:هری تا کنون اینطور راحت نخوابیده بود. هیچ وقت به جز وقتی که دامبلدور او را خواب کرده بود تا بتواند راحت بخوابد و از توهمات ترسناک همیشگی اش در امان باشد.هری ... هری چقدر می خوابی بیدار شو.هری چشمانش را باز کرد و دیوید را مقابل چشمانش دید. تازه به یاد آورد که چه اتفاقاتی اف...
فصل پانزدهم: همیشه با تو بوده ام اما...--------------------------------------------------------------------------تنها چیزی که هری میخواست حمله بود. میخواست کسی که روبرویش ایستاده بود را پاره کند. تنها چیزی که میخواست این بود که تابستان گذشته را فراموش کند. تنها چیزی که میخواست فراموش کردن محبت های دیوید در طول ...
جام جهانی جادوگران ( با شرکت باشگاه های معروف )----------------------------------------------------------------با سلام خدمت همه شما بینندگان و شنوندگان عزیز و سلام و درود بر روح مطهر مرلین بزرگ بزرگترین جادوگر قرون و اعصار.بنده ویلیام استنکویک گزارشگر ورزشی اولین جام جهانی فوتبال جادوگران مسابقه فینال ...
قسمت شانزدهم: اخبار ناخوشایند-----------------------------------------------------------------------در روزنامه عباراتی به اندازه های مختلف نوشته شده بود. در صدر آنها خبر زیر قرار داشت:در پی حمله همه جانبه مرگخواران و چند اژدهای اسمش رو نبر به اطراف مرز وزیر جادوگری استعفای خویش را اعلام کرد. وزیر جدید توسط ...
فصل 2-22 : شهر شیشه ای-------------------------------------------------------------------شب آرامی را گذراندند. هیچ خبری نبود. رون و هری قبل از خواب به خود استراحت کوتاهی دادند. یعنی نشستند و لم دادند و در عین خمیازه کشیدن و خاراندن سرشان شطرنج جادویی بازی کردند. البته بازی زیاد طول نکشید چون هری مطابق معمول با...
باز هم طبق معمول هری و ورنون دعوایشان شده و و هری در حال قدم زدن در کوچه ها و خیابان های تاریک ولی آشنا شده بود داشت به پارکی که در آن سیریوس را دیده بود نزدیک می شد. فکر می کرد باز هم آنجا را خالی از انسان ببیند ولی اینبار اینطور نبود کسی در آنجا روی یکی از نیمکت ها دراز کشیده بو...
با کمی پیچ و تاب هری احساس کرد پاهاش روی زمینه.از جاش بلند شد و خودش را تکوند. یک نگاهی به دور و ورش انداخت عجب جای باصفایی بود اما مثل اینکه جای کسی خالی بود. دیوید اونجا نبود. هری داشت به این فکر می کرد که اون کجاست و چیکار میکنه ولی یکی از اونطرف صداش کرد:به خونه من خوش اومدی هر...
نامه های هری پاتری ( نیو ورژن )------------------------------------------------------------دخترکی زیبا با موهایی حنایی رنگ روی میز مقابل پنجره نشسته و گونه اش را به شیشه چسبانده است. 11 سال بیشتر ندارد و چشمان آب رنگش و لبهای برجسته و چهره خوش ترکیبش نشان از غمی بزرگ دارد که در دل مخفی کرده است. همین دیروز ...
نامه ای به محفل:ببینم هری چرا این سوالو پرسیدی؟آخه ... ببینم مگه تو هم سن من نیستی؟راستش آره.پس چطور می تونی راحت یه نفرو بکشی؟ منظورم اینه که قدرت جادوگری تو نباید بهت این اجازه رو بده.خب من یه کم فرق دارم. بعدا درباره این موضوع صحبت می کنیم....هنوز حرف دیوید کامل نشده بود که در ر...
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.