هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: کارگاه داستان‌نویسی

فهرست مقالات همه چیده شده بر اساس دفعات بازدید در نزولی

معمولی برجسته مقاله امروز همه
پیش فرض زمان عنوان رای دفعات بازدید نظر ها ترک بک | نزولی صعودی
مقالات بیشتر...
  1. مدرسه جادویی
    داستان فردی هست که به مدرسه ای جادویی میره ثبت نام میکنه که خودش و پدر و مادرش از جادویی بودن آن خبر نداشتند.
  2. حقیقت تلخ (فصل 2 )
    به صورت گروهی در حال نوشتن یک داستان هستیم . فصل 2 در این تاپیک نوشته شد .
  3. آخرین ژنرال
    فصل اول: بازگشت به هاگوارتزامواج به صاحل می خردند، هوا گرم،سوزاننده و دریاچه همراه با امواجی بلند بود مردم بر کنار آن منتظر بودند تا سوار قایق ها شوند شخی بلند قامت در کنار صاحل دریاچه ایستاده بود و سه نفر دیگر را که 2 تا از آن ها مرد و دیگری 1 پسر نوجوان بود زیر نظر داشتند. آنها...
  4. هری پاتر وهشدار آخرین باز مانده - فصل4
    فصل چهارم:بازگشتصبح هری با سردرد بدی ازخواب بیدارشد.تصوراتفاقات دیروز سردردش را بیشترمی کرد.با خودش فکرکرد کاش همه چیزخواب بوده باشد ودراتاق خوابش درخانه دورسلی ها بیدارشده باشد.با این فکرچشمانش رابازکرد اماصحنه ای که دید شبیه به اتاق خودش نبود حتی به اتاقی که درمحفل دران ...
  5. امپراطوری تاریک
    dark empier part one:invite امروز 1 شنبه بود یک یکشنبه اروم عادی و زیبا برای خیلی از خوانواده های عادی ولی برای البوس پرسیوال برایان دامبلدور اصلا این طور نبود او ارزو میکرد این یک شنبه هم تما...
  6. مادرخوانده ( قسمت آخر )
    سیریوس به دیوار سرد و سنگی تکیه داده بود. ناگهان سرمای سختی در او نفوذ کرد. سیلی از خاطرات وحشتناک به ذهن او هجوم آوردند. خاطراتی که ....سیریوس فریاد کشید: نه!! ***سیریوس با ناراحتی به آرتور و جیمز نگاه کرد. دلش نمی خواست در اون لحظه از اتاق بیرون بره. اما نگاه جیمز آشکارا همین رو ...
  7. هری پاتر و وارث ولدمورت - فصل 3
    هری پاتر و وارث ولدمورتفصل سوم:جینی غمگینوقتی هری برای نهار پایین رفت لوپین و تانکس و اقای ویزلی بیرون رفته بودند.همه عقربه های ساعت روی خطر مرگ قرار داشتند هری بین هرمیون و رون بر روی میز نشسته بود.در زدند خانم ویزلی رفت کنار در پس از چند دقیقه فر...
  8. مادرخوانده ( 1 )
    هری با بی حوصله گی ظرفهای شام رو می شست. صدای خنده های عمو ورنون و دادلی از طبقه ی بالا به گوش می رسید. خاله پتونیا پشت میز نشسته بود و داشت به هری گوشزد میکرد که ظرف سالاد رو درست بشوره.موهای هری قسمتی از صورتشو پوشونده بود و مانع دید هری می شد. به دستای کف آلودش نگاه کرد و با تکا...
  9. شياطين شب - فصل 2
    به نام نامي الله فصل دوم : آشنايي فرشيد به آرامي چشمانش را باز كرد سرش به شدت درد ميكرد،چشمانش هنوز سياهي ميرفت ، تا چند لحظه ذهنش خالي بود اما كم كم تصاويري در جلوي چشمانش ظاهر شد : مادر و برادرش،علامت شوم......... فرشيد فرياد زد و از روي تختي ك...
  10. مرگخوارها به بهشت میروند!
    بله درست متوجه شدید مرگخوارها هم میتوانند به بهشت بروند و هم...خودتون بخونید متوجه میشید!
« 1 ... 3 4 5 (6) 7 8 9 ... 16 »

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.