هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

[index]

Rg-ps05

(تفاوت بین نسخه‌ها)

index | تغییرات اخیر | تعویض به حالت مدیا ویکی

نسخهٔ قابل چاپ | تکذیب‌نامه‌ها | سیاست حفظ اسرار | نسخهٔ فعلی
رده‌های صفحه: About | About books | About books ps

نسخهٔ ۰۹:۵۹, ۲۴ ژانویه ۲۰۰۸ (ویرایش)
Xo.هری پاتر (بحث | مشارکت‌ها)

→ تفاوت قبلی
نسخهٔ ۱۰:۲۲, ۲۴ ژانویه ۲۰۰۸ (ویرایش)
Xo.هری پاتر (بحث | مشارکت‌ها)

تفاوت بعدی ←
سطر ۵۶: سطر ۵۶:
این اولین برش از شخصیت فاج برای درک خط مشی های او در آینده بسیار مهم است. سال ها بعد پس از صرف شام در خانه گریمولد، آرتور ویزلی (در حالیکه داشت علت اینکه چرا فاج از پذیرفتن بازگشت ولدمورت سر باز میزند توضیح میداد) چیزی را که هاگرید اینجا گفته بود تایید کرد: «فاج تو سال اول وزارتش بود و خیلی مستقل نبود و مدام به دنبال کمک گرفتن از دامبلدور بود.» هیمنطور که زمان میگذشت فاج موفق شد خودش را متقاعد کند که فرد زیرکی است، در نتیجه این زیاد تعجب برانگیز نبود که ضد دامبلدور شد چون مانند شاهد زنده ای او را به یاد روز های کار نابلدیش می انداخت. این اولین برش از شخصیت فاج برای درک خط مشی های او در آینده بسیار مهم است. سال ها بعد پس از صرف شام در خانه گریمولد، آرتور ویزلی (در حالیکه داشت علت اینکه چرا فاج از پذیرفتن بازگشت ولدمورت سر باز میزند توضیح میداد) چیزی را که هاگرید اینجا گفته بود تایید کرد: «فاج تو سال اول وزارتش بود و خیلی مستقل نبود و مدام به دنبال کمک گرفتن از دامبلدور بود.» هیمنطور که زمان میگذشت فاج موفق شد خودش را متقاعد کند که فرد زیرکی است، در نتیجه این زیاد تعجب برانگیز نبود که ضد دامبلدور شد چون مانند شاهد زنده ای او را به یاد روز های کار نابلدیش می انداخت.
 +
 +(ناقص است)
---- ----
== شخصیت های جدیدی که در این فصل معرفی شده اند== == شخصیت های جدیدی که در این فصل معرفی شده اند==
سطر ۸۴: سطر ۸۶:
---- ----
== لحظات استثنایی شخصیت ها == == لحظات استثنایی شخصیت ها ==
 +* درسلی ها هیچ گونه حس شوخ طبعی ندارند، به همین دلیل است که هری تلاش نمیکند تا خودش را متقاعد کند که تمام این اتفاقات یک شوخی احمقانه است.
 +
 +* با توجه به هاگرید، کوییریل بسیار باهوش بوده است، ولی به نظر میرسد بعد از اینکه یک سال از مدرسه مرخصی گرفت تا به تجربیات دست اول بپردازد عقلش را از دست داد.
 +
 +* از این فصل ما تازه کم کم متوجه میشویم که هاگرید عاشق موجودات جادویی است (هر چه خطرناکتر بهتر)، و به طور خاص این نکته که او همواره میخواسته اژدها داشته باشد.
 +
 +* این نکته کنابه آمیز است که از بین تمام مردم اولین بچه جادوگری که هری با او روبرو میشود دراکو مالفوی است (البته هنوز هیچکدام نام همدیگر را نمیدانستند)، و دراکو اولین کسی بود که کویدیچ را به هری شناساند. در این زمان هری هیچ پیش زمینه ای از دراکو نداشت تا وجهه او پیشش خراب شود، و دراکو سعی میکرد دوستانه رفتار کند: او کمی این پا و آن پا کرد تا موضوعی برای صحبت پیدا کند، ولی متاسفانه با مسخره کردن هاگرید اشتباه کرد.
 +
 +* اولین تصویری که از دراکو در ذهن هری شکل گرفت این بود که او هم مانند دادلی لوس است. چون دراکو در مورد اینکه چطور پدرش را وادار کرده بود تا برایش جاروی پرواز پر سرعت بخرد حرف میزد، و اینکه قادر بود قانون نداشتن اجازه سال اولی ها برای داشتن چوب جارو را بشکند و یواشکی آن را به مدرسه بیاورد. دراکو همچنین کلی چاخان کرد ( اینکه چقدر در کویدیچ بازیکن خوبی است، به طوریکه بعدا عکس آن معلوم شد). در پایان گفتگو تعصبش روی داشتن خون خالص مشخص شد.
 +
 +*هری در ابتدا علیه دراکو موضع گرفت چون دراکو هاگرید را مسخره کرد، بهترین دوست هری را. هری بلافاصله پست هاگرید درامد؛ در این جا ظرفیت هری در وفاداری آتشین به دوستانش به صورت واقعی نشان داده شد به جای اینکه در موردش حرف زده شود.
 +
 +* اولیواندر از آن همه کش و قوس برای پیدا کردن چوب دستی مناسب برای هری لذت میبرد.
 +----
 +== طلسم ها==

