هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مقاله‌ها :: تـئوری‌ها و استدلال حوادث

اسنيپ، خائن يا سمبل وفاداري و شجاعت؟


تحلیل در مورد نقش اسنیپ در کتاب 6 و رابطه‌اش با کشتن دامبولدور با استفاده از شواهد موجود در كتاب
در این مقاله نویسنده سعی کرده است با طرح دو سؤال به اثبات تحلیل خود در مورد نقش اسنیپ در کتاب 6 و مرگ دامبولدور می پردازد. دلیل انتخاب این مقاله سیر منطقی و قدم به قدم جلو رفتن نویسنده در اثبات تئوریش بود. بنابراین باید برای نتیجه گیری قطعی با حوصله تا آخرش را بخوانید.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

اسنیپ، خائن یا سمبل وفاداری و شجاعت؟

بعد از رها شدن از شوک طلسم آواداکداورای اسنیپ و مرگ دامبولدور در فصل 27 کتاب «شاهزاده دو رگه»، دوست داشتم هری با یک طلسم سکتو سمپرا (sectumsempra) اسنیپ را تکه تکه کند. اما وقتی که چند خط از فصل بعد کتاب را خواندم ولع من برای انتقام از اسنیپ کمرنگ شد.

هری در حالیکه نفس نفس میزد و دیگر هیچ ترسی در وجودش احساس نمیکرد و تنها سرشار از خشم و انتقام بود گفت:«پس منو هم بکش ، همونجور که اونو کشتی، ای ترسو»

در اینجا بود که دو سوال در ذهن من شکل گرفت.
1- چرا اسنیپ با وجود خشمش، از کشتن هری خودداری کرد؟
2- اینکه چگونه چهرۀ همیشه سرد و بی احساس اسنیپ، تنها به خاطر طعنه هری چنین تغییر شدیدی کرد؟ و چرا کلمه «ترسو» برای او اینقدر «دردناک» بود؟

جواب سوال اول را سریعا یافتم، همان جوابی که اسنیپ به مرگ خوارها در حال فرار داد: «پاتر مال لرده». پس از کمی تامل، پاسخ سوال دوم را در ذهنم یافتم: این خشم تنیجه آزار و تحقیر اسنیپ توسط پدر هری و دوستانش بوده و کلمه «ترسو» ماشه این خشم بود چون احتمالا پدر هری از این کلمه در مورد اسنیپ استفاده می کرده است. پس از کمی تامل در مورد این جوابها، متوجه شدم که این دو جواب همخوانی ندارند. معنی جواب دوم این است که در آن لحظه اسنیپ با شنیدن کلمه «ترسو» که از دهان فرزند و هم قیافه شکنجه گر سابقش ـ جیمزـ بیرون آمده اختیار از کف داده است. پس اگر کنترلش را از دست داده، چرا هری را لااقل زخمی نکرد؟ اسنیپ میتوانست هری را مصدوم کند بدون اینکه از دستور لرد (در مورد نکشتن هری) سرپیچی کرده باشد. پس جواب سوال دوم با پاسخ سوال اول متناقض هستند.

تعجب من از این کار اسنیپ ـ خودداری از صدمه زدن به هری ـ وقتی بیشتر شد که در مورد آخرین رویارویی اسنیپ و هری درکتاب بیشتر فکر کردم. عصبانیت اسنیپ هنگامیکه هری او را بیرون هاگوارتز تعقیب میکرد، بی نهایت بود. هنگامی که هری با تمام قوا طلسمهای نا بخشودنی به سمت اسنیپ می فرستاد، اسنیپ تنها طلسمها را دفع کرد و تنها یک ضربه به هری زد آنهم برای اینکه از رسیدن هری به چوبش جلوگیری کند. اگر شخصی پشت سر هم طلسمهای نابخشودنی به سمت من می فرستاد، در اولین فرصتی که می یافتم او را طلسم باران میکردم و حداقل او را زخمی میکردم. پس چرا اسنیپ در اوج خشمش چنین کاری نکرد؟ چرا اسنیپ با وجود همه طلسمها و توهین های هری، از او انتقام نگرفت؟ چرا با وجود خشمش از مصدوم کردن هری خودداری کرد؟

