هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: تـئوری‌ها و استدلال حوادث

بررسی نکات مبهم شش سال تحصیلی هری پاتر



سلام به همه رون ویزلی ها و هرمیون گرنجر های  عزیز
میخوام تمام نکات مبهم ( البته اونایی که برای من مبهمه و الان یادمه ) شش سال تحصیلی هری پاتر رو بگم و در مواردی جوابهایی که خودم تونستم پیدا کنم رو هم مطرح میکنم.از شما دوستان هم میخوام در جواب به سوالات ( چه با جواب و دلیل های خودم و چه بدون جواب) به من کمک کنید.
از همتون خواهش میکنم همه ی مطالب و سوالات رو بخونین بعد نظر یا جوابتونو بگین.چون موضوعات به طور پراکنده به هم مربوط میشن.پس یه قسمتو نخونین و بلافاصله جواب بدین ، همه سوالاتو بخونین.
_________________________________________________
------------------------------------------------------------------------------------
=================================================
1.بررسی دلیل اعتماد دامبلدور به اسنیپ:
چیزی که ذهن منو خیلی به خودش مشغول کرده ، اعتماد دامبلدور به اسنیپه.
از موقعی که فهمیدم اسنیپ پیشگویی رو به ولدمورت گفته
حتی از هری هم بیشتر ناراحت و عصبانی شدم.
رولینگ نشون داده که در مجذوب کردن خواننده بسیار بسیار توانا و استاده و در آخر هر کتاب به زیبایی برای هر نکته مبهمی از کتاب یک جواب یا دلیل قانع کننده و در عین حال شگفت انگیز آورده.
حالا من مشکلم با رولینگ اینه که با این سابقه درخشان ، چطور برای اعتماد دامبلدور به اسنیپ یک دلیل خیلی مسخره و احمقانه (البته از نظر من ) میاره.
دیگه دلیلی بهتر از پشیمونی اسنیپ از مردن جیمز و لی لی نبود.
از کتاب اول تا 6 رولینگ نفرت اسنیپ از جیمز پاتر رو فراوان نشون داده.
چطور ممکنه که اسنیپ وقتی که :
مرگخوار بوده
پیشگویی رو شنیده
کمک بزرگی به اربابش لرد سیاه کرده
باعث مرگ دو نفر که منفورترین آدما از نظر خودش بودن شده و...
حالا بیاد ابراز پشیمونی کنه و دامبلدور به راحتی اونو بپذیره و با چنتا
جاسوسی برای محفل به اسنیپ اعتماد کامل کنه.
و تا حدی به اسنیپ اعتماد میکنه که اونو در جریان فعالیت های محفل میزاره ، در هاگوارتز اونو ،هم استاد درس معجونها قرار میده و هم سرپرست گروه اسلیترین با این که از نفرت اسنیپ نسبت به جیمز و لی لی کاملا با خبر بوده ، و هیچ انتقادی رو از هری پاتر نسبت به اسنیپ نمی پذیره و حتی ذره ای هم به اسنیپ شک نمیکنه.
یعنی رولینگ تا این حد ناتوان شده که هیچ دلیل دیگه ای برای اعتماد دامبلدور به اسنیپ پیدا نکرده؟
شاید در جواب بگین که دامبلدور خیلی خوشبینه و به همه اعتماد میکنه.
ولی من میگم حتی با این خصوصیت اخلاقی هم دامبلدور نباید تا حد افراط به اسنیپ اعتماد کنه. همه میدونیم که دامبلدور سنجیده عمل میکنه ، ولی این اعتماد بیش از حد کاملا نسنجیده و از نظر من احمقانه است.
هر چی به این موضوع بیشتر فکر میکنم ، بیشتر عصبانی میشم.
_________________________________________________
2. ضد طلسم اکلومانسی ( چفت شدگی )
در دنیای جادوگران برای هر طلسم یا ورد یک ضد طلسم هم وجود داره غیر از طلسم مرگ یا همون آواداکداورا
پس برای اکلومانسی هم باید یه ضدی وجود داشته باشه و تنها جایی که ( فعلا همین یادم اومد) به ضد طلسم اکلومانسی اشاره شده ( هر چند کوتاه ) جلد 5 فصل 26، موقعی که اسنیپ به هری اکلومانسی درس میده هری برای چند لحظه به ذهن اسنیپ نفوذ میکنه.
(منظورم از ضد طلسم اکلومانسی فقط نفوذ به ذهن اسنیپه نه ورد پروتگو که هری گفت)
وقتی هری بتونه این کارو بکنه ،پس دامبلدور هم حتما میتونسته به ذهن اسنیپ نفوذ کنه.( اگه میخواست)
اعتماد بی مورد دامبلدور بر اساس دلیلی مسخره اونقدر محکم و استواره که حتی با اون همه انتقادی که هری از اسنیپ میکنه و در مواردی دلایل
قابل قبولی برای نشان دادن چهره زشت اسنیپ میاره ، دامبلدور حتی یه ذره شک هم نمیکنه تا به ذهن اسنیپ نفوذ کنه و ببینه آیا هری راست میگه یا نه؟!!!
------------------------------------------------------------------------------------
نتیجه این دو مطلب این میشه که یا یه چیز دیگه ای بین دامبلدور و اسنیپه که هنوز رولینگ نگفته و اون، دلیل اعتماد بیش از حد دامبلدور به اسنیپه که امیدوارم اینطور باشه و یا همین دلیل مسخره ای که توضیح دادم که امیدوارم این نباشه چون خیلی از رولینگ نا امید میشم.