نسخهٔ ۱۰:۲۲, ۲۴ ژانویه ۲۰۰۸

در دست تکمیل توسط هری پاتر و پروفسور کوییریل

(!)

صفحه Rg-ps05 از فرهنگ نامه هری پاتر هنوز ناقص است. شخصی که نامش در بالای صفحه است در حال ویرایش این صفحه است. لطفا در صورت دیدن ایراد به جای تغییر در این صفحه در تاپیک بحث در مورد فرهنگ نامه به این شخص اطلاع دهید.

هری پاتر و سنگ جادو

فصل پنجم:

کوچه دیاگون


خلاصه فصل نوشته شده توسط ویلیام سیلوستر
توضیحات و لینک ها توسط مایکل ال ورلی و استیو واندر آرک

نسخه هارد کاور آمریکایی: از صفحه 61 تا 87

نسخه هارد کاور بریتانیایی: از صفحه 49 تا 66

نسخه پیپر بک بریتانیایی: از صفحه 71 تا 98

نسخه فارسی نشر تندیس: از صفحه... تا صفحه...

دوره زمانی: 31 جولای 1991 [ Y11 ]

در این فصل هاگرید هری را به کوچه دیاگون که در شهر لندن قرار دارد میبرد تا از ارثیه اش در بانک گرینگاتیز برداشت کرده و وسایل مدرسه اش شامل چوب دستی و هدویگ جغد سفید برفیش را بخرد. در همان زمان هاگرید بسته ای محرمانه را از صندوق بانک گرینگاتز میگیرد، هری با دراکو مالفوی روبرو شده و هاگرید به هری بلیت قطار سریع السیر هاگوارتز را میدهد.


حقایق و نکات جالب در متن این فصل

ماجراهای این فصل در روز 31 جولای یعنی روز تولد 11 سالگی هری اتفاق افتاده اند.

هاگرید برای خودش و هری بستنی های مخروطی شکل خرید. شاید این مغازه همان بستنی فروشی فلورین فورتسکیو باشد. (ز.آ.3)

دیدن چگونگی عملکرد هاگرید در مواجهه با دنیای مشنگ ها جالب است: استفاده از متروی زیر زمینی لندن (و شکایت کردن از آن با صدای بلند)، غذا خوردن در یک همبرگر فروشی و نشستن روی صندلی های پلاستیکی، کارهایی که کاملا غیر جادویی بودند.

نام "Diagon Alley" «کوچه دیاگون» از ریشه "diagonally" «قطری، اریب» گرفته شده است.

هری در جایی در حالیکه با نگاه به دنبال قایق دیگری میگردد از هاگرید میپرسد: «چجوری اومدی اینجا؟» هاگرید جواب میدهد: «پرواز کردم»

برای سال ها جزییات این قسمت پوشیده بود - تا اینکه هاگرید در ز.آ.20 گفت: «خب، هیکل منو ببین، شرط میبندم هیچ چوب جارویی تحمل وزن منو نداره» (به غیر از این مورد، حتی هاگرید هم احتمالا با گذاشتن یک جاروی پرواز زیر اورکتش مشکل خواهد داشت.) به نظر میرسد هاگرید، مانند دامبلدور به جای جارو از تسترال های هاگوارتز استفاده میکند.

با چترش آهسته دو بار به پهلوی قایق زد

این طلسم میتواند یک قایق کوچک را بدون راهنما به جلو براند. احتمالا همان طلسمی است که برای رندان قایق های کوچک از اسکله آنها در هاگزمید به قلعه هاگوارتز استفاده میشود.

گرینگاتز صد ها مایل زیر لندن قرار داره، فهمیدی...

این جمله را باید جزو گزافه گویی های هاگرید حساب کرد. به وضوح معلوم است که واگن صد ها مایل صفر نکرده است. معنی این جمله را میتوان ایگونه نیز برداشت کرد که تونل های زیر زمینی هاگوارتز صد ها مایل در تمام جهات کشیده شده است، ولی باز هم چنین چیزی بعید به نظر میرسد.