دوباره در مورد پاسخ سوال اول فکر کردم. اینکه خشم اسنیپ به خاطر زنده شدن خاطرات اذیت شدن او توسط پدر هری بوده، تا حدی قابل قبول است، اما برای توضیح خودداری اسنیپ از مصدوم کردن هری کافی به نظر نمی رسد. پس باید به دنبال یک دلیل عمیق‌تر و جدی‌تر بود.در جای دیگر کتاب نیز اسنیپ احساسات خود را نشان داد:

اسنیپ برای لحظه ای به دامبولدور خیره شد، انزجار و تنفر شدیدی در خطوط ناملایم صورتش شکل گرفت.
ــ سوروس ... خواهش میکنم ... اسنیپ چوبدستیش را بلند کرد و آن را مستقیما به سمت دامبولدور گرفت و فریاد زد:آواداکداورا


در یک نگاه سطحی به نظر می آید رابطه ای بین این دو صحنه نیست چون که در اینجا صحبت از «تنفر و انزجار» هست اما در هنگام رویارویی اسنیپ وهری «درد». اما آیا «تنفر و انزجار» اسنیپ از دامبولدور بود یا از کاری که میدانست باید انجام دهد؟

به منظور درک بهتر این «تنفر و انزجار»، باید به نقشه دامبولدور و نقش اسنیپ در این نقشه توجه کرد. وظیفه اسنیپ در محفل ققنوس ــ آنگونه که دامبولدور طراحی کرده ــ بازی کردن رول یک جاسوس دو جانبه است تا بتواند اعتماد لرد سیاه و مرگ خوران را جلب کرده و از این طریق اطلاعات درونی آنها را به محفل منتقل کند. در حال ایفای این نقش بود که اسنیپ زیر نگاه تیزبین بلاتریکس عهد بست که اگر دریکو نتواند دامبولدور را بکشد او اینکار را انجام دهد، و اگر اسنیپ این قول را نمی داد، بلاتریکس حتما به اربابش اطلاع میداد و نقش او به عنوان جاسوس صدمه جدی میدید. اما حفظ این نقش برای اسنیپ هزینه ای داشت که احتمالا اسنیپ هرگز حاضر به پرداخت آن نبود: کشتن دامبولدور. ما لااقل این را می دانیم که اسنیپ تردیدهایی در مورد بستن این عهد ناشکستنی با نارسیسا داشته.

نارسیسا نجوا کنان گفت: «و اگر به اثبات شد که لازمه، اگر به نظر اومد که دریکو شکست می خوره» دست اسنیپ لرزید اما دستش را جدا نکرد، «آیا تو کاری را که لرد سیاه بر عهده دریکو گذاشته انجام میدی؟»یک لحظه سکوت برقرار شد در حالیکه که چوب بلاتریکس روی دستان گره خورده آنها بود و با چشمان گشاد به آنها نگاه می کرد.
اسنیپ گفت: «این کارو میکنم.»


لرزش دست اسنیپ و سکوتش قبل از اینکه توافقش را اعلام کند نشانه های تردید و دودلی است با وجود اینکه این قول برای حفظ جایگاه اسنیپ به عنوان جاسوس دوجانبه لازم بود. این تردید و مکث که اسنیپ برای حفظ موقعیتش به عنوان جاسوس دو جانبه از خود نشان داد، درجای دیگر کتاب نیز دیده می شود: قبل از کشتن دامبولدور. منطقا میتوان از این دو تردید و مکث نتیجه گرفت که اسنیپ مایل نبود که عهدی را که نارسیسا از او می خواست ببندد.

اما چرا اسنیپ نمی خواست دامبولدور را بکشد؟ چون که دامبولدور به او اعتماد کرد و اعتقاد داشت که اسنیپ واقعا از ولدومردت رو برگردانده و به محفل وفادار است. همانطور که دامبولدور به هری گفت: «تو حتی نمی تونی تصور کنی که پروفسور اسنیپ چقدر احساس ندامت و پشیمانی کرد وقتی که فهمید ولدمورت چگونه پیشگویی را تفسیر کرده. من معتقدم که این بزرگترین تألم و پشیمانی در طول عمر او بوده و دلیل اصلی که او [به سمت محفل] بازگشت.» من حتی معتقدم که اسنیپ به دامبولدور عشق می ورزید، همانگونه که یک نفر به دوست عزیزی عشق می ورزد که یک گناه بزرگ او را بخشیده است.

