چند مدت پیش به گوشم خورد که رولینگ برای نوشتن کتابهاش از کتابهای دارن شان هم الهام گرفته ! اولش باورم نمیشد تا اینکه خودم کتابها رو خودندم و متوجه نکات جالبی شدم که نمیشد به سادگی از کنارشون گذشت ! از جمله این نکات به چند موضوع اشاره میکنم ! :
1- اولین چیزی که ذهن شما رو مشغول میکنه عنکبوتیه که با صدای فلوتی که دارن شان میزنه آروم میشه ! این شما رو یاد چی میندازه ؟ فلافی ! سگ سه سر هاگرید در کتاب هری پاتر و سنگ جادوگر ! سگی که تنها راه آروم کردنش فلوت زدنه ! و هری ، رون و هرماینی برای عبور از سد اون با فلوتی که هاگرید برای هری ساخته به جنگ فلافی میرن !
2- موجودی که توی سیرک عجایب یا سیرک وحشت هست و توی کتاب با عنوان مرد گرگی ترجمه شده ! این شما رو یاد چیزی نمندازه ؟ نه ؟ آها ! معلومه لوپین ! کسی که وقتی به گرگ نما تبدیل میشه هیچ کنترلی روی رفتارش نداره و ممکنه که نزدیکترین دوستانش رو هم بکشه ! و این دقیقا خصوصیت مرد گرگی هم هست ! اون طبیعتش اینه که بکشه و قاتل باشه ! دست خودش هم نیست !
3 - آزمونهایی که دارن شان برای اثبات لیاقتش میده ! صبر کنید دارم فکر میکنم ! آها ! مسابقات سه جادوگر ! حتی مراحلش هم تاحدودی شبیه به همه ! در مجموعه دارن شان ما هزار توی آبی داریم و در کتاب هری پاتر هزار تویی که از پرچین های بلند ساخته شده ! در کتاب هری پاتر ، هری یک ساعت وقت داره تا دوستانش رو از زیر آب نجات بده و اینجا تا هفده دقیقه فرصت داره در غیر این صورت خفه میشه !
4- صبر کن ! شبح و شبح واره چه چیزی رو به یاد میاره !؟ هوم ... فهمیدم ! شبح ها همون جادوگرهای محترمی هستن که کاری به کار ماگل ها ندارن و شبح واره ها مرگ خوارهایی هستن که کشتن ماگل ها براشون تفریحه ! اشباح بعد از خوردن خون انسانها به حد نیازشون اونها رو رها میکنن و شبح واره هم از خونشون میخورن و هم اونها رو میکشن ! و به این کارشون هم افتخار میکنن ! این به نظر من شبیه ترین بخش کتاب های دارن شان به هری پاتره !
5- سنگ خون ! ارتباط و پیدا کردن اشباح دیگه با لمس سنگ خون ! این چی ؟ به نظر آشنا میاد ! آها ! ولدمور هم از شیوه ای مثل این استفاده میکنه ! اون داغ دست یکی از مرگخوارها رو لمس میکنه و مرگخوارها هر جا که باشن خودشون رو به ولدمورت میرسونن ! این هم نکته خیلی جالبیه !
6- ارتباط ذهنی دو شبح ! این خیلی آشنا است ؟ نیست ؟ چرا هست ! این همون شیوه ای بود که هری میخواست یادش بگیره تا جلو نفوذ ولدمورت به ذهنش رو بگیره ! این همون روشیه که اسنیپ برای نفوذ به ذهن هری از اون استفاده میکرد !
7 - عنکبوتها ! خانم رولینگ ارادت خاصی به عنکبوت داره ! و چندین بار هم ازشون استفاده کرده ! و اون عنکبوت کذایی آقای کرپسلی ! در مرکز فرماندهی اشباح ازواج میکنه و نسل بزرگی از عنکبوت ها رو از خودش تولید میکنه ! همون کاری که عنکبوت هاگرید هم کرد ! اما تنها تفاوت این یکی اینه که عنکبوتها به کمک اشباح میان ولی عنکبوتهای کتاب هری پاتر علاقه عجیبی به خوردن آدم دارن !
اینها چیزهایی بود که من در مدتی که این کتابها رو خوندم بهش پی بردم ! ممکنه چیزهای دیگه ای هم باشه که من متوجه اش نشده باشم !