البته حالا که دامبلدور مرده و خود رولینگ هم به صراحت اینو بیان کرده ، فکر نکنم این مطلب ( اعتماد دامبلدور به اسنیپ) روشن بشه .
_________________________________________________
3. بررسی نکاتی در مورد اسنیپ
A: اگر اسنیپ مرگخوار هست :
1-A. چرا سال اول به جای اینکه به کوییرل کمک کنه تا هری رو بکشه و سنگ جادو رو به دست بیاره از هری دفاع میکنه؟
به نظر من این جواب که اسنیپ میخواسته کمک جیمز رو جبران کنه قابل قبول نیست ، چون یه مرگخوار وجودش پر از نفرت و پلیدیه ، و حتما دلیل دیگه ای وجود داشته که اسنیپ این کارو میکنه.
اینم بگم که من دلایلی که اسنیپ برای بلاتریکس درفصل 2 کتاب 6 میاره ، قبول ندارم ؛ چون اسنیپ در موقعیتی قرار داره کا باید دروغ بگه وگرنه ...
=====
2-A. آیا میتونیم بگیم که اسنیپ بازگشت ولدمورت رو پیش بینی میکرده و برای همین از هری دفاع میکرده تا برای زمان بازگشت لرد سیاه هری زنده بمونه؟
واضحه که این مطلب اشتباهه. چون غیر از چند نفر خاص مثل ولدمورت ، اسلاگهورن و دامبلدور از هورکراکسس ها و اینکه ولدمورت روحشو تقسیم کرده ،هیچ کسی خبر نداشته. حتی خود ولدمورت هم بازگشتشو پیش بینی نمیکرده ، چون سال اول و سال دوم تلاش میکنه که هری رو از بین ببره و بکشه .
=====
A-3. چرا سال سوم اسنیپ به لوپین کمک میکنه و معجون سالم به لوپین میده، در حالی که خیلی راحت میتونست اونو بکشه ؟
=====
4-A. اسنیپ از همه فعالیت های محفل در سال 5 خبر داشت. میتونست خیلی راحت مکان محفل رو به ولدمورت لو بده و اونارو از بین ببره.پس چرا این کارو نکرد؟
=====
5_A: چرا در سال پنجم محلول راستی واقعی رو به آمبریج خبیث نمیده تا هری توی دردسر بیفته؟
اسنیپ علاوه بر مرگخوار بودن از آزار و اذیت هری و حتی اخراج شدنش لذت میبرده.
=====
6-A. چرا در وزارتخانه اسنیپ به کمک لوسیس و بلاتریکس و بقیه مرگخوار ها نیومد؟
==========
B: اگر اسنیپ مرگخوار نیست :
1_B: چرا در سال چهارم وقتی ایگور کارکاروف هشدار میده که علامت روی دستش داره نشون میده لرد سیاه برمیگرده ، اسنیپ اصلا احساس نگرانی نمیکنه؟ اسنیپ هم مثل کارکاروف قبلا مرگخوار بوده و بعد به لرد سیاه خیانت میکنه پس باید از برگشت ولدمورت می ترسیده.
=====
2_B: اسنیپ به هر حال به ولدمورت خیانت کرده بوده ، پس مودی قلابی یا همون بارتی کرواچ پسر میتونست خیلی راحت اسنیپو بکشه.چرا اسنیپ کشته نشد؟
=====
3_B: چرا اسنیپ ولدمورت رو لرد سیاه خطاب میکنه ، در حالی که فقط مرگخوار ها به این لقب ولدمورت رو صدا میکنن؟
حد اقل وقتی با هری تنها بود میتونست یه چیز دیگه مثل اسمشو نبر یا همون ولدمورت صداش بزنه.هری که نمیتونست جاسوس یا هر چیز دیگه ای که اسنیپ فکر میکرد باشه!!!
=====
4_B: چرا در سال پنجم مخصوصا به سیریوس نیش و کنایه می زد تا سیریوس از کوره در بره و از خونه بیاد بیرون که در آخر موفق شد و باعث شد سیریوس بمیره؟!!!(البته جواب این سوال رو دامبلدور میگه ، به نظر من جواب کامل نیست)
=====
5_B: در سال پنجم وقتی هری در دفتر آمبریج به اسنیپ فهموند که سیریوس در خطره و اسنیپ هم رفت و مطمئن شد که هری اشتباه میکنه و حتی احتمال رفتن هری رو به وزارتخونه توی ذهنش آورد، چرا هیچ کاری برای جلوگیری از رفتن هری نکرد ، با اینکه میتونست در مدت زمانی که بچه ها در جنگل در مورد رفتن تصمیم میگرفتن خودشو به اونا برسونه و حقیقتو بگه؟!!!
=====
6_B: چرا در وزارتخونه اسنیپ به کمک سیریوس و محفلی ها نیومد ؟
=====
7_B: چرا در سال ششم که میتونست ( اگه میخواست) از نقشه ی مالفوی با خبر بشه و جلوشو بگیره ، قبل از اینکه مرگخوارا وارد بشن هیچ اقدامی نکرد و جلوی مالفوی رو نگرفت؟
=====
8_B: چطور ممکنه اسنیپ از طلسمی که مرگخوارها به کار برده بودن تا کسی بالای برج نیاد ، و حتی مک گنوگال و لوپین نمیتونستن از طلسم رد بشن ، فقط اسنیپ تونست رد بشه ؟
==========
البته میدونم که خیلی مثال های دیگه هم هست که میشه مطرح کرد ، ولی من همین چند تا یادمه و به نظرم کافیه.
اما نتایجی که از این مثالها میشه گرفت جالب و قابل توجه که:

1. اسنیپ قدرت سوم یا همون قطب سوم داستانه. چرا؟
چون در هر زمان و مکان طوری عمل میکرده که به نفع خودشه ، و بهترین مثالی که میشه زد قسمت 6_A و 6_B هست که اصلا به نفعش نبود که در وزارتخونه حاضر بشه ، چون مجبور بود بالاخره به یک گروه کمک کنه ، یا دامبلدور و یا ولدمورت و در این صورت جبهه ی مقابل اونو از بین می برد.
2. اسنیپ طرف دامبلدوره و در موقع گفتن آوادا کداورا در ذهنش یه طلسم دیگرو گفته. ولی هر کسی از اون ارتفاع از بالای برج بیفته چه جادوگر باشه ، چه نباشه میمیره چه برسه به مرد کهنسالی مثل دامبلدور. اگه واقعا اسنیپ نمیخواسته دامبلدور بمیره میتونست یه طلسم دیگه ای رو در ذهنش بگه. در ضمن آواداکداورا که قربانی رو پرتاب نمیکنه ، بلکه خیلی آرام و بی سرو صدا میکشه.
این رو هم که در نظر نگیریم ، رولینگ به همون صراحتی که مرگ سیریوس رو میگه ، مرگ دامبلدور رو بیان میکنه.( آواداکداورا)
3. اسنیپ واقعا یه مرگخواره و طرف ولدمورت . اما این هم خالی از اشکال نیست. به همون دلایلی که از قسمت 1_A تا 6_A گفتم.
=====
پس نتیجه اول (اسنیپ قدرت سوم داستان)ازدو تای دیگه قابل قبولتره و طبق نتیجه اول اگه داستان پیش بره هیجان انگیز تر و بهتره.
( البته از نظر من)
_________________________________________________
4. نکته قابل توجهی در مورد کتاب چهارم و مودی قلابی ( کرواچ پسر):
همونطور که میدونیم معجون تغییر شکل فقط یک ساعت دوام میاره ، ولی کلاسها یک ساعت و نیم و یا حتی بیشتره.( سال دوم که هری و رون از معجون استفاده کردن)
چطوری مودی قلابی در کلاسها بدون هیچ مشکلی حضور داشته و حتی مدتی هم بعد کلاس با هری یا دیگران صحبت میکرده؟
_________________________________________________
5. نکته ای در مورد تام ریدل و ولدمورت:
1_5:تام همیشه توی مدرسه بوده و تعطیلات هم در پرورشگاه.
چطوری و از کجا میفهمه که هورکراکسس هم وجود داره که میشه روحو تقسیم کرد؟
موقعی از اسلاگهورن در مورد هورکراکسس ها سوال میکنه که یه ارشده ، و این یعنی تام یا سال ششم و یا هفتم بوده. پس جایی غیر از مدرسه و پرورشگاه نداشته.
اگه بگیم از کتابهای کتابخونه کمک گرفته،وقتی به اسلاگهورن میگه در حین مطالعه بهش بر خوردم ، اصلا درست نیست،چون غیر از کتابخونه جای دیگه ای نبوده که تام از اونجا استفاده کنه ، و اینکه همه میدونیم که کتابخونتر از هرمیون وجود نداره . پس حد اقل یک بار میتونسته هرمیون هم اون کتاب رو ببینه ( به طور اتفاقی یا از هر راه دیگه) ولی هرمیون هیچ اطلاعاتی درباره هوکراکسس ها نداره.
اگر هم بگیم کتاب رو بعد به قدرت رسیدن ولدمورت از کتابخونه بردن یا نابودش کردن باز هم اشتباهه ، چون هیچکس از حرفهایی که بین اسلاگهورن و تام رد و بدل شده بود خبر نداشت.حتی دامبلدور!!!
=====
2_5:سال پنجم که ولدمورت دنبال پیشگویی بود،چرا خودش این کارو نکرد؟ پیشگویی مربوط به ولدمورت و هری بود.پس باید یکی از این دو نفر پیشگویی رو بر میداشتن.خوب ولدمورت میتونست با آپارات (غیب وظاهر شدن) در اتاق پیشگویی ها ، به هدفش برسه. چون اونجا که محافظ یا کسی نبود که ولدمورت ازش بترسه. با فرض اینکه ولدمورت نمیتونسته به وزارتخونه بره ، پس چطوری مالفوی و بقیه ی مرگخوارها که تحت تعقیب بودن به وزارتخونه وارد شدن؟ در آخر هم که خود ولدمورت اومد و با دامبلدور جنگید. ؟؟؟!!!
_________________________________________________
6. مطالب جالب و قابل توجهی در مورد آلبوس دامبلدور :
1_6. چرا دامبلدور در زمانی که ولدمورت برای تدریس به هاگوارتز برمیگرده در حالی که :
روحشو تقسیم کرده بوده ;
گروه مرگخواران رو تشکیل داده بوده;
جنایت و قتل هم که انجام داده بوده ;
و در یک جمله قدرت طلبی و پلیدی و خباثت ولدمورت به همه ثابت شده بوده ، و در زمانی که ولدمورت به مراتب ضعیفتر از دامبلدور بوده ،
دامبلدور اونو مثل جادوگر گرینوالد از بین نمیبره ؟ ( نمیشه گفت از چهار تا مرگخواری که همراهیش کرده بودن میترسیده ، اونم دامبلدور)
این در حالیه که چند سال قبل از پیشگویی و تولد هری پاتر این اتفاق میفته.
پس نمیتونیم بگیم چون دامبلدور میدونسته که هری باید ولدمورتو از بین ببره ، بهترین فرصت برای کشتن ولدمورت رو از دست میده!!!
=====
2_6. وقتی دراکو چوب دستی دامبلدور رو میگیره ، دامبلدور خیلی راحت میتونست با جادوهای ذهنی چوب دستیشو پس بگیره و یا به دراکو صدمه ای وارد کنه.ولی هیچ کدوم از این کار ها رو نمیکنه. چرا؟
میتونیم بگیم چون ضعیف شده بوده به خاطر معجونی که خورده بوده، اگه این طور بود چطوری برای نگه داشتن هری نیرو داشت؟ یا نجات هری از دست اینفری ها؟!!!
خوب میتونیم بگیم که همه حواس و تمرکزش روی نگه داشتن هری بوده و چون ضعیف شده بوده نمیتونسته کار دیگه ای انجام بده ، ولی هری زیر شنل نامرئی بود و در ضمن چند لحظه تلاش برای ضربه زدن به دراکو به خاطر نجات جون خودش ، نه تنها به هیچکس حتی هری صدمه ای نمیزد ، بلکه میتونست مرگخوار ها رو هم از بین ببره.
اگر هم بگیم که با اسنیپ نقشه کشیده بوده و جزء برنامه بوده تا همه فکر کنن دامبلدور مرده که اشتباهه و دلایل رو در نکات قبلی گفتم.
_________________________________________________
اگه رولینگ توی کتاب 7 بخواد به این سوالا جواب بده فکر کنم از 1000 صفحه هم بیشتر شده باشه.

 

قبلی « بررسی اشکالات و ابهامات کتاب چهار ( زیر ذربین ) بررسی اشکالات و ابهامات کتاب یک ( زیر ذربین ) » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم

فرستنده شاخه
imani
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۲/۱ ۱۳:۳۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۲/۱ ۱۳:۴۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۱۱/۲۸
از:
پیام: 1
 Re: بررسی نکات مبهم شش سال تحصیلی هری پاتر
در مورد 4 مودی همیشه معجون تغییره شکل همراهش بود و هر وقت احساس میکرد در حاله تغییره از اون میخورد.تو فیلمش هم این موضوع معلومه

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.