با در نظر گرفتن اینکه اسنیپ قصد کشتن دامبولدور را نداشته، می توان به عمق انگیزه اسنیپ برای بستن عهد ناگسستنی و نیز دلیل صدمه نرساندن او به هری ــ با وجود همه تلخی و دردی که کلمه «ترسو» برای اسنیپ دارد ــ پی برد. با این کار، او نه تنها از موقعیتش به عنوان یک جاسوس دوجانبه محافظت کرد بلکه وابستگی و وفاداریش به دامبولدور را به نمایش گذاشت و به آن مهر تصدیق زد. چگونه؟ مکالمه بین دامبولدور و هری در فصل 26 می تواند این موضوع را روشنتر می کند:

«چرا من نباید این معجون رو بخورم؟» هری ملتمسانه پرسید.
دامبولدور پاسخ داد: «چون که من خیلی مسنتر، خیلی باهوشتر و خیلی بی ارزشتر [از تو] هستم.»


من معتقدم همانطور که دامبولدور هری را با ارزشتر از خودش میدید، اسنیپ و نقش او به عنوان جاسوس محفل را نیز با ارزشتر از زندگی خودش میدانست. او معجون را خودش نوشید تا به هری آسیبی نرسد؛ به اسنیپ نیز التماس کرد، نه برای اینکه از او دفاع کند بلکه برای اینکه او را بکشد تا زندگی اسنیپ را نجات دهد و موقعیت او حفظ شود. جایگذاری التماس دامبولدور در داستان نیز بر درستی این تحلیل صحه میگذارد: این خواهش دقیقا بعد از جمله «اسنیپ برای یک لحظه به دامبولدور خیره شد» قرار دارد. این ساختار با جمله «یک لحظه سکوت برقرار شد» قبل از این که اسنیپ عهد ببندد، موازی و همخوان است. نقشه دامبولدور این بوده که اسنیپ نقش جاسوس را به هر قیمتی حفظ کند، حتی به قیمت مرگ خودش. و البته دامبولدور بقیه را برای مرگ خودش آماده کرده بود برای مثال به مک گانگل گفته بود که مایل است در مدرسه به خاک سپرده شود.

تعهد اسنیپ به پیروی از نقشه دامبولدور بار سنگینی به دوش او گذاشت. پس از اینکه او از خیانت ناخواسته اش به جیمز و لیلی اظهار ندامت کرد، دامبولدور حرف او را قبول کرد و او را پذیرفت. بنابراین اسنیپ نمی خواسته دامبولدور کشته شود مخصوصا بدست خودش.

با پذیرفتن این تحلیل، مکالمه بین دامبولدور و اسنیپ نیز معنی پیدا میکند، مکالمه ای که هگرید شنیده بود. در این مکالمه اسنیپ اصرار می کند که دیگر نمی تواند به نقشه عمل کند. چرا؟ او نمی توانست هزینه های این نقشه ــ کشتن دامبولدور ــ را بپذیرد، با وجود اینکه می دانست معنی این تصمیم مرگ خودش به خاطر شکستن عهد ناگسستنی خواهد بود. یعنی او حاضر بود خودش بمیرد اما دامبولدور نجات پیدا کند. به نظر من جواب دامبولدور به اسنیپ همان جوابی است که به هری داد وقتی که در غار هری از دامبولدور خواست به او اجازه بدهد تا معجون را بخورد. دامبولدور در جواب هری گفت: «تو قسم خوردی که هر دستوری که من به تو میدهم اجرا کنی، درسته؟» دامبولدور به اسنیپ هم گفت که او قول داده که برای اجرای نقشه پایداری کند به هر قیمت ممکن.

اسنیپ با غلبه بر انزجارش از کاری که باید انجام میداد و فریاد آواداکداورا، دستور دامبولدور را اطاعت کرد. از انجا که اسنیپ باندازه همه معلمین هاگوارتز ــ شاید هم بیشتر از همه ــ برای دامبولدور احترام قائل بود، لازمه این کار او وفاداری، استفامت و از همه مهمتر شجاعت به حد اعلا بود.

حال می توانیم بفهمیم که چرا اسنیپ اینقدر از کلمه «ترسو» عصبانی شد و این عصبانیت چه رابطه ای با مرگ دامبولدور داره. در اینجا میتوان به جوابی همخوان برای دو سوال اول مقاله دست یافت. دردی که بر چهره اسنیپ نشست وقتی هری به او گفت ترسو، به خاطر یک دگرگونی احساسی شدید بود که او دیگر نمی توانست از فوران آن جلوگیری کند. چرا که اسنیپ توانسته بود با موفقیت بر احساسات خود سرپوش گذاشته و دامبولدور را بکشد. اما دیگر نمی توانست از بروز این احساسات جلوگیری کند وقتی که پسر کسی که او را تحقیر میکرد، پسری کسی که او مسوول مرگش هست، پسری که سمبل رنج و ندامت توامان او بود، به او می گوید «ترسو». چرا که سوروس اسنیپ دامبولدور را فدا کرد، تنها انسانی که او را می فهمید فدا کرد تا دقیقا ثابت کند که ترسو نیست.

