مرگخوار که باشید، شاید زیاد سر از زندان آزکابان در بیاورید. اما نکته این است که تن به ماندن در یک سلول نمیدهید و به هر دری برای فرار از زندان میزنید!
لیسا تورپین، مرگخوارِ قهرکنِ لرد سیاه نیز از این قاعده مستثنی نیست و این یعنی او نمیخواهد در زندان بماند و قصدش فرار است.
اما تصورش را بکنید که با دامبلدور و اعضای محفل ققنوسی هم سلولی شوید که معتقد هستند لازم است برای پرورش روحشان، مجازاتشان را تا انتها تحمل کنند!
چطور میشود افرادی را که میخواهند در زندان بمانند، به فرار از زندان راضی کرد؟ آن هم زندانی همچون آزکابان که با دیوانهسازهایش معروف است و هر لحظه ممکن است بوسهای نثار وجودتان کنند!
لیسا شاید همواره در حال قهر کردن با زمین و زمان و حتی خودش باشد، اما مرگخواری نیست که به این سادگیها تسلیم شود. او میخواهد فرار کند و باید هم سلولیانش را با تمام مخالفتان با خود همراه سازد.
اگر میخواهید ماجرای فرار این مرگخوار جوان از زندان آزکابان را از دست ندهید، وقتش است به آزکابان وارد شوید...
بیشک دیدگاه هر کس نشانهی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
|