هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: LILI EVANZ 22

LILI EVANZ 22 فهرست مقالات همه

LILI EVANZ 22
لیلیت
نویسنده هری پاتر و آ

معمولی برجسته همه
پیش فرض زمان عنوان رای دفعات بازدید نظر ها ترک بک | نزولی صعودی
مقالات بیشتر...
  1. هري پاتر و آغاز پايان - فصل26
    شاخه ها: هری پاتر و آغاز پایان
    هري پاتر و آغاز پايانفصل26هري رو به روي قاب آويز معلق ايستاده بود و سعي مي كرد حواسش را روي آن متمركز كند. اسنيپ هم ظاهرا حال خوشي نداشت چون دستي كه چوب دستي اش را گرفته بود مي لرزيد. او به هري نگاهي انداخت و گفت:اميدوارم هوس قهرمان بازي بهت دست نده...چون ممكنه منو از دست تو خلاص ك...
  2. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 25
    شاخه ها: هری پاتر و آغاز پایان
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 25هري رو به روي درب اتاق ضروريات ايستاده بود و به اتاق مورد نيازش فكر مي كرد كه ناگهان ديوار كنار رفت و او وارد اتاق شد. ديوارهاي اتاق پر بود از كتابخانه هايي در مورد جان پيچ ها و وسايلي عجيب كه هري هرگز آنها را نديده بود. او به سمت يك كتاب رفت و آن را بردا...
  3. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 24
    شاخه ها: هری پاتر و آغاز پایان
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 24-هري؟ هري؟ نمي خواي بيدار شي؟هري چشمهايش را باز كرد . رون رو به روي او ايستاده بود و سعي مي كرد كه او را از خواب بيدار كند.رون ملحفه را از روي هري كشيد و گفت:بلند شو ديگه...امروز كلاس داريم.هري عينكش را از روي ميز برداشت و گفت:واي... نه... با پابلر؟ من نمي يا...
  4. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 23
    شاخه ها: هری پاتر و آغاز پایان
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 23هري ، رون و هرميون به آرامي از پله ها پايين رفتند . هيچ كس چيزي نگفت تا اينكه هري لگدي به پله ها زد و گفت:من خيلي مي ترسم ... نكنه اون براي ولدمورت كار مي كنه...آخه دامبلدور نبايد يه نشونه اي براي ماها مي ذاشت اون كه از عدم اعتماد ما به اسنيپ خبر داشت.هرميو...
  5. هری پاتر و آغاز پایان - فصل 22
    شاخه ها: هری پاتر و آغاز پایان
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 22آن سه به قدري وحشت زده شده بودند كه حتي نتوانستند طلسم اكسپليارموس او را منحرف كنند . او آنها را خلع سلاح كرد و روي صندلي هايي نشاند و دست و پاهايشان را با طناب هايي نامرئي به صندلي بست و پس از مدتي گفت:تو پسره ي احمق يه هفته است كه منو مچل خودت كردي!هري ...
  6. هزی پاتر و آغاز پایان - فصل21
    شاخه ها: هری پاتر و آغاز پایان
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 21همه منتظر بودند تا ببينند استادشان چه كسي است ... بعد از مدتي او وارد كلاس شد. هري صداي نفس هرميون را شنيد كه در كنار گوشش حبس شد. هري و بقيه به دقت به مرد نگاه كردند... قيافه ي مرد ديدني بود... رون در گوش هري زمزمه كرد : بازم يه استاد جديد!مرد قامت بلندي داش...
  7. هزی پاتر و آغاز پایان - فصل20
    شاخه ها: هری پاتر و آغاز پایان
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 20حدود سه روز از آمدن آنها به هاگوارتز گذشته بود . خوابگاه ها همان ها بود اما براي والدين خوابگاه هاي جديدي ايجاد كرده بودند. هري همان روزهاي اول سيموس را ديد كه گفته بود مادرش را متقاعد كرده است . بعد هري را به مادرش معرفي كرد.هري و رون و هرميون داشتند ب...
  8. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 19
    شاخه ها: هری پاتر و آغاز پایان
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 19قطار ايستاد. هري و رون و هرميون چمدانهايشان را برداشتند تا از قطار بيرون بروند. بيرون خيلي خيلي شلوغ بود. هري در حاليكه از به سختي خود را از ميان آدم ها عبور مي داد گفت:ولي من هنوز در عجبم ... چه طوري ميشه كه اين همه آدم رو تو هاگوارتز جا بدن؟هرميون بعد ا...
  9. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 18
    شاخه ها: هری پاتر و آغاز پایان
    فصل 18-امكان نداره !هرميون با عصبانيت گفت: براي چي امكان نداشته باشه؟هري گفت: براي اين كه لوپين يه گرگينه است ممكنه بچه شونم گرگينه بشه...هرميون ادامه داد: نخير من تو كتاب ها خوندم كه همچين چيزي امكان نداره ببينيد گرگينگي يه صفت خوني نيست يعني روي كروموزوم ها تاثير نمي ذاره مثل ...
  10. هري پاتر و آغاز پايان - فصل 17
    شاخه ها: هری پاتر و آغاز پایان
    هري پاتر و آغاز پايانفصل 17تاريخ: 19/4/85-حالا چي كار كنيم؟؟؟- نمي دونم ... هيچ دليلي نداريم كه بر گرديم ... مامان اينها اهميت موضوع رو درك نمي كنن. بيچاره شديم.- طفلكي هرميون !آقاي ويزلي كه تازه از بيرون گذاشتن چمدان ها خلاص شده بود، فرياد زد :برين تو سكو... عجله كنين!مغز هري از كار افتا...
« 1 (2) 3 4 »

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.