اسکریمجور در حیاط خانه ویزلی ها به هری گفت: «تو یکسره آدم دامبولدوری». و به نظر من اسنیپ نیز یکسره آدم دامبولدور است.

قبلی « پیش بینی اتفاقات در کتاب 7 نقش پتي گرو در كتاب 7 » بعدی
API: RSS | RDF | ATOM
جادوگران®
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم

فرستنده شاخه
برد پیت
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۲۲ ۲۲:۲۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۲۲ ۲۲:۲۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۳/۵
از: کوهستان اشباح
پیام: 123
 عاااااالی
سلامم خوبی اقا؟عااالی بود یعنی واقعا تمام دلایل من همین بود تک تکشون رو گفته بود انگار ذهن منو خونده بود منم اصلا یک لحظه هم به ذهنم راه ندادم که اسنیپ خیانت کاره اصلا معلوم بود یه نقشست همه جاش مرموز بود
امیدوارم این مقاله رو بلیز زابینی عزیز هم بخونن تا نظرشون عوض بشه (همون جنگ قدیمیه بین من و بلیز ) از وقتی هم که واسه ترجمه گذاشتی ممون موفق باشی بای

فرستنده شاخه
MHD668
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۲۱ ۱۵:۵۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۲۱ ۱۵:۵۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۸/۲۴
از:
پیام: 3
 یک سوال...
فرض کنیم که اسنیپ این کارو به دستور دامبلدور انجام داده. میشه بگین با این کار دیگه اسنیپ به چه درد محفل ققنوس می خوره؟ افراد محفل ققنوس و وزارت جادوگری اعتمادشون به اسنیپ رو بکلی از دست دادن و اسنیپ دیگه نمی تونه نقش جاسوسی خودش رو ایفا کنه. یعنی دامبلدور با این کار هم خودشو به کشتن داده و هم اسنیپ رو بی فاید کرده.

فرستنده شاخه
sirus black
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۲۰ ۱۲:۰۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۲۰ ۱۲:۰۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۱۰/۲۰
از: neverland
پیام: 35
 اسنيپ خائن
شايد اون لحضهاي كه اسنسپ به دامبلدور خيره شد دامبلدور ازش خواسته اونو بكشه چون ميدونسته زهري كه خورده كاريه ولي اسنيپ ميتونست اين كارو نكنه اسنيپ هم مثل وولدمورت تشنه قدرت و بچه گي سختي داشته اسنيپ يك خائن دو جانبه است

فرستنده شاخه
رزمرتا
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۲۰ ۱۱:۲۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۲۰ ۱۱:۲۸
عضویت از: ۱۳۸۵/۱۰/۱۳
از: رستوران سه دسته جارو
پیام: 7
 اسنیپ، خائن یا سمبل وفاداری و شجاعت؟
اسنیپ، سمبل وفاداری و شجاعت؟ از این چیزا نگید بده خنده داره

فرستنده شاخه
ویکتور12کرام
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۱ ۲۰:۳۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱۰/۱۱ ۲۰:۳۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۸/۲۳
از: مدرسه دورمشترانگ (بلغارستان)
پیام: 509
 هوم
خیلی عالیه دستتون درد نکنه و خسته نباشید

فرستنده شاخه
hilda
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۸/۷ ۱۹:۳۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۸/۷ ۱۹:۳۳
عضویت از: ۱۳۸۵/۶/۲۷
از: نا كجا اباد
پیام: 134
 خوبه
من از اول هم از اين اسنيپ خوشم مي اومد با اين مقاله ات هم خيلي حال كردم

فرستنده شاخه
professor_snape
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۲:۰۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۲۹ ۱۲:۰۵
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۲۱
از: خانه ی شماره ی12 گریمولد پلیس
پیام: 127
 Re: وفادار
من می گم اسنیپ با دامبلدور زد و بند داشته
پس چرا دامبلدور لحظات آخر از من خوههش می کرد؟

