هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: مقاله‌ها

چو چانگ: دختری شرقی که سیاست برکنارش کرد


"به نام خالق زيبايی ها"
چو چانگ: دختری شرقی که سياست برکنارش کرد
هری پاتر کتاب نژاد پرستانه ای نيست. چون دنيای بچه ها, دنيای نژاد ها و رنگ ها نيست. هری پاتر مال سياست نيست. ادبيات و سياست هيچ ارنباطی با هم ندارند.
در هری پاتر, شخصيت ها مال همه جايند. سفيد و سياهی در کار نيست. غرب بر شرق برتری ندارد. دنيای هری پاتر, دنيای اين حرف ها نيست. سياست فقط مال ماگل هاست.
کدام هری پاتريستی هست که چو چانگ را نشناسد. دختر زيبای ريون کلايی که دل هری محبوب را برد. کسی که هری با او عشق و جدايی را تجربه کرد. دختری شرقی با رفتاری غير قابل پيش بينی که گاه لحظات شادی را پديد می آورد و گاه لحظاتی که فقط می شد به قتلش فکر کرد.

چه شد که دختر زيبای شرقی جايش را در قلب هری به جينی داد؟ هری به راحتی از او دست برداشت. رولينگ با چنان سادگی ای بی تفاتی هری را نسبت به او نشان داد که انگار هری هيچ گاه به او عشق نورزيده است. چگونه می توان از لحظات ناب با هم بودن آن دو چشم پوشيد؟ اين ديگر چه عشق آبکی ای بود که با يک تلنگر جايش را به بی تفاتی داد؟ از رولينگ بعيد بود که اين عشق را, با آن لطافت ها و زيبايی هايش, اين چنين ساده, دور بيندازد.
بايد واقع بين بود. چند سال بود که هری جينی را می شناخت؟ مگر می شود يک هو عاشق شد؟ هری که در طول اين سال ها حتی به جينی فکر هم نکرده بود, چگونه بعد از يک تابستان عاشق سر و دست شکن جينی شد؟ اين عشق ديگر از چه نوعی است, ما که نمی دانيم.
چو چانگ شرقی ما, اصلا از داستان هری پاتر حذف شد. انگار نه انگار که اصلا وجود داشته است. در کتاب "هری پاتر و شاهزاده دورگه" حتی اسم او به زحمت جند بار آمده است. گويی نويسنده از تکرار آن نام اکراه داشته است.

در دنيای امروز, سياست خود را با همه چيز قاطی می کند. وقتی ادبيات در امان نماند يعنی هری پاتر هم ديگر نمی تواند بی طرف باشد. هری پاتر هر چه باشد, باز هم غربی است. عقايد نژاد پرستانه, عمدا يا سهوا, در ششمين جلد آن ظهور کرد و روی کسی خط کشيد که روزگاری شخصيت مهمی در هری پاتر بوده است.
رولينگ نژاد پرست نبود. اما غربی که هست. در غرب که زندگی می کند. تلاش خاموش او برای بی طرف ماندن نتيجه ای نداد. چو چانگ رفت. فقط چون شرقی بود. فقط چون سياست امروز غرب, عليه شرق است.
چو چانگ فقط نمونه کوچکی از سياست غرب است. سياستی که به يک شخصيت در يک داستان تخيلی رحم نکرد. کاش سياست مداران غرب می دانستند که ادبيات و سياست, اصلا با هم جور در نمی آيند.
قبلی « هری پاتر از دیدگاه مجله دنیای تصویر وجود سحر و جادو و اسناد وجود يا عدم وجود » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم

فرستنده شاخه
lovely_souren
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۷ ۱۰:۵۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۷ ۱۱:۲۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۱۰/۱۶
از: چاله افتادم تو چاه
پیام: 99
 خودمون چی؟
اول از مقالت تشکر می کنم. خیلی خوب بود. من موافقم. تازه اگه رولینگ می خواست یه عشق بچگونه و متظاهر رو نشون بده اد باید گیر می کرد به یه دختر شرقی؟ ولی ببینین واقعا همه جای دنیا همین جوره. حتی تو ایران خودمون...این که ما این مسئله رو وارد فرهنگمون نکردیم، شاید یه امتیاز باشه واسمون نسبت به اونا.

