هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: کارگاه داستان‌نویسی :: هری پاتر و انجمن نظام سیاه

هری پاتر و انجمن نظام سیاه (بخش 1 - فصل 1 - قسمت 4.5 )


داستان هفتم هری پاتر به قلم سیاوش درخشان
(هری پاتر و انجمن نظام سیاه)
هری پاتر و انجمن نظام سیاه

بخش اول : تعتیلات تابستانی
فصل اول : پیرمرد خردمند
قسمت 4.5 : سقوط کابینه



هاگرید با تعجب پرسید :
-- مگه تو اونو دیدی ؟
هری با آرامش گفت :
کسی غیر از من اینجا نبود که بخواد سپر مدافعت را ببیند .
هاگرید پرسید :
-- تو پیغام اونو هم گرفتی ؟
هری گفت :
آره .
هاگرید دیگر چیزی نگفت ولی هنوز با قیافه بهت زده او را نگاه می کرد . هری که از نگاه هاگرید کلافه شده بود بحث را عوض کرد و
گفت :
هاگرید " شما همیشه محفل را خالی می گذارید ؟
هاگرید در حالی که هنوز چشمش به هری بود " گفت :
-- نه فقط در صورتی که .....
حالت چهره هاگرید عادی شد و با کلافگی ادامه داد :
-- آه ... ریش مرلین . واقعا حافظه ام ضعیف شده " محل قرار گاه یک هفته ای است عوض شده است ولی من باز هم به اینجا آمدم . راستی هری خبر دار شدم اسمشونبر خودش را نشان داده است . تو خبر داری ؟
هری احساس کرد روده اش را فشار می دهند . با ترس از هاگرید پرسید :
کجا ؟
هاگرید گفت :
-- نمی دونم .
هری به ساعت نگاه کرد " عقربه ها ساعت 5:05 بامداد را نشان می دادند . برای اینکه حواس خودش را پرت کند تا ساعت 6:00 شود به هاگرید گفت :
هاگرید گشنه هستی ؟ کمی سوپ می خوری ؟
هاگرید با خوشحالی گفت :
-- با کمال میل . دیشب ماموریت سختی داشتم . خیلی گشنم شده .
هری فریاد زد :
کریچر برای هاگرید هم غذا آماده کن .
هاگرید گفت :
-- کریچر کی اینجا آمد ؟ یادمه در هاگوا.....
هری با شعف حرف هاگرید را قطع کرد و گفت :
هاگرید کی چوب جادو گرفتی ؟ اگر بفهمند که باید یک سری به آزکابان بزنی .
هاگرید با لبخند جواب داد :
-- اون روزی که تو پیش وزیر رفته بودی را یادت هست " بعد از تو منم پیش وزیر رفتم . اون به من گفت چون شما از سطح جادوگری بالایی برخوردار هستید و همین طور چون پرونده تالار اسرار از نامه اعمال شما پاک شده است اجازه استفاده از چوب جادوگری حق شما است .
هری گفت :
عالیه .