فرستنده شاخه
tahere
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۹ ۰:۱۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۴/۹ ۰:۲۲
عضویت از: ۱۳۸۵/۴/۷
از: سنـــــــت..مانگــــــــــو
پیام: 235
 خوبه
من كه هنوز با اين همه دليل اسنيپ رو يه جاه طلب فرض مي كنم

فرستنده شاخه
ballack
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۱۴ ۱۱:۳۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۲/۱۴ ۱۱:۳۹
عضویت از: ۱۳۸۵/۲/۱۰
از: جنگل ممنوع
پیام: 5
 اسنيپ
آفرين دقيقاً نظر منو گفتي و به همه جاش اشاره كردي به جز اينكه اسنيپ استاد چفت كردن بود يعني مي تونست تفكر ديگرانو بخونه ! اون مكثي كه در مقابل دامبلدور كرد ميتونه واسه اين باشه دامبلدور تو فكر خودش داشته اسنيپ رو راضي مي كرده!يا يه همچين چيزي!

فرستنده شاخه
reza_v
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۱۸ ۱۴:۲۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۱۸ ۱۴:۲۷
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۱۸
از: دیوون
پیام: 3
 اسنیپ،خائن یا سمبل وفاداری و شجاعت؟
عالی بود

فرستنده شاخه
abz
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۱۷ ۱۰:۳۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۱۷ ۱۰:۳۱
عضویت از: ۱۳۸۵/۱/۱۶
از: هاگوارتز
پیام: 17
 .....................................
فوق العاده بود. دلایل خیلی خوبی بود

فرستنده شاخه
shyma
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۲ ۲۱:۰۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۵/۱/۲ ۲۱:۰۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۲/۲۵
از: TeHrAn / ShAhRaKe GhArB
پیام: 61
 ok!!!
دليلات رئ قبول دارم كه اسنيپ خائن نيست
ولي اينجور كه تو نوشتي ، يعني معتقدي كه دامبلدور مرده ، ولي من فكر ميكنم كه نمرده
البته من بازم جواب اين سوالم رو نگرفتم ، كه چرا دامبلدور داشته التماس ميكرده ؟؟
چون قاعدتا التماس نمي كرده كه اسنيپ اونو بكشه ، چون اگه اين جوري بود ، اون اول كه با هري وارده برج شدن ، به هري نميگفت كه برو پروفسور اسنيپ رو بيار براي اينكه به من كمك كنه .
كمك اينجا يعني اينكه منو بكشه؟؟؟؟
من اينجوري فكر نمي كنم .
اينا همش يه نقشه بوده كه اسنيپ بايد جلوي مرگ خوارها دامبلدور رو ميكشته .
اصلا همونطور كه اون 3تا مرگ خوار يعني گري بك و آمايكيوس و آلكتو معتقد بودن، كشتن دامبلدور كاره مالفوي بوده نه اسنيپ ، پس چه جوري اون از دستوه لرده سياه سرپيچي ميگنه و دامبلدور رو مي كشه؟
غير از اينه كه يه نقشه بوده؟
بعدشم ، تو فصل 27 كتاب ، وقتي كع دامبلدور داشت با مالفوي حرف ميزد گفت :
- و اما در باره ي امشب....من يه ذره گيج شدم و نمي فهمم چهطور اين اتفاق افتاد . تو مي دونستي من از مدرسه بيرون رفتم؟؟البته كه ميدونستي...
ببين اينجا دامبلدور ميگه من گيج شدم ، يعني اون واقعا نمي دونسته كه قراره اون شب به اونجا حمله بشه پس به چه مناسبتي ميتونسته با اسنيپ در مورده اينكه جون اون(اسنيپ)عزيزتر از جونه خودشه صحبت كنه و بگه منو در هر شرايطه سختي كه برات به وجود اومد بكش و خودتو نجات بده؟
؟؟؟؟
در هر حال، باحال بود
اميدوارم بازم نظراتت رو واسه سايت بفرستي

فرستنده شاخه
kami_potter
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۳ ۱۷:۴۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۳ ۱۷:۴۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱۰
از: Tehran
پیام: 1
 غ
فوق العاده بود

فرستنده شاخه
MIKE_L
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۳ ۱۵:۰۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۳ ۱۵:۰۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۱۳
از: هاگزمید
پیام: 545
 اسنپ خائن یا سمبل وفاداری؟؟؟
آفرین...
کار تحسین برانگیزی بود...
زحمت زیادی کشیدی...
اما به دلایلی که خیلی زیاد هستند و به زودی از طریق ارسال نظر روی همین مقاله می فرستم همتون قانع خواهید شد که اسنیپ خیانت کرده ودامبلدور مرده است...