فرستنده شاخه
anti voldmort
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۹/۲۷ ۱۶:۲۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۹/۲۷ ۱۶:۲۱
عضویت از: ۱۳۸۵/۵/۳۱
از: تالار عمومي گريفيندور
پیام: 16
 مقاله
مقاله ي خالبي بود من که تحت تاثير قرار گرفتم

فرستنده شاخه
Reza Torabi
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۸/۳ ۱۳:۲۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۸/۳ ۱۳:۲۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۲۶
از: بيمارستان سنت مانگو
پیام: 219
 مخالفم و موافقم
هري عاشق ظاهر چو چانگ شده بود. اونم فقط با يك نگاه. ولي وقتي بيشتر وفاداري هاي جيني و اخلاق او را ديد بيشتر به او علاقه مند شد. چو چانگ اصلا اخلاق خوبي نداشت. و اگر رولينگ او رو در نظر گرفت به خاطر اين بود كه عموما شرقي ها انسان هاي زيبايي هستند و مي خواست اين را بگويد كه نمي شود بر اساس ظاهر انسان ها قضاوت كرد.از طرف ديگر رولينگ بريتانيايي است و طبيعي است كه مردم كشور خودش را بيشتر دوست داشته باشد و بيشتر شخصيت هاي اصلي را به آنها نسبت بدهد و اين دليل بر نژاد پرستي نيست. ولي باز كه فكر مي كنيم مي بينيم چرا رولينگ اينقدر اروپايي ها را تحويل گرفته در حالي كه اصلا به شرقي ها توجهي نداشته؟! چرا يك شرقي بايد در كتاب او داراي اين شخصيت مزخرف باشد؟! چرا وقتي فقط يك آسيايي داراي نقش مهمي در كتاب بود فوري بيرون انداخته شد؟!

اين مطلب هنوز جاي تفكر دارد. در مجموع مقاله ي خيلي خوبي بود. من هم باهاش موافقم و هم مخالف. گرچه بيشتر مخالفم.

فرستنده شاخه
samatnt
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۷ ۱۰:۴۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۷/۷ ۱۰:۴۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۱
از: از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
پیام: 998
 اينم عنوان
من خيلي با اين حرف موافق نيستم فكر نميكنم سياست رولينگ اين كار رو بكنه اون براي جذب محبوبيت زياد به هيچ كس توهين نمي كنه حتي نام دين خاصي رو هم تو كتاب هاش نمياره ولي ازش بعيد نيست

فرستنده شاخه
325281
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۱۸ ۸:۳۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۱۸ ۸:۳۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۳/۲۶
از: اتاق آبی
پیام: 189
 !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
با نظرت کاملا موافقم.به نظر من رولینگ نژاد پرسته.خب اون هر روز با مقامات کشوری صحبت می کنه.شنیدم که مرگ سیریوس(البته فکر می کنم شایعه باشه.) به این دلیله که گری اولدمن بازیگر این شخصیت یه امریکایی است.قبلا هم گفتم این بار هم می گم رولینگ هیچ وقت صادقانه نمی نویسه.با به کار آوردن عشق می خواد کتاباش بیشتر فروش بره.چیزی رو قاطی کتاباش کرده که نمی شه از بین بره.و من به شدت برای رولینگ متاسفم.دامنه ی کتابهای هری پاتر جهانیست.نصف فروش کتابا رو ما شرقیا ترتیب دادیم(کی می خواست کتاب رولینگ رو بخره) پس بنابراین اصلا نباید در کتابی که در سطح جهان نوشته می شه نژاد و تزاد به روی کار بیاد.رولینگ واقعا کمبود عشق داره!

