هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: کارگاه داستان‌نویسی :: هری پاتر و دوست جدید

هری پاتر و دوست جدید

مقالات بیشتر...
  1. هری پاتر و دوست جدید - فصل 6
    ورودی غیر منتظره:در میان معلمان جای یک صندلی خالی بود و چشمان هری سعی در شناخت معلمان جدید. در کنار دامبلدور اسنیپ و بعد از او... اه خدای من. اونجا رو نگاه کنید. اون باز هم.رون پرسید: کجا رو میگی. و به میز معلمان خیره شد. قورباغه احمق دامبلدور چطور دوباره اجازه ورود به اون داده؟ اص...
  2. هری پاتر و دوست جدید - فصل 5
    بازگشت2:روز قبل از رفتن به مدرسه هری حاضر و آماده داشت وسایلش را چک می کرد که مبادا چیزی را جا گزارد و دیوید و سارا را با مشکل روبرو گرداند.مثل اینکه عجله داری.آه تویی. نه. می ترسم یه دفعه چیزی جا بذارم.اگه چیزی بمونه الکس برات میاره.راستی دیوید؟چیه؟شما فردا چطور میخواین منو به ...
  3. هری پاتر و دوست جدید - فصل 4
    بازگشت:هری تا کنون اینطور راحت نخوابیده بود. هیچ وقت به جز وقتی که دامبلدور او را خواب کرده بود تا بتواند راحت بخوابد و از توهمات ترسناک همیشگی اش در امان باشد.هری ... هری چقدر می خوابی بیدار شو.هری چشمانش را باز کرد و دیوید را مقابل چشمانش دید. تازه به یاد آورد که چه اتفاقاتی اف...
  4. هری پاتر و دوست جدید - فصل 3
    نامه ای به محفل:ببینم هری چرا این سوالو پرسیدی؟آخه ... ببینم مگه تو هم سن من نیستی؟راستش آره.پس چطور می تونی راحت یه نفرو بکشی؟ منظورم اینه که قدرت جادوگری تو نباید بهت این اجازه رو بده.خب من یه کم فرق دارم. بعدا درباره این موضوع صحبت می کنیم....هنوز حرف دیوید کامل نشده بود که در ر...
  5. هری پاتر و دوست جدید - فصل 2
    با کمی پیچ و تاب هری احساس کرد پاهاش روی زمینه.از جاش بلند شد و خودش را تکوند. یک نگاهی به دور و ورش انداخت عجب جای باصفایی بود اما مثل اینکه جای کسی خالی بود. دیوید اونجا نبود. هری داشت به این فکر می کرد که اون کجاست و چیکار میکنه ولی یکی از اونطرف صداش کرد:به خونه من خوش اومدی هر...
  6. هری پاتر و دوست جدید - فصل 1
    باز هم طبق معمول هری و ورنون دعوایشان شده و و هری در حال قدم زدن در کوچه ها و خیابان های تاریک ولی آشنا شده بود داشت به پارکی که در آن سیریوس را دیده بود نزدیک می شد. فکر می کرد باز هم آنجا را خالی از انسان ببیند ولی اینبار اینطور نبود کسی در آنجا روی یکی از نیمکت ها دراز کشیده بو...
  7. هری پاتر و دوست جدید - فصل 16
    قسمت شانزدهم: اخبار ناخوشایند-----------------------------------------------------------------------در روزنامه عباراتی به اندازه های مختلف نوشته شده بود. در صدر آنها خبر زیر قرار داشت:در پی حمله همه جانبه مرگخواران و چند اژدهای اسمش رو نبر به اطراف مرز وزیر جادوگری استعفای خویش را اعلام کرد. وزیر جدید توسط ...
  8. هری پاتر ودوست جدید - فصل 15
    فصل پانزدهم: همیشه با تو بوده ام اما...--------------------------------------------------------------------------تنها چیزی که هری میخواست حمله بود. میخواست کسی که روبرویش ایستاده بود را پاره کند. تنها چیزی که میخواست این بود که تابستان گذشته را فراموش کند. تنها چیزی که میخواست فراموش کردن محبت های دیوید در طول ...
  9. هری پاتر و دوست جدید - فصل 14
    فصل چهاردهم: حقیقت-------------------------------------------------------------------------این نور ها در چشمان زیبایش در مرکز عدسی به یکدیگر می پیوستند و نوری سپید می ساختند. نوری که با باز و بسته شدن چشمانش بزرگ و کوچک میشد. بعضی از اوقات هم این نورها به دور هم شروع به چرخش میکردند. چرخش بیشتر میشد و بعد هری د...
  10. هری پاتر و دوست جدید - فصل 13
    فصل سیزدهم: باورنکردنی.-------------------------------------------------------------------------اون موقع 25 سال بیشتر نداشتم. چی؟دهان هری و رون از تعجب باز مانده بود. یعنی چطور ممکن بود؟ اگر دیوید در آن زمان 25 سال داشت اکنون باید حدود 200 ساله میبود.اما این تنها طلسمی نبود که باعث مرگ و کمبود جمعیت اونها شد. فوق ...
« 1 (2) 3 »
API: RSS | RDF | ATOM | OPML

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.