منتظر باشید
نهایتا یکی ..دو ...روز

فرستنده شاخه
alialiali
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۳ ۱۱:۰۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۳ ۱۱:۰۰
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۲۳
از: چون اسمشو نبر دنبالمه ، نمیتونم بگم!!
پیام: 99
 اسنیپ، خائن یا سمبل وفاداری و شجاعت؟
خیلی عالی بود ، دستت درد نکنه

فرستنده شاخه
samatnt
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۳ ۸:۱۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۳ ۸:۱۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۱
از: از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
پیام: 998
 اي بابا
قانع شدم

فرستنده شاخه
samuel black
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱ ۲۲:۱۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۲/۱ ۲۲:۱۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۲۲
از: از اعماق سایه های شب
پیام: 98
 کارت خوب بود
ترجمت عالی بود ولی من عقیده دارم رولینگ عاشق سر کار گذاشتن ملته هر چی ما الان فکر کنیم رولینگ درست مخالفش داستان مینویسه
انگار فکرمونو میخونه مسخرست ولی عین حقیقته

فرستنده شاخه
tyna 2005
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۲۹ ۱۷:۵۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۲۹ ۱۷:۵۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۲۰
از: خوابگاه مختلط هافلپاف
پیام: 254
 مرسی
عالی روان زیبا جالب جذاب
مرسی

فرستنده شاخه
shadi.
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۲۶ ۱۹:۳۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۲۶ ۱۹:۳۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۱۰
از: بالای سر جسد ولدی!
پیام: 993
 heyyyyyyyyyyyyyyyyyy
خوب بود ولی من باز می گم اسنیپ طرف هیچ کس نیست

فرستنده شاخه
parsa
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۲۱ ۱۷:۵۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۲۱ ۱۷:۵۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۲۸
از:
پیام: 1
 اسنیپ من
من ماگو هستم عضو جدید اسم من به زبان لاتین قدیم و ریشه ایرانی داره به معنی جادوگر و ار مغ می آید.
این تحلیل از اسنیپ رو خوندم خوشحالم که بالاخره یکی حرف دل منو زد. من تو ایران نیستم واسه همینه که از این انجمن استقبال کردم. اسنیپ فرد مورد علاقه من تو تمام داستانهاست. خوشحالم که اینو در مورد اسنیپ نوشتید. حال کردم از این به بعد اطلاعات باحال براتون میدم. هرچی که باشه

فرستنده شاخه
sourak
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۲۰ ۱۵:۵۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۲۰ ۱۵:۵۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۲۲
از: كوهستان اشباح
پیام: 565
 دمت گرم
بيل عزيز دمت گرم.
بازم مثل هميشه گل كاشتي.
گل.گٍل نه.
ايول

فرستنده شاخه
pishi
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۲۰ ۱۴:۲۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۲۰ ۱۴:۲۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۲۴
از: nashenakhteh
پیام: 169
 ey val
ey val baba karet kheily dorosteh . magalat ali bood

فرستنده شاخه
farshid_h69
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۲۰ ۱۱:۴۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۲۰ ۱۱:۴۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۲۰
از: koocheye diagon
پیام: 1
 ok
kheily khoob bood
dastet tala
baradar azizam

فرستنده شاخه
Sako
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۹ ۱۸:۳۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۹ ۱۸:۳۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱۸
از: كوه تنها
پیام: 9
 دستت درد نكنه
نظر منو عوض كردي عالي بود

فرستنده شاخه
masoud_patronus37
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۴ ۲۳:۰۰  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۴ ۲۳:۰۰
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۲۲
از: دهکده ی هاگزمید
پیام: 418
 دستت درد نکنه
بیل ویزلی عزیز دمت گرم مقاله و ترجمه هر دو عالی بود
البته به نظر من رولینگ در این مورد خیلی سوتی داده که این کار از رولینگ واقعا بعیده
من هم تمام دلایل را قبول دارم ولی به نظرم میرسه رولینگ قصد پیچوندن هری پاتریست ها را داره

