شخصی | |
---|---|
شناسه نمایشی | روبيوس هاگريد |
عضویت از | ۱۳۹۳/۶/۲۸ ۲۱:۵۵ |
تاریخ گرفتن نقش | ۱۳۹۳/۶/۳۰ ۱۰:۰۰ |
معرفی شخصیت | نام: روبیوس نام خانوادگی: هاگرید. (گلاب به روتون.) گروه: گریفیندور تا ابد.شاید... شغل: شیکاربان. موعلم. چوب دستی: چتر سر صورتی. پاترونوس: پیپ هوریس هس. همونو میریمش. جارو: سایزم نی. موتور سیریوس بلک جوابه. مشخصات ظاهری: قدِ بولند و استخون بندی درشتی دارم. علاقهمندیها: حیوانات، رفقا، تشکیل خانواده، ماکسیم، تشکیل خانواده با ماکسیم، کیک و آشپزی(این یه قلم در حد همو علاقهست و بس. هنو نطلبیده تبدیل به مهارت بشه.) توضیحات بیشتر: نمیفهمم! منظورتو... بیوگرافی کوتاه: به همت سازمان لولهکشی لندن از پدری انسان و مادری غول به دونیا اومدم. کودکی خودم رو در حالی که مادرم من و پدرم را تنها گوذاشته بود، به نحو احسن به پایان رسوندم طوری که برخلاف انتظار ها، نامه هاگوارتز برایم فرستادند و من هم رفتم و طبق انتظار ها اخراج شودم. سپس پروفسور دامبلدور کلبهای در حوالی هاگوارتز به من داد و من رو به عنوان شکاربان، به استخدام هاگوارتز در آورد. همون موقع بود که فهمیدم همه چی موزخرفه. به ما گوفتن درس بخون شاگرد اول شی کار گیرت بیاد ما اخراج شدیم درجا استخدام شدیم. کلبه من به «کلبه دوستان» معروف شد و روشنفکران و فرهیختگان دنیای جادویی اعم از هوریس در هنگام عقب افتادن اجاره خونش و رودولف در هنگامی که زنش بیرونش میکنه و خودم در همه هنگام، در آن به مشغول به روشن فکر کردن شودیم. البته چون من فکر کردن بلد نیستم مشغول به روشن خالی شدم. «کلبه دوستان» خیلی زود مورد نظر موساعد پرسیوال دامبلدور بزرگ قرار گرفت و بیان داشت: “هاهاهاها! مساعد؟ «کلبه دوستان» یه چیزی بیشتر از مساعده.” |
محل زندگی | شهری که کودک نداشت. |
منطقهی زمانی | (GMT+3:30) تهران |
اجتماعی | |
---|---|
وب سایت | http://www.jadoogaran.org |
پیامها | 459 |
آخرین ورود | ۱۴۰۲/۹/۱۷ ۱:۲۵ |
امضا | «میشه قسمت کرد، جای اینکه جنگید، میشه عشقو فهمید، باهاش خندید میشه سیاه نبود، سفید نکرد. میشه دنیا رو باهمدیگه ببینیم رنگی منو حس میکنی؟ نه؟ نه! تو سینهت دیگه شده سنگی. و سنگین. و سنگینتر بیا روی سطح برای روز بهتر...» |