****************

جنجال در جامعه جادوگری

به گذارش خبرنگار پیام امروز دیروز نزدیکای غروب گروهی از مرگ خواران و اشباح نامرئی جنون به خانه هری پاتر در پریوت درایو حمله کردند . در این جنگ سخت خاله مشنگ هری پاتر " پتونیا اونز توسط یکی از اشباح نامرئی جنون کشته و شوهر خاله هری پاتر " ورنون دورسلی به شدت مسدوم شد . کاراگاهان وزارت خانه به سرعت خود را به آنجا رساندند ولی گروه سیاه همگی فرار را بر قرار ترجیح دادند . در لحظاتی بعد هری پاتر از آنجا آپارات می کند . ولی درست در وقتی که همه فکر می کردند خطر رفع شده است خود اسمشونبر در آنجا ظاهر شده است . جنگ سختی بین کاراگاهان وزارت خانه و اسمشونبر صورت می گیرد . با نهایت تاسف 42 نفر از افراد حاضر کشته و 22 نفر زخمی می شوند . در این میان فقط 9 نفر سالم باقی می مانند . خانه ای که هری پاتر در آن زندگی می کرده و متعلق به آقای ورنون دورسلی بوده است به کلی ویران می شود . مسئله که همه را نگران کرده " قدرت اسمشونبر است که یک نفری همه کاراگاهان ورزیده وزارت خانه را شکست داده است . داولیش ... یکی از کاراگاهان قدرتمند وزارت خانه که در حماسه دیروز با شجاعت جنگیده و سالم مانده است گفته است :
-- هری پاتر از خانه بیرون آمده بود که ناگهان بر روی زمین افتاد و جای زخم معروف پیشونیش را گرفت . از درد به خودش می پیچید . وقتی که دردش تسکین یافت فریاد زد از اینجا بروید لرد ... همونی که خودتان می دونید عصبانی است و می خواهد به اینجا بیاید و خودش از آنجا آپرات کرد . در لحظه بعد ابری مشکی کوچکی در ارتفاع 25 متری زمین در بالای خانه ظاهر شد و در همان هنگام اسمشونبر در آنجا ظاهر شد و بعد از مبارزه به داخل خانه رفت . وقتی هری پاتر را در آنجا نیافت خانه را منفجر کرد و از آنجا رفت . ما هم ....

ادامه در صفحه 5

به گذارش خبر نگار دیگری بلاتریکس لسترنج یکی از مرگخواران فراری و خطرناک به خانه آرتور ویزلی رئیس اداره شناسایی و مصادره ی جادوهای دفاعی و اسباب حفاظتی تغلبی حمله کرد . در خانه فقط سه نوجوان حضور داشتند . ( آقای رونالد ویزلی - دوشیزه جینی ویزلی - دوشیزه هرمیون گرنجر ) بلاتریکس لسترنج به آنها حمله می کند ولی جالب اینکه باز هم هری پاتر در صحنه نبرد حضور می یابد و دوستانش را از کام مرگ بیرون می کشد . جینی ویزلی به خبرنگار ما گفت :
-- بلاتریکس به ما حمله کرد ولی هیچ کدام ما نتوانستیم در مقابلش ایستادگی کنیم . نفهمیدم چه جوری ولی ناگهان هری پاتر در آنجا ظاهر شد (با اینکه خانه طلسم ضد غیب و ظاهر شدن دارد ) و بلاتریکس لسترنج را شکست سختی داد . دیگر درست یادم نمی آید چه اتفاقی افتاد . فقط به یاد دارم که ما سه تا را به سنت مانگو رساند .
دیروز خبرنگاران برای مصاحبه " هری پاتر را پیدا نکرده اند . ولی جالب اینکه در اتفاقات دیروز هری پاتر کاملا سالم مانده است و حتی یکی از بی رحم ترین مرگخواران را شکست سختی داده است . جالب تر اینکه خبرنگار ما متوجه شده است هری پاتر بدون هیچ مشکلی نام اسمشونبر را بر زبان می آورد . هری پاتر پسری که نزدیک پنج بار از دست اسمشونبر گریخته است " دارای ویژگی های خاص خودش است . او به زبان پاراسل یعنی همان زبان مارها تسلط کامل دارد . دارای سرعت عمل بالایی است . یکی از بهرین جستجوگر هایی است که تا حالا هاگواتز به خودش دیده است . در سال چهارم با دانش آموزان سال هفتم در مسابقات سه جادوگر شرکت کرد و پیروزی را از آن خود کرد . بدون شرکت در آزمون غیب و ظاهر شدن " آپارات می کند و .....