فرستنده شاخه
املاینونس
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۴ ۱۴:۵۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۴ ۱۴:۵۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۱/۲۶
از: نامعلوم
پیام: 295
 ایول
بیل عزیز
مقاله بسیار قشنگی بود و دلایلی که برای بی گناه بودن اسنیپ لازم بود رو به طرز زیبایی بیان کرده بود ..مخصوصا من از اون قسمتیش که در مورد احساسات اسنیپ بود بسیار لذت بردم چون جدا از هر دلیلی برای اثبات مرگ یا عدم مرگ دامبلدور و نقش اسنیپ در اون اخلاقیات رو هم باید در نظر بگیریم ...باید به این نکته توجه داشته باشیم که اگر خیانتکار بودن اسنیپ رو بپذیریم داریم به زیربنای اساسی اخلاقیات پشت کنیم و اون هم اینه که جواب اعتماد رو با خیانت دادن کاری طبیعی باشه و مسلما جی کی به این نکته توجه داشته که نباید خیانت رو کاری طبیعی نشون بده.
در مورد ترجمه هم میتونم بگم بسیار قشنگ و روان و سلیس بود و سادگی و روانی جملات خواننده رو جذب میکرد.بسیار بسیار عالی و مممنون از این متن قشنگ و ترجمه زیباترش

فرستنده شاخه
spidmanbat
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۴ ۹:۵۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۴ ۹:۵۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۵/۱۸
از: تالار اسرار
پیام: 26
 عالی بود
خیلی خیلی عالی و کامل بود .واقعا خسته نباشید

فرستنده شاخه
gilgamesh
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۴ ۷:۳۷  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۴ ۷:۳۷
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۲۷
از: قدح اندیشه
پیام: 1323
 ایول
آفرین بیل:
واقعا خوشم اومد.
می دونی، وقتی قسمت قتل دامبلدورو خوندم، اصلا احساس تنفر در من ایجاد نشد و اصلا هم دلم نمی خواست باور کنم که اسنیپ قاتله!!!!
و واقعا خوشحام که خیالمو راحت کردی
دست مریزاد
ایول

فرستنده شاخه
Voldemort-Lord of Death
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۳ ۱۲:۳۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۳ ۱۲:۳۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۳/۹
از: نميگم تا تو خماري بموني ...!!
پیام: 138
 مرسي
مرسي

فرستنده شاخه
Arious
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۳ ۶:۲۱  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۳ ۶:۲۱
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۲۰
از: دفتر پيام امروز
پیام: 111
 اسنيپ
مقاله خوبي بود. ولي اي كاش مديران جادوگران مقاله هاي خوب همه رو بذارن!

فرستنده شاخه
سرژ
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۲۰:۴۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۲۰:۴۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۲/۱۶
از:
پیام: 526
 عالي
واقعا دستت درد نكنه بيل عزيز...جدا از اينكه موضوع بسيار خوبي بود و همچنين استدلالش خيلي قوي بود و تا جحدودي خيلي عميق به قضيه نگاه كرد، ترجمت رو عشق است...من بازم ميگم ..بديم كتاب 7 رو بيل ترجمه كنه كل همه رو ميخابونه

واقعا خوشحالم كه چنين كاربرهاي در اين سيات هستن و باعث بالابردن همه جوره اين سايت ميشن.آفرين بيل...اميدوارم ادامه بدي

در اخر يك افرين ديگه براي انتخاب موضوع خوب و حياتي

موفق باشي

فرستنده شاخه
D-Y-Z-2005
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۹:۱۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۹:۱۸
عضویت از: ۱۳۸۳/۱۱/۱۵
از: مریخ
پیام: 241
 بماند
مقاله با ارزشی بود. امید وارم بهتر از این بنویسی اما در آینده ای نزدیک.

فرستنده شاخه
voltan
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۸:۳۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۸:۳۸
عضویت از: ۱۳۸۳/۶/۷
از: 127.0.0.1
پیام: 1391
 تشکر
مقالهی جالبی بود از شما متشکرم

