شانس بزرگ : هری و ران و هرماینی بعد ها تونستن نویل و لونا را راضی کنن که جلسه های الف. دال را یک هفته عقب بندازن و قرار شد همه سعی کنن اطلاعاتی در باره ی اشیای قیمتی گروه ها جمع کنن .هری و ران چند روزی بود که برای هرماینی از دفتر اسلاگهورن مواد معجون ها رو ...
پایان هاگوارتز : ساعت ده و نیم شب بود هری ران و هرماینی کنار شومینه ی پناهگاه روی صندلی های راحتی لم داده بودن.-هری به نظر من تو باید جریان هرکراکس رو به محفلی ها بگی شاید اونا بتونن کمکمون کنن.-چرند نگو هرماینی هری نمی تونه چنین کاری کنه اونا باور نمی کنن.-چرا می تونه ...
اون با من : هری سیر تا پیاز موضوع را به ران وهرماینی گفت.-من که فکر می کنم کاسه ای زیر نیم کاسه است مالفوی و عذر خواهی بعیده.-منم همین فکرو می کنم.هری مواظب باش.-مالفوی طور دیگه ای شده بود مثل همیشه نبود با کسی دعوا کرده بود اون نامه ی مشکوک چی؟-به نظر من هری اون نامه هم از طرف خود...
دوستی یا دشمنی : در تالار اسلدرین هیچ کس دیده نمی شد جز پسری با مو های بور و صورتی رنگ پریده.دراکو مالفوی روی صندلی حکاکی شده ی سالن عمومی اسلدرین چمباتمه زده بود و فکر می کرد.یعنی چی کار باید می کرد کدام راه را انتخاب می کرد اگه به ولدمورت خیانت می کرد پدر و مادرش کشته می ...
مار آتشین :هرماینی کنار هری نشسته بود و روزنامه ی پیام امروز را ورق می زد.نمی دونست چی کار باید می کرد ولی مطمئن بود که می تونه راهی پیدا کنه.به مالفوی خیلی وقت بود شک کرده بود از همان روزی که جینی را ناراحت کرده بود اون روز تلسم ران درست از کنار جین قیمتی مالفوی گذشته بود و به ا...
کمک غیر منتظره :ساعت یازده و نیم شب بود هری ران و جینی کنار شومینه منتظر امدن هرماینی بودند.-جینی تو که می دونستی باید به ما هم می گفتی با این کارت جون هرماینی رو به خطر انداختی.-هری اون قسمم داد به هیچ کس نگم..........در سالن باز شد و هرماینی سراسیمه به سوی هری دوید.ران خشمگین گفت.-ت...
حمله:گروه هری پاتر تبدیل به یک گروه 5 نفره شده بود 5 نفر که حاضر بودن هر کاری برای نابودی ولدمورت بکنن.نزدیک به یک هفته بود که این 5 نفر زبان زد همه شده بودند در میان همه پیچیده بود که دراکو مالفوی به هری پاتر پیوسته و این اصلا مایع خوشنودی ولدمورت نشده بود او اسنیپ را برای تنها گ...
شکست ران :هری وقتی به هوش اومد چشمش به اولین چیزی که افتاد بدن یخ زده ی جینی بود که روی صندلی کنار هری نشسته بود و دست هری را در دست گرفته بود .هری احساس کرد که جینی نزدیک به دو روزه نخوابیده چون در خوابی عمیق فرو رفته بود بر تخت خواب کناری هری دراکو مالفوی خوابیده بود در حالی که...
وزارت خونه:چند روز بعد هری و دراکو از درمانگاه مرخص شدن و این موجب خوشحالی گریفندوری ها شد . هنوز خبری از نارسیسا مالفوی نبود 2 مرگ خوار دیگه از آزکابان گریخته بودن دیوانه ساز ها آشکارانه به ماگل ها حمله می کردن الیوندر اصلا پیداش نبود خلاصه وزارت خونه تو بد وضعی بود .هری هنوز ...
نارسیسیا مالفوی:هری بعد از اینکه هرماینی رو در درمانگاه با ران تنها گذاشت رفت تا جینی رو ببینه . از وقتی از درمانگاه مرخص شده بود جینی و دراکو را ندیده بود باید به دراکو می گفت که هرماینی رو بردن درمانگاه و باید همه چیز رو برای جینی تعریف می کرد.هری وقتی از جلو در کتابخونه می گذ...
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.