ادامه در صفحه 7

چند روز پیش هری پاتر با وزیر سحر و جادو ملاقات کرد . چون ملاقات محرمانه اعلام شد اطلاعی از جلسه نداریم . ولی خبر دار شدیم که وزیر به هری پاتر اجازه استفاده از جادو را قبل از تولد 17 سالگیش داده است و همچنین گروهی را برای محافظت از او تشکیل داده است . بعد از جلسه وزیر موضعش نسبت به خیلی از مسائل عوض شد و در جمع خبرنگاران اظهار داشت :
-- با نهایت ادب اعلام می کنم روبیوس آلفرد هاگرید کلید دار هاگوارتز هیچ نقشی در جنایات مربوط به تالار اسرار نداشته است و از امروز اجازه استفاده از جادو را دارد . تالار اسرار به دست تام مارولو ریدل دانش آموز زیرک هاگوارتز باز شده بود که هم اکنون خبری از محل زندگیش نداریم . با نهایت تاثر اعلام می کنم سیریوس بلک جادوگر بی گناهی بود که به اشتباه به آزکابان فرستاده شد . ناچارم اشتباه وزارت خانه را در مورد سیریوس بلک اعلام کنم . پیتر پتی گرو زنده است و با صحنه سازی مرگ خود و انفجار خیابان " بلک را گناه کار جلوه داد . پتی گرو جانور نمای ثپت نشده ای که به شکل موش در می آید به لرد ... همونی که می دانید پیوست و باعث بازگشت اون به جامعه جادوگری شد . به گفته هری جیمز پاتر پتی گرو دست راست خود را که یک انگشت کم داشت به لرد ... همونی که می دانید تقدیم کرد و باعث تجدید فراش اربابش شد . لرد ... همونی که می دانید هم به عنوان پاداش دست نقره ای رنگ دیگری به او داد . سیریوس بلک هم تا آخر با ما همکاری کرد و در وقایع دو سال پیش وزارت خانه به دست بلاتریکس لسترنج کشته شد . ریموس لوپین گرگینه هم طرف ما است و هیچ خطری برای کسی به وجود نمی آورد . گراوپ غول " برادر ناتنی هاگرید هم بعد از تحقیقات زیاد بدون خطر اعلام شده است ولی مراقبت از آن به عهده روبیوس آلفرد هاگرید گذاشته شد . سدریک دیگوری پسر آموس دیگوری کارمند وزارت خانه که پارسال از وزارت خانه جدا شد به دست لرد ... همونی که می دانید و گروه برجسته اش در مسابقه سه جادوگر کشته شده است . استن پانپایک کمک راننده اتوبوس شوالیه هم بعد از تحقیقات فراوان بی گناه اعلام شد ...

ادامه در صفحه 9

به گذارش یکی دیگر از خبرنگاران پیام امروز اجساد کرنلیوس فاج وزیر اسبق وزارت سحر و جادو و اسکافیگ جیور برادر اسکریم جیور و رئیس دفتر کاراگاهان در حالی که علامت شوم دور تا دور بدنشان هک شده بود پیدا شد . روی بدن اجساد نوشته شده بود یک هفته وقت دارین تا وزارت خانه را تسلیم کنید .

ادامه در صفحه 11


****************


هری در حالی که روزنامه را به آن طرف پرت می کرد " گفت :
هاگرید ساعت هفت شد بریم سنت مانگو .
هاگرید در حالی که ناراحتی از چهره اش می بارید گفت :
-- باشه بریم . تا وقتی که --- پرفسور --- دامبلدور --- بود جرات --- همچین کار هایی --- را نداشتن .
هاگرید در حالی که گریه می کرد جمله اش را تمام کرد . هری از روی صندلی پا شد . جیب شنلش را چک کرد . چوبدستی ها و صندوقچه ها و شنل همگی سر جایشان بودند . هاگرید هم پا شد و با هم حرکت کردند . به در که رسیدند هری آهسته گفت :
خیلی مواظب باش . کوچه کمی خطرناک است .
هاگرید با تعجب به هری را نگاه کرد ولی چیزی نگفت و فقط کمی سرش را تکان داد . هری در باز کرد . غیر از مه چیزی وجود نداشت . آنها بیرون آمدند و با هم آپارات کردند به سنت مانگو .


قبلی « هری پاتر و انجمن نظام سیاه (بخش 1 - فصل 1 - قسمت 4.4 ) هری پاتر و انجمن نظام سیاه (بخش 1 - فصل 1 - قسمت 4.6 ) » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
فرستنده شاخه

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.