فرستنده شاخه
pendar mohajeri
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۱۷ ۹:۵۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۱۷ ۹:۵۸
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۱۴
از: دارقوز آباد !
پیام: 916
 lotfan negah kon
dooste aziz harry potter faghat ye dastaneh va barkenar shodan cho be sharghy ya gharbi boodan nevisandeh rabti nadareh va cho bekhatere akhlaghe gandesh hazf shod .

فرستنده شاخه
mamadmm
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۶ ۲:۲۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۶/۶ ۲:۲۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۵/۳۱
از: همونجا که بقیه میایُن
پیام: 319
 دوست من خفه!
نمیدونم که این مقاله رو از کجا آوردی؟
ترجمه ش کردی یا از ته مغز مریضت بیرون کشیدی؟
یه حرفی میزنی و چند نفرم تایید میکنن. میری حال میکنی.
اولا:
رولینگ فقط یک بار و اونم به طور غیر مستقیم به چهره ی شرقیش اشاره کرده.
دوما، من نویسنده حرفه ای نیستم(خدا نکنه) ولی حداقل از سبک و اطوار داستانا سر درمیارم. البته من عاشق نشدم(خدا نکنه ) ولی هری از چو زخم خورده چون چو اونو الکی ترکش کرده، زیاد نمیخواد بهش فکر کنه چون دلش درد میاد(نفخ میکنه!) و رولینگ هم داره کتاب رو از دید هری مینویسه و تا حالا ندبدم از دید کس دیگه ای باشه.(بجز اولین فصل از اولین کتاب)
پس به احساسات هری هم توجه داره.
در مورد عشقش به جینی، رولینگ نگفته که هری عاشقش
شده. بلکه اون دین رو دیدهو چون از دین احساس نزدیکی بیشتری به جینی میکرده، دوست داشته خودشو جای دین ببینه.
اینجا هم مثل قبل.
حالا شما چیزی رو که آخر مهارت نویسندگی رولینگ رو نشون میده، ور میدارین ازش به عنوان دستک چیزهای پوچ و بیمعنی که از عقب موندگی کشورای خاور یانه( بجز بربرا)
از غرب و امریکا منشا گرفته استفاده میکنین.
برین خدا عقلتون بده.
روانیم کردین!

فرستنده شاخه
tahere
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۱۱ ۱۰:۲۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۱۱ ۱۰:۲۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۷
از: سنـــــــت..مانگــــــــــو
پیام: 235
 خوب
مرسي..خوب بود

فرستنده شاخه
sorena
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۱ ۰:۱۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۵/۱ ۰:۱۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱
از: اتاق خون محفل
پیام: 3113
 چو
اخه میدونی چیه؟مطلب جالبی بود.و خوب چیزی نوشته بودی.و من باهات موافقم.

فرستنده شاخه
shadmehr
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۵ ۸:۴۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۵ ۸:۴۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۲۳
از: آمپول می ترسم !!
پیام: 646
 خوبه
نظريه ي خوبيه مم باهات موافقم ... بيچاره چو...

فرستنده شاخه
black_eyes
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱۷ ۰:۰۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱۷ ۰:۰۴
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۱۶
از: خونه ی خودمون
پیام: 2
 چو دقیقا" به خاطر سیاست برکنار شد
مقاله ی قشنگی بود.من باهاش موافقم

فرستنده شاخه
آشتیانی
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱۱ ۱۵:۴۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۱۱ ۱۵:۴۰
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۳
از:
پیام: 2
 چو
به نظر من هیچ ربطی به سیاست و این جور حرف ها نداره

فرستنده شاخه
mohsenganj
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۳/۲۶ ۱۴:۴۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۳/۲۶ ۱۴:۴۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۵
از: جنگل ممنوعه
پیام: 174
 زيبارويان شرقي در فرهنگ غرب
به نظر من سياستي درکار نبوده و فقط فرهنگ غربي باعث اين اتفاق شده.
در فرهنگ غرب زنان آسياي شرقي رو مظهر زيبايي و اطاعت از همسر ميدونن. چون زنان آسياي شذرقي اکثرا لاغر اندام و زيبا رو هستن براي همين اکثر اروپايي ها آرزو دارن که يه همسر شرقي داشته باشن. که البته تعداد چيني هاي ساکن اروپا چيز کمي نيست.
از طرف ديگه عشقهاي ناکام و معروف دنيا همه ريشه شرقي دارن حتي رومئو و ژوليت اثر معروف شکسپير و اتللو هم همينطور هستن.

