ویکتور کرام
۱۸:۴۰ سه شنبه ۳ بهمن ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 254
| نظر ها: 4
فصل چهارم : هری پاتر و ورود به مدرسه وریتاسروم وقتی وارد اتاقک کشتی شدند علی رو به تینا کرد و گفت : تو همش باید تابلومون کنی . آخه چرا روی عرشه داد میزنی و می خوای هری رو به همه معرفی کنی. چرا ساکت نمی شی و به موقع حرف نمی زنی. تینا گفت : حواسم نبود در ضمن به خودم مربوطه . هری با دید...
سلسیتنا واربکold
۱۶:۴۳ دوشنبه ۴ تیر ۱۳۸۶
| دفعات بازدید: 254
| نظر ها: 3
هری آشفته به دو همراهش گفت:زود باشید باید از هم جدا شیم.هرمیون برو تو اون کوچه و تو رون برو توی اون سمت.اینطوری نمیتونن تعقیبمون کنن. هرمیون با نگرانی گفت:ولی هری تنها با هم بودنه که نجاتمون میده. هری در حالی که دوان دوان دور میشد فریاد زد:الزاما نه همیشه.برو هرمیون. سلستینا،آن...
بخش اولروزی روزگاری در سرزمینی زیبا پادشاه و ملکه ای در قصری باشکوه ، کنار جنگلی تاریک و انبوه زندگی می کردند که دختر کوچکی داشتند به نام « هما » .پادشاه و ملکه به شدت به همدیگر و به دختر شش ساله شان علاقه داشتند . اما دست روزگار که همیشه گلچین کننده است ، جفا پیشه کرد و دا...
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.