فرستنده شاخه
elahe63
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۷:۱۹  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۷:۱۹
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۱/۱
از:
پیام: 18
 يك كار شجاعانه
merypotter اصلاً درست نيست توهين كني . اگه فكر مي كني كار بيل عزيز علافي بود دليل بياور .
بي ادب
قبلاً تشكر كنم از اين ترجمه روان و عالي .
من هم دقيقاً حس و حال نويسنده را داشتم ، وقتي ديدم اسنيپ دامبلدور رو كشت { البته مطمئن هستم كه اين احساس بسياري است } ولي بعد با فكر كردن به اين موضوع به همين نتيجه رسيدم . ولي چون دامبلدور رو دوست داشتم نمي خواستم باور كنم .
ولي با خواندن اين مقاله ديگه كاملاً مطمئن شدم ( البته با توجه به اصرار بيش از حد رولينگ به تنها كردن هري فكر نمي كنم دامبلدور زنده بشه )
اسنيپ دامبلدور رو كشت . با اين تفاوت كه اين قتل به درخواست خود دامبلدور بوده .
و اين دقيقاً شجاعانه ترين كاري است كه يك انسان مي تواند در زندگييش انجام دهد . يعني فداكردن عزيزانش براي رسيدن به يك هدف عالي . حالا هر چقدر هم كه اون هدف عالي باشه .

فرستنده شاخه
mohseni
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۳:۵۸  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۳:۵۸
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۹
از:
پیام: 12
 ممنون
دستت درد نكنه.عالي بود.

فرستنده شاخه
lord harry
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۲:۲۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۲:۲۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۲۳
از: نمودار ناپذیر
پیام: 63
 خوب
یه مقاله خوب دیگه با دلایل منطقی با یه ترجمه روان
دستت درست بیل عزیز

فرستنده شاخه
MerryPotter
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۲:۲۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۲:۲۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۱۳
از: سوری، لیتل ونیگینگ،ویستریاواک،شماره 12
پیام: 283
 علافی
آقا جان خیلی بیکاری نه؟
سوال های ذهنت رو برای خودت نگه دار داداش
اییییییییییییییششششششششششششش

فرستنده شاخه
harryj00n
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۱:۱۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۱:۱۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۵/۳۰
از: تالار قحط النساء گریف!
پیام: 1540
 اسنيپ خائن يا سمبل وفاداري و شجاعت
ايول بيل عزيز!!!
كارت عالي بود!!
ايشاالله در كارت موفق باشي!
هر روز بهتر از ديروز...دينگ دينگ

فرستنده شاخه
استرجس-پادمور
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۱:۱۲  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۱۱:۱۲
عضویت از: ۱۳۸۴/۳/۷
از: یک جایی!
پیام: 3574
 واقعا كه عالي بود!!!!!!!
بيل جان واقعا كارت عالي من كه لذت بردم

فرستنده شاخه
sistane
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۹:۵۳  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۹:۵۳
عضویت از: ۱۳۸۴/۷/۲۵
از: هاگوارتز
پیام: 94
 ممنون
عالی بود خیلی خوب و کامل
ممنون

فرستنده شاخه
harry+potter
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۰:۰۶  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۲ ۰:۰۶
عضویت از: ۱۳۸۴/۹/۳
از:
پیام: 37
 ایول
خوب بود اگه کسی بخواد بگه اسنیپ وفاداره بهتر و بیشتر از این نمیتونه بگه

فرستنده شاخه
harrypotter_hm
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۱ ۲۲:۴۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۱ ۲۲:۴۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۱۰/۲۹
از: لیتل هنگلتون
پیام: 29
 پیشبینی
سلام
از نظر من بهتره که وقت خودمونو تلف نکنیم برای این
پیش بینی ها چون جی.کی عادت داره همه رو بپیچونه
و بر خلاف پیشبینی های دیگران رفتار میکند.
ولی در کل خوب بود.

فرستنده شاخه
zzpater
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۱ ۲۲:۳۴  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۱ ۲۲:۳۴
عضویت از: ۱۳۸۴/۲/۲۴
از: در آغوش سلنا
پیام: 254
 GOOD
عالي بود دستت درد نكنه

فرستنده شاخه
mooly
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۱ ۲۱:۴۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۱ ۲۱:۴۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۱۱
از: کوچه ی دیاگون
پیام: 26
 اسنیپ،خائن یا سمبل وفاداری و شجاعت؟
واقعا فوق العاده بود.دستت درد نکنه. دقیقا همون دلایل قانع کننده ای رو داشت که برای وفاداری اسنیپ به دامبلدور لازمه. ایول!!!

فرستنده شاخه
shima_korn
فرستاده‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۱ ۲۱:۰۵  به روز‌شده در تاریخ: ۱۳۸۴/۱۱/۱۱ ۲۱:۰۵
عضویت از: ۱۳۸۴/۸/۲۹
از: جایی که در ذهن نمی گنجد!
پیام: 111
 اسنیپ، خائن یا سمبل وفاداری و شجاعت؟
عالی بود ممنونم!

هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.