خانم رولينگ هم که با همچين فرهنگي بزرگ شده وقتي قصد داشته يه زيباروي جذاب که هري رو با عشق آشنا کنه و بعد از مسير اصلي داستان خارج بشه، خود به خود يه دختر چيني به فکرش رسيده.

چون اين جزئي از فرهنگ فکري اروپايي ها شده.

من يه غرب شناس نيستم ولي با توجه به فيلمهايي که ديدم و کتابهايي که خوندم به اين نتيجه رسيدم.

فرستنده شاخه
torshi
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۳/۲۶ ۱۴:۴۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۳/۲۶ ۱۴:۴۱
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۲۲
از: خونمون
پیام: 360
 بركناري چو چانگ!!!
با اين موافقم كه: چو به هري نميومد و هري بشتر به جيني ميومد اما نكته ي اصلي بركناري شخصيت چو چانگ از كتاب 6. حالا مهم نيست كه چو به فلاني مياد يا نمياد مهم بركناري چو از كتاب هري پاتره كه يعني نژاد پرستي!( توي كتاب ششم فقط چندبار اسم چو چانگ اومده) يه نكته رو بگم: رولينگ نژاد پرست نيست. اون رو مجبور كردن كه شخصيت هاي شرقي رو از كتاب محو كنه.

فرستنده شاخه
33166655
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۲۹ ۲۲:۵۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۲۹ ۲۲:۵۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۱۲
از: هرجايي كه ميشه زنده موند
پیام: 226
 نه
نه فكر نميكنم رولينگ سياست رو وارد كتاب كنه

فرستنده شاخه
1990
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۱۷ ۱۲:۰۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۱۷ ۱۲:۰۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۱۲
از: هافلپاف
پیام: 809
 اي بابا...
شما چرا اينطوري فكر ميكنيد؟؟ كتاب ماله خانم رولينگه و هر شخصيتي كه دلش بخواد وارد يا خارج از كتاب ميكنه! يه دلش خواسته جون دختر هاي ژاپني خوشگلند! شخصيت رو آسيايي كنه. و براي اينكه به ما درس عبرت بده، كه مجذوب ظاهر آدمها نشيم، چو رو از ميان برد. حالا ربطي نداره كه چو آسياييه يا نه چون اصلآ خانم رولينگ در اين بحث ها نيست.
*من كه هر كتاب هري پاتر رو 2-3 دور خوندم هيچ جا نديدم كه نوشته باشه خواهر هاي پتيل هندي باشند!!!! اين كارا كاره كارگردانه كه از خودش ابتكار به خرج داده! و شما بايد به كتاب استناد كنيد نه به فيلم!!! چون ميدونيد كه فيلم رو خيلي تغيير ميدن.
بعد هم **شما كتاب ميخونيد يا بر اساس فيلم حرف ميزنيد** و ميگيد چرا شخصيتي از ايران در كتاب نيست! در صورتي كه از هند هم كسي در كتاب نيست!
شما رولينگ رو از اين كه يه شخصيت آسيايي انتخاب كرده پشيمون ميكنيد. تو اين خطا نباشيد!

فرستنده شاخه
elham
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۲۳ ۱۴:۱۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۲۳ ۱۴:۱۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۸
از: مخوفستان
پیام: 137
 جالبه!
می خوام یه نکته رو به عنوان نویسنده این مقاله به همه بگم:
ببینین, اصلا مهم نیست که هری به چو نمی یومد و به جینی می یومد و نمی دونم عشق دوران نوجونونی آبکیه و از این حرفا. اصلا موضوع این مقاله این نبود. موضوعی که تجزیه و تحلیل شده تاثیر سیاست روی همه چی, حتی یه داستان بود.
رولینگ می تونست این عشق آبکی رو با یه نفر دیگه نشون بده. هیچ لازم نبود یه شخصیت وارد داستان کنه که اتفاقا هم شرقی باشه و بعد پرتش کنه بیرون! چیزی که زیاده شخصیت.

