فصل 12: جنگ یا شورش؟--------------------------------------------------------------------------تو اینجا چکار میکنی؟این به تو مربوط نمیشه ویزلی.در همین هنگام سایر اعضا هم از راه رسیدند و مالفوی با دیدن آنها و خطیر شمردن وضعیت از آنجا رفت.با نزدیک شدن کریسمس مدرسه حال و هوای دیگری به خود گرفته بود. همه منتظر روز گ...
اتحاد ---------------------------------------------------------------------------در حالی که دامبلدور ملاقات خود را به علت سفر برای تحقیقات بیشتر به تعویق انداخته بود هری روز بعد و چند روز بعد آن را مشغول پاسخ دادن به سوالات دیگران بود مخصوصا دختران گریفیندوری که گویی آنها را با نفرین چسبندگی دائمی به هری متص...
فصل سیزدهم: باورنکردنی.-------------------------------------------------------------------------اون موقع 25 سال بیشتر نداشتم. چی؟دهان هری و رون از تعجب باز مانده بود. یعنی چطور ممکن بود؟ اگر دیوید در آن زمان 25 سال داشت اکنون باید حدود 200 ساله میبود.اما این تنها طلسمی نبود که باعث مرگ و کمبود جمعیت اونها شد. فوق ...
فصل بیستم: واقعیت گنگ-----------------------------------------------------------------------هری با گفتن این جمله خواست اتاق را ترک کند که دامبلدور از پشت سر صدایش زد:صبر کن هری. امروز یه خاطره برات دارم اما قبل از اون باید چند تا توضیح رو بهت بدم. خاطره ای که می بینیم در مورد دیویده و به اون و خانوادش مربوطه. ی...
فصل چهاردهم: حقیقت-------------------------------------------------------------------------این نور ها در چشمان زیبایش در مرکز عدسی به یکدیگر می پیوستند و نوری سپید می ساختند. نوری که با باز و بسته شدن چشمانش بزرگ و کوچک میشد. بعضی از اوقات هم این نورها به دور هم شروع به چرخش میکردند. چرخش بیشتر میشد و بعد هری د...
واقعیت گنگ - 2 ----------------------------------هری به حالتی میان خواب و بیداری فرو رفته بود. با خود می گفت قبلا یکی بود حالا شد دوتا. اما علاوه بر همه اینها اتفاقاتی را که دیشب در اتاق دامبلدور شاهد شده بود را از یاد نبرده بود و نگران و دودل بود که آیا واقعا همزاد یک قاتل است؟ در همین حواشی متف...
فصل پانزدهم: همیشه با تو بوده ام اما...--------------------------------------------------------------------------تنها چیزی که هری میخواست حمله بود. میخواست کسی که روبرویش ایستاده بود را پاره کند. تنها چیزی که میخواست این بود که تابستان گذشته را فراموش کند. تنها چیزی که میخواست فراموش کردن محبت های دیوید در طول ...
جام جهانی جادوگران ( با شرکت باشگاه های معروف )----------------------------------------------------------------با سلام خدمت همه شما بینندگان و شنوندگان عزیز و سلام و درود بر روح مطهر مرلین بزرگ بزرگترین جادوگر قرون و اعصار.بنده ویلیام استنکویک گزارشگر ورزشی اولین جام جهانی فوتبال جادوگران مسابقه فینال ...
قسمت شانزدهم: اخبار ناخوشایند-----------------------------------------------------------------------در روزنامه عباراتی به اندازه های مختلف نوشته شده بود. در صدر آنها خبر زیر قرار داشت:در پی حمله همه جانبه مرگخواران و چند اژدهای اسمش رو نبر به اطراف مرز وزیر جادوگری استعفای خویش را اعلام کرد. وزیر جدید توسط ...
فصل 2-22 : شهر شیشه ای-------