فصل اول: شروعفصل دوم: دیدار دوباره با دوستان (شاید)وقتی پشت فرمان اتومبیل فراری ام نشسته ام ناگهان به یاد گذشته می افتم. من هری پاتر هنوز زندگی گذشته ام را فراموش نکرده ام. هنوز رون و هرمیون دوستان ساده و پاک دلم را فراموش نکرده ام. هنوز دامبلدور را که رفت و من را در فراق خویش کس...
بازگشت2:روز قبل از رفتن به مدرسه هری حاضر و آماده داشت وسایلش را چک می کرد که مبادا چیزی را جا گزارد و دیوید و سارا را با مشکل روبرو گرداند.مثل اینکه عجله داری.آه تویی. نه. می ترسم یه دفعه چیزی جا بذارم.اگه چیزی بمونه الکس برات میاره.راستی دیوید؟چیه؟شما فردا چطور میخواین منو به ...
فصل دوم:دیدار با هرمیون-1--------------------------------------------------------------------------قربان نمیخواین بیدار بشین؟با این حرف ماریا پرسیدم:ساعت چنده ماری؟تقریبا نیم ساعت از وقت صبحانتون گذشته آقا.مثل برق از رختخواب نرم خود بلند شدم و گفتم:سریع صبحانه رو حاضر کن دارم میام.وقتی بیرون رفت به سمت روشو...
ورودی غیر منتظره:در میان معلمان جای یک صندلی خالی بود و چشمان هری سعی در شناخت معلمان جدید. در کنار دامبلدور اسنیپ و بعد از او... اه خدای من. اونجا رو نگاه کنید. اون باز هم.رون پرسید: کجا رو میگی. و به میز معلمان خیره شد. قورباغه احمق دامبلدور چطور دوباره اجازه ورود به اون داده؟ اص...
قسمت دوم: دیدار با هرمیون-2----------------------------------------------------------------------هری عزیزامشب منتظرم باش. لطفاً افسون ضد آپارات و افسون های امنیتی رو راس ساعت 10 شب منحل کن. اتفاقاتی افتاده که باید درمورد اونا باهات حرف بزنم. دوستدار تو هرمیوننگاهی به ساعت می اندازم. ساع...
اتفاقی عجیب:بنابراين.با دستش اشاره کوتاهی به مار کرد و مار در میان هوایی رقیق ناپدید شد.خوب پروفسور اسنیپ تموم شد؟ یا... شما از جادوی سیاه استفاده کردید. این بر خلاف قوانینه. باشه.دیوید دستش را بالا برد و با حرکتی شروع به چرخش کرد. فرق زیادی با گردباد نداشت با این تفاوت که دیوید ...
فصل هشتم: فراری های آزکابانپس از شام دامبلدور گفت:خب مفتخرم که معلمان جدید دفاع در برابر جادوی سیاه رو به همه معرفی کنم. کسانی که اکنون در سال سوم و بالاتر تحصیل میکنند با هر دوی اونا آشنا هستند. پروفسور رموس لوپین و پروفسور مدآی مودی. با این حرف دامبلدور غریوی از خوشحالی سراس...
فصل سوم:بازگشت 2---------------------------------------------------------------------------سلام تام. میبینم که منو فراموش نکردین.شما شاید ما رو فراموش کنید آقای پاتر اما ما همیشه به شما وفاداریم انتظار دارین کسی که همه ما رو از تاریکی نجات داده فراموش کنیم؟ بر خلاف شما آقای پاتر ما فراموش نکردیم.باشه. قبول میک...
فصل نهم:مسابقه.ببخشید پروفسور اگه اجازه بدین...البته دیوید حرفتو بزن.ببین مردک اون کسی که تو الآن بهش گفتی پسرک ممکنه دو برابر بابای تو سن داشته باشه بنابراین بهت توصیه میکنم قبل از اینکه حتی کلمه ای از اون گاله لعنتیت بیرون بیاد حرفتو خوب بجو و بعد بده بیرون. در مورد فرار مرگخ...
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.