«...پس کورنلیوس فاج پیر شغلو به چنگ آورد. آدمی به بی لیاقتی اون ندیدم.هر روز صبح دامبلدورو با جغدای پی در پیش بمبارون میکرد و راهنمایی میخواست.»

این اولین برش از شخصیت فاج برای درک خط مشی های او در آینده بسیار مهم است. سال ها بعد پس از صرف شام در خانه گریمولد، آرتور ویزلی (در حالیکه داشت علت اینکه چرا فاج از پذیرفتن بازگشت ولدمورت سر باز میزند توضیح میداد) چیزی را که هاگرید اینجا گفته بود تایید کرد: «فاج تو سال اول وزارتش بود و خیلی مستقل نبود و مدام به دنبال کمک گرفتن از دامبلدور بود.» هیمنطور که زمان میگذشت فاج موفق شد خودش را متقاعد کند که فرد زیرکی است، در نتیجه این زیاد تعجب برانگیز نبود که ضد دامبلدور شد چون مانند شاهد زنده ای او را به یاد روز های کار نابلدیش می انداخت.

(ناقص است)


شخصیت های جدیدی که در این فصل معرفی شده اند

  • کرافورد، دوریس
  • گریپهوک
  • هدویگ
  • مالفوی، دراکو (بدون ذکر نام)
  • لوسیوس، مالفوی (اشاره شد ولی نامش ذکر نشد)
  • مالفوی، نارسیسا بلک (اشاره شد ولی نامش ذکر نشد)
  • مادام مالکین
  • آقای اولیواندر
  • پروفسور کوییریل
  • (نام خانوادگی معلوم نیست) تام میخانه چی

شخصیت هایی که در این فصل بازگشته اند

  • دیگل، دیدالوس
  • هاگرید، روبیوس
  • پاتر، هری

شخصیت هایی که در این فصل نامشان برده شده است

  • فاج، کورنلیوس اوسوالد

مکان های جدیدی که در این فصل معرفی شده اند یا مکان هایی که بازگشته اند

  • مترو زیر زمینی لندن
  • پاتیل درز دار
  • کوچه دیاگون
    • بانک جادوگری گرینگاتز و گاو صندوق های موجود در اعماق آن
    • مغازه اولیواندر
  • مغازه همبرگر فروشی ایستگاه پدیگون

لحظات استثنایی شخصیت ها

  • درسلی ها هیچ گونه حس شوخ طبعی ندارند، به همین دلیل است که هری تلاش نمیکند تا خودش را متقاعد کند که تمام این اتفاقات یک شوخی احمقانه است.
  • با توجه به هاگرید، کوییریل بسیار باهوش بوده است، ولی به نظر میرسد بعد از اینکه یک سال از مدرسه مرخصی گرفت تا به تجربیات دست اول بپردازد عقلش را از دست داد.
  • از این فصل ما تازه کم کم متوجه میشویم که هاگرید عاشق موجودات جادویی است (هر چه خطرناکتر بهتر)، و به طور خاص این نکته که او همواره میخواسته اژدها داشته باشد.
  • این نکته کنابه آمیز است که از بین تمام مردم اولین بچه جادوگری که هری با او روبرو میشود دراکو مالفوی است (البته هنوز هیچکدام نام همدیگر را نمیدانستند)، و دراکو اولین کسی بود که کویدیچ را به هری شناساند. در این زمان هری هیچ پیش زمینه ای از دراکو نداشت تا وجهه او پیشش خراب شود، و دراکو سعی میکرد دوستانه رفتار کند: او کمی این پا و آن پا کرد تا موضوعی برای صحبت پیدا کند، ولی متاسفانه با مسخره کردن هاگرید اشتباه کرد.
  • اولین تصویری که از دراکو در ذهن هری شکل گرفت این بود که او هم مانند دادلی لوس است. چون دراکو در مورد اینکه چطور پدرش را وادار کرده بود تا برایش جاروی پرواز پر سرعت بخرد حرف میزد، و اینکه قادر بود قانون نداشتن اجازه سال اولی ها برای داشتن چوب جارو را بشکند و یواشکی آن را به مدرسه بیاورد. دراکو همچنین کلی چاخان کرد ( اینکه چقدر در کویدیچ بازیکن خوبی است، به طوریکه بعدا عکس آن معلوم شد). در پایان گفتگو تعصبش روی داشتن خون خالص مشخص شد.
  • هری در ابتدا علیه دراکو موضع گرفت چون دراکو هاگرید را مسخره کرد، بهترین دوست هری را. هری بلافاصله پست هاگرید درامد؛ در این جا ظرفیت هری در وفاداری آتشین به دوستانش به صورت واقعی نشان داده شد به جای اینکه در موردش حرف زده شود.
  • اولیواندر از آن همه کش و قوس برای پیدا کردن چوب دستی مناسب برای هری لذت میبرد.

طلسم ها


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.