فرستنده شاخه
alialiali
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۲۲ ۱۰:۴۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۲۲ ۱۰:۴۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۲۳
از: چون اسمشو نبر دنبالمه ، نمیتونم بگم!!
پیام: 99
 چو چانگ ...
واقعا که این انگلیسیها خیلی چیزن !
ولی تو خودتو ناراحت نکن !

فرستنده شاخه
raspina snape
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۲۰ ۲۳:۵۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۲۱ ۰:۰۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۲۵
از:
پیام: 42
 غربی ها
به نظر من هم این که چو به درد هری می خوره یا جینی (ببخشیدا !) اصلا " مهم نیست.<br />چه بخوایم چه نخوایم این غربی ها بی خودی کاری انجام نمی دن .اون هم کاری که انقدر سر و صدا کرد.اگر هم کتابی بود که به نفع غرب(خودشون) نوشته نمی شد انقدر بهش بها نمی دادن.می دادن؟<br />هر چه قدر هم که افراد کمتری این نکات رو توی کتاب پیدا کنن نویسنده ماهر تر بوده.<br />دستت درد نکنه خیلی عالی بود! <img src="http://www.jadoogaran.org/uploads/smil4028b6d60c370.gif" alt="" /> <img src="http://www.jadoogaran.org/uploads/smil40928f1729836.gif" alt="" />

فرستنده شاخه
saeideh_j
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۷ ۱۹:۱۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۷ ۱۹:۱۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۵/۲۲
از: baroo
پیام: 4
 باید بگم که ...
شاید یه کم درست بگی ولی به نظر من هم عشق هری به چو مقطعی بوده

فرستنده شاخه
Jerry
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۵ ۲۱:۳۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۵ ۲۱:۳۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱۸
از: اینجا تا شیراز راه درازیست!
پیام: 154
 خوبه
خوب نوشتي ولي باهات كاملا مخالفم.

فرستنده شاخه
zzpater
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۵ ۱۹:۳۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۵ ۱۹:۳۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۲/۲۴
از: در آغوش سلنا
پیام: 254
 خوب بود
چو قشنگه ولي جيني با نمكه
نمي‌شه اين دوتا رو با هم مقايسه كرد

فرستنده شاخه
zzpater
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۴ ۱۹:۴۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۴ ۱۹:۴۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۲/۲۴
از: در آغوش سلنا
پیام: 254
 خوب بود
اي ول اي ول
با حال بود
دمت گرم
دستت درد نكنه

فرستنده شاخه
آذر
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۱ ۲۳:۴۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۱ ۲۳:۴۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۸
از: کانادا
پیام: 19
 چو چانگ: دختري که ...
دوست عزيز خسته نباشي

ولي بطور کلي به نوشته هاي رولينگ دقت کني ميفهمي که

بطرز ماهرانه تونسته حال و هواي نوجوانان رو در داستان جا

بده به همين ترتيب هم با نشان دادن اين عشق سطحي

تونسته حالات احساسي نوجوانان رو توصيف کنه .

