هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

خلاء موقت: مصاحبه رولینگ با هفته نامه نیویورکر درباره خلاء موقت و هری پاتر

فرستنده ریگولوس بلکold در تاريخ ۱۳۹۱/۷/۳ ۱۲:۰۰:۰۰ (676 بار خوانده شده) خبر های فرستاده شده توسط این شخص خلاء موقت
خلاء موقت
پس از مصاحبه با روزنامه گاردین، دومین مصاحبه مفصل جی.کی.رولینگ به منظور گسترش و معرفی کتاب خلاء موقت در آستانه انتشار آن هم اکنون منتشر شده است و او در طول مصاحبه ای با هفته نامه نیویورکر به طور مفصل نه تنها از کتاب جدیدش برای بزرگسالان صحبت کرده، بلکه به مجموعه هری پاتر هم پرداخته است.

در ادامه قسمت های مهم و برگزیده ای از این مصاحبه را آورده ایم. کل مصاحبه به زبان انگلیسی در اینجا قابل رویت است که بعدا ترجمه کامل آن قرار داده خواهد شد:



نقل قول:
من از روینگ پرسیدم که دادلی، پسر خاله هری به عنوان یک انسان بالغ فرزندی دارد و او به من جواب داد که « دادلی دو فرزند دارد. »


نظر رولینگ را درباره اینکه اگر انتشار این کتاب جدید او را دوباره در مرکز توجه همگانی قرار دهد، پرسیدم و گفت:

« فکر می کنم که در این مورد به من احساس وحشت دست بدهد. نه فقط به خاطر اینکه پنج سال گذشته و من هیچ چیزی بعد از هری پاتر ننوشته ام - هیچ چیزی. چرا که اگر من با خودم صادق باشم، اینکه کتابم درجه خاص و مطمئنی از جذب مخاطب را در پی داشته باشد عملات با یک امر کاملا خوشایند مواجه نیستم. این درست زمانی است که ما باید بگوییم در جایگاه خوشحال ترین یا راحت ترین قرار نداریم. از این جهت در سال های اول نوشتن کتاب خلاء موقت با خودم گفتم تو خیلی خوش شانس هستی. با خودم گفتم تو می توانی صورت حساب خودت را پرداخت کنی، مجبور نیستی که آنرا منتشر کنی و این یک فکر کاملا آزاد بود حتی اگر می دانستم که باز برایم از نظر رسانه ای ملعون شود. با وجود آنکه راضی به انتشار آن نمی شدم اما در قلبم به آن یقین داشتم، این شد که تصمیم به انتشار آن گرفتم. میدانم که نویسنده می نویسد تا خوانده شود. »

رولینگ از احساس پخته نبودن و عدم تکوین این کتابش می گوید:

« بعد از آن همه نگرانی، وقت هایی پیش می آید با اینکه رو به جلو حرکت می کنید، احساس می کنید باید به عقب بازگردید و از تصمیم منصرف شوید، چرا که حس می کنیدنوشته شما هنوز پخته نیست. من فکر می کردم که باید زمان خیلی زیادی را صرف این کتاب کنم تا چیزی بشود که واقعا می خواهم. پیش خودتان فکر می کنید، خب، همان جا که هستم با همان چیزهایی که دارم همان کاری که از دستم ساخته است را برای این کتاب انجام دادم [می خندد] ، و این یک نقل قول وحشتناک از تئودور روزولت است. »

در بحث پوسته بزرگسالان کتاب خلاء موقت، رولینگ معتقد است:

« هیچ بخشی از وجود من نیست که به من این احساس را تلقین کند که من به عنوان پرستار بچه های شما یا معلم آنها هستم. من همیشه با خودم صادقانه فکر می کنم. من نویسنده هستم و من چیزی را می نویسم که می خواهم بنویسم. من در خودم بسیاری عناصر حقیقی جهان را سراغ دارم. شما من را باور دارید. چیزی که در مورد فانتزی وجود دارید، چیزهای مشخصی هستند که حتی شما در فانتزی خودتان هم به آنها جهت نمی دهید. شما در کنار اسب های تک شاخ به روابط خصوصی و رازهای شخصی خود جهت نمی دهید. این یک قانون جدی است. این ها قدیمی هستند. البته که من منظورم این نیست که میخواهم درباره روابط خصوصی افراد کتاب بنویسم. »

رولینگ در پاسخ به سوالات زمینه و مضمون داستان می گوید:

« این کتاب کمی تا حدودی به عنوان یک کمدی سیاه ثبت شده است. اما برای من بیش از یک تراژدی کمیک است. این کتاب به نوعی می تواند نمایی از قرن نوزدهم باشد: به نوعی تجزیه و تحلیل یک جامعه کوچک و بسته. یک انتخابات محلی کوچک ترین و بهترین راه ممکن برای ساختن سدی از دموکراسی است. این جوهره کوچک که همه چیز در آن پایدار است. »

«در ذهنم، کار بر روی عنوان کتاب مدت ها طول کشید و "مسئول" عنوانی بود که مدت زیادی در نظر داشتم. چون برای من این کتاب درباره مسئولیت است. به مفهوم عامیانه تر، یعنی ما چقدر در برابر شادی های شخصی خودمان مسئول هستیم و جایی که ما خودمان را در زندگی اما به مفهوم کلان، پیدا می کنیم. البته که سوالاتی از این قبیل هم وجود دارد که: ما چقدر در قبال فقیر، در قبال محرومیت و بدبختی مردم دیگر مسئول هستیم. »

«من نیاز داشتم که موارد پیچیده ای را بررسی کنم. و این زمانی بود که من به عبارت " یک خلاء موقت" رسیدم. به این مفهوم که یک جایگاه یا صندلی خالی از طریق مرگ یا رسوایی سقوط می کند و می افتد و من سریعا فهمیدم که این همان عنوانی است که می خواهم... من فقط با به بحث "مسئولیت و مسئولیت پذیری" سر و کار نداشتم، بلکه گروهی از شخصیت هایی را در داستانم داشتم که همگی به اتفاق خلاء های کوچکی در زندگیشان داشتند. این خلاء ها قسمت ها و مسیرهای مختلفی از زندگی این افراد را پر می کند. »

« و آن مرگ است. خلاء موقت ! قضا و قدر و در اصل شانسی که با مرگ سقوط می کند. شما انتظار یک هیاهو را دارید، شما انتظار نوعی ترحم یا عظمت نسبت به آن دارید. و شما می دانید که اولین مرگ بزرگی که من همیشه از آن رنج می برم، مرگ مادرم بوده است و شوک و تکان دهندگی آن در باور این عبارت بود که : اون رفته ! من روابط راحتی با پدرم نداشتم. اما به هر جهت هیچکسی در "خلاء موقت" به عنوان یک پرتره از فرد زنده ای تلقی نمیشود. »

درباره روزهای اولیه سخت نوشتن نسختین کتاب هری پاتر در بیست سال قبل، رولینگ می گوید:

« در طول آن زمان من تلاش می کردم که بنویسم و من توانستم. اما نوشته هایم تکه تکه و متغیر بود و گاهی اوقات من تمرکز لازم را نداشتم تا آنها را سر هم بیاورم. من برای برای فرزند تازه متولد شده یکی از دوستانم یک جدول ستاره شناسی مصور و طولانی نوشتم. دخترم جسیکا بود. من خیلی به او مدیون هستم که به من این انگیزه را داد که برم و با یک دکتر صحبت کنم و کمک بخواهم. در طول درمانم به طور فشرده روی کتاب کار می کردم و در ذهنم آخر سر چیزهایی گرد هم می آمدند. گاهی بود که فکر می کردم زندگی من ممکن است بیشتر و بهتر از این حد جلوتر نرود. دوست من، شان، که امیدوارم من را یادش نباشد، در اصل قدیمی ترین دوستم، پول و تختی بهتر به من به عنوان کمک می داد. شان هریس دوستی اهل ویدن بود که به اتومبیل فورد آنجلیا دسترسی داشت. و می دانید که همه چیز به آرامی عوض شد. »

« کتاب هری پاتر و سنگ جادو را در 1995 ، درست کمی پیش از شروع دوره معلمی، تمام کردم. داشتن بچه من را مجبور می کرد که این کتاب لعنتی را تمام کنم. نه به خاطر اینکه من فکر کنم این کتاب ما را نجات خواهد داد بلکه به خاطر اینکه فکر می کردم این می تواند آخرین شانس من باشد تا آن را تمام کنم. »

وقتی از رولینگ درباره دوره زمانی پس از « هری پاتر و جام آتش» پرسیدم، جواب داد:

« دوره خیلی سختی برای من بود. در حقیقت فشار ناشی از آن باعث می شد که کاملا در آن دست و پا بزنم. نوشتن برایم سخت شده بود که قبلا هیچ گاه چنین اتفاقی برایم در زندگی رخ نداده بود. سختی بررسی این موضوع خودش طاقت فرسا بود. من مطلقا برای چنین چیزی آماده نبودم. و من لازم داشتم که به عقب برگردم. خیلی بد است که مجبور به بازگشت به عقب باشم. طی چهار سال من مجبور شدم آن چهار کتاب اول را منتشر کنم. من به انتشارات بلومزبری گفتم که سال آینده کتابی در کار نخواهد بود و از پسش بر نخواهم آمد. آنها مشکلی با این موضوع نداشتند. این دوره به مدت سه سال طول کشید. سال 2000 که جام آتش را منتشر کردم، درست سه سال بعد از آن در سال 2003 محفل ققنوس را تمام کردم. »

رولینگ معتقد است که هری بیش از یک شخصیتی است که مسئولیت های بالاتر از یک انسان معمولی دارد. در رابطه با نقشی که به او داده، می گوید:

«هری تا حدودی نقش یک منجی و امدادگر را دارد. چیزی که نه فقط شما بلکه به نظر می رسد همه مایل اند تا از چنین نقش ها و مسئولیت هایی فرار کنند. »


منبع: اسنیچ سیکر
ارزش: 10.00 (1 رای) - ارزش گذاری این خبر -
صفحه مناسب چاپ برای دوستتون بفرستید از این خبر یک pdf بساز
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.