مگر نه اينکه بچه ها در اين سن (مخصوصا دخترا ( بدون

تفکر نژاد پرستانه چون خودمم دخترم) ) هر روز عاشقه

يکي هستن؟؟؟؟


به هر حال نوشته ي قشنگي بود

ممنون

فرستنده شاخه
اشمندریک
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۰ ۱۶:۳۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱۰ ۱۶:۳۰
عضویت از: ۱۳۸۳/۹/۲۸
از:
پیام: 15
 سیاست همه جا هست
علاوه بر موارد بالا نژادپرستی در کتاب یک اصله.نه بین جادوگران که در ظاهر نویسنده قصد داره بگه بین اصیل زاده ها ونیمه اصیل ها تفاوتی نیست بلکه بین جادوگرا وماگل ها .به لیست اسامی ماگل ها در کتاب نگاه کنید از نخست وزیر گرفته تاافراد عادی همه یا احمقند یا بدون دلیل بدجنس که فقط محتاج لطافت نظر افرادی مثل دامبلدور هستند نگاه کتاب به ماگل ها همان نگاه غرب به جهان سومه و...و جالب اینه که
با این همه من عاشق قصه هری و رولینگم

فرستنده شاخه
danikoobrick
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۹ ۲۰:۵۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۹ ۲۰:۵۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۲۲
از:
پیام: 78
 یک نظر دیگه
با سلام
دستت درد نکنهآرامیس بارادا واقعاً خوب بود.به نظر من هم حق با آرامیس هست و حتی خیلی فراتر از اینها.ما اینقدر هری پاتر رو دوست داریم و محو جذابیتش شدیم که چشممون رو به خیلی چیزا بستیم.البته خواهش می کنم با حرف های من جو سازی نکنید.ولی بیاین یک خورده از بالا و واقع بینانه تر به داستان نگاه کنیم.هیچ کدوم از شخصیت های اصلی و یا فعال داستان از ملیت های مختلف نیستند.البته ما هم چنین انتظاری نداشتیم اما چرا این شخصیت ها تقریباً به تلخی و با شکست از کتاب کنار گذاشته میشن.از چو هم که بگذریم خواهران پتیل هم چنین وضعی داشتند.دقت کنید تا موقعی که هری برای جشن سال چهارم نا امید نشده بود خواهران پتیل اصلا مطرح نبودند.تازه موقعی هم این اتفاق افتاد که دیگه هری ناامید شده بود و چون ناچار بود یک همراه داشته باشه دست آخر از اون ها دعوت کرد.من این حرف رو قبول دارم که اون ها به یک همچین روابط کشکی عادت دارن ولی چرا باید این روابط کشکی همیشه باملیت ها شرقی برقرار بشه.ویکتور کرام هم تازه اروپایی بود.در ضمن من این حرف رو قبول ندارم که سیاست فقط مال ماگل هاست چون واقعاً این طور نیست فقط کافی کمی با دید باز و واقع بینانه نگاه کنید.در آخر هم یک اشاره ی کوچیک به این موضوع بکنم که البته خودم هیچ نظری دربارش ندارم ولی جای تأمل داره.تقریباً دو هفته پیش در دانشگاه تهران همایشی برگذار شده بود با موضوع ارتباط صهیونیسم با هری پاتر.من هم وقتی شنیدم بهم برخورد و تو ذوقم خورد اما بعد از یک مدت فکر به نتایجی رسیدم.با توجه به مطالعات و تحقیقاتی که در مورد صهیونیسم انجام داده بودم به نظر کمی منطقی اومد که داستانی که اینقدر مشهور هست و طرفدار بسیار داره و در کشور ما هم بهش پرداخته شده دست این جور آدم ها درش دخیل نباشه.خودم هم نشانه هایی پیدا کردم ولی اولاً تا کامل نشده نمی خوام بگم و دوماً دوست ندارم باور کنم ولی باور کنید که احتمالش خیلی زیاده.
در هر صورت از آرامیس بارادا متشکرم و باهاش موافقم که سیاست به هیچی رحم نمی کنه.

فرستنده شاخه
kimi
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۹ ۱۸:۴۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۹ ۱۸:۴۰
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۴
از: سه دسته جارو
پیام: 180
 خیلی خوب بود
ایده ی تقریبا جدیدی بود و خود من شخصا تا حالا بهش فکر نکرده بودم .مخصوصا شیوه ی نگارشش خیلی قشنگ بود.خسته نباشی.

فرستنده شاخه
harryj00n
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۹ ۱۰:۴۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۹ ۱۰:۴۹
عضویت از: ۱۳۸۴/۵/۳۰
از: تالار قحط النساء گریف!
پیام: 1540
 چو دختري كه سياست بركنارش كرد.
ياهو


واقعا عالي بود.
خيلي تكان دهنده بود و باعث شد سوالهاي زيادي در مغزم شكل بگيره.
واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده شاخه
elham
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۸ ۱۶:۰۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۸ ۱۶:۰۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۸
از: مخوفستان
پیام: 137
 خب...
متشکرم از همه کسایی که این مقاله رو خوندن و در موردش نظر دادن.
ببینین, چیزی که من می خواستم بگم این نبود که هری به چو می خورد یا نه یا این که باید با هم دوست می بودن یانه؛ بلکه چیزی که من می خواستم بگم این بود که سیاست به هیچی رحم نمی کنه. شاید کتاب هری پاتر در نگاه اول کتاب سیاسی ای نباشه, ولی با کمی فکر می شه تاثیر عقاید نژاد پرستانه رو روی داستان فهمید.
اگه نخوایم که رولینگ رو یک آدم نژاد پرست فرض کنیم, پس باید محیطی که توش زندگی می کنه رو عامل اصلی بدونیم.
راستی یه چیزه دیگه هم بگم و اون این که من خودمم اصلا از چو خوشم نمی یومد!

فرستنده شاخه
role
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۸ ۱۵:۱۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۸ ۱۵:۱۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۲۴
از:
پیام: 486
 harry va cho
jaleb bood. vali man mokhalefam. choon cho az harry bozorg tar bood.badesham vaghti harry asheghe cho shod mage chand salesh bood ?bishtar az 13 salesh bood?aia in bishtar az ek eshghe bachegane mitoonest bashe?

فرستنده شاخه
amirrs
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۸ ۱۲:۰۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۸ ۱۲:۰۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۶/۳۱
از: سواحل جنوب اروپا
پیام: 6
 چو
رولینگ از اول می خواسته چو رو حذف کنه

فرستنده شاخه
asal
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۷ ۱۵:۴۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۷ ۱۵:۴۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۲۴
از: دهكده گودريك
پیام: 13
 alii bood
ولي اگه رولينگ سياسي نيست
پس چرا بين شخصيتاي كتابش همه جور مليتي پيدا ميشه
جز ايرانييييي؟؟؟؟؟!!!!!اين خيلي ناراحت كننده است
كه حتي از هند كه از كشوره ما پايين تره ما دو شخييت داريم تو كتاب ولي از ايران هيچكيييي؟؟؟/
حتي از عربستان

فرستنده شاخه
ghazalemma
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۷ ۱۳:۵۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۷ ۱۳:۵۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۱۶
از: پناهگاه
پیام: 12
 هري و چو
ممنون مقاله ي خوبي بود ولي سياسي نبود بايد قبول كرد هري به جيني بيشتر مي خوره

فرستنده شاخه
sia
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۸:۴۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۸:۴۱
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۳
از: میدان گریملود شماره ی 12
پیام: 290
 چو
مقاله ی جالبی بود ممنون
ولی چو خیلی هم بدرد هری می خورد.ولی اصلا هری باهاش خوب رفتار نمی کرد.هری لیاقت اونو نداشت.
ولی در کل با توپولو موافقم

فرستنده شاخه
تک شاخ 13
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۷:۵۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۷:۵۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۷
از: همینجا
پیام: 14
 همین
خیلی با حال بود دستت درد نکنه.
و باهات موافقم. :

فرستنده شاخه
Rana
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۷:۲۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۱۶ ۱۸:۱۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۴
از: یه جای خوب!
پیام: 17
 چو
این چه ربطی به سیاست داره؟

فرستنده شاخه
Amir Bahador
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۶:۱۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۶:۱۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱۳
از: لندن
پیام: 15
 خوب بود
مقالت خوب بود ولی چه میشه کرد از دست ما چیزی بر نمی آید

فرستنده شاخه
shima_korn
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۶:۰۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۶:۰۰
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۲۹
از: جایی که در ذهن نمی گنجد!
پیام: 111
 چو چانگ: دختری شرقی که سیاست برکنارش کرد
ممنونم!
نظرت واقعا جای تفکر داره!

فرستنده شاخه
MerryPotter
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۵:۵۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۲۱ ۱۲:۱۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۱۳
از: سوری، لیتل ونیگینگ،ویستریاواک،شماره 12
پیام: 283
 چو و سیاست
جالب بودهری توپولو من بهت پیشنهاد میکنم که زیاد از داستانهای خارجی پند نگیری چون اینها که تازه براشون خوب هم هست که هی با همه دوست بشن این چیزها رو تجربه میدونن در هر حال جالب بود

فرستنده شاخه
voltan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۲:۲۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۲:۲۸
عضویت از: ۱۳۸۳/۶/۷
از: 127.0.0.1
پیام: 1391
 سلام
ها این که گفتی یعنی چه
از شوخی گذشته خیلی باحال بود دستت درد نکنه

فرستنده شاخه
shadi.
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۱:۱۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۱:۱۱
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۱۰
از: بالای سر جسد ولدی!
پیام: 993
 lol
اوه چه رومانتیگ نوشتی.ولی باید کنار می رفت به درد هری نمی خورد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

فرستنده شاخه
Arious
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۷:۵۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۷ ۵:۱۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۲۰
از: دفتر پيام امروز
پیام: 111
 چو
من فكر نمي كنم اينطور باشه. به هرحال طبيعي هست اين مساله واسه همه. عشق اول بعد از مدتي به يك خيال و خاطره شيرين تبديل ميشه به دور از حساسيت هاي نخست. و تو كتاب توجيه شده كه بعد از مرگ سيريوس ديگه هري به بيشتر چيزا بي توجه شده بود كه اين هم از اون موارده

فرستنده شاخه
samuel black
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۵ ۲۳:۲۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۵ ۲۳:۲۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۲۲
از: از اعماق سایه های شب
پیام: 98
 نه بابا
هان تو این جوری فکر میکنی<br />ببین جیگر اصلا این عشق از اول ابکی بود یک زره فکر کن اولین مشکل البته زیادم مشکل نیستا ولی من همیشه همه چیزو حساب میکنم دوشیزه چانگ 1 سال از اقای پاتر بزرگ تر بود تازه تو متوجه نشدی چانگ بخاتر این با هری رفیق شد چون فکر میکرد هری هم مثل خودش مسیبت دیدست و میتونه کمکش کنه که البته رولینگ این جور اهساساتو تو هری پاتر گزاشته برای هرمیون و هیشکی نمیتونه جاشو بگیره<br />اصلا چانگ بدرد هری نمیخورد و اصلا به سیاست ربط نداره انقد سیاسی فک نکن <img src="http://www.jadoogaran.org/uploads/smil40e95c608165c.gif" alt="" /> <img src="http://www.jadoogaran.org/uploads/smil4092559746cf4.gif" alt="" /> <img src="http://www.jadoogaran.org/uploads/smil3dbd4e5e7563a.gif" alt="" /> <img src="http://www.jadoogaran.org/uploads/smil41434b75d1f7f.gif" alt="" />

فرستنده شاخه
harry topoloo
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۵ ۲۱:۵۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۵ ۲۱:۵۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۳۱
از: تپلستان
پیام: 203
 نه
آفرین همین که همت داشتی و از چنین ایده ای مقاله ای در آوردی خودش خیلیه ولی باهات مخالفم
به نظر من این نقشه ای بوده که نویسنده برای داستان داشته.
هری پاتر بیشتر یک داستان آموزشی است. چیزی که باید از آن درس گرفت. رولینگ میخواسته بگه که عشقی که در سنین پایین به وجود میاد حقیقی نیست. فقط یه احساسه. یا اینکه نباید مثل این دو نفر بود.
من از این دید بهش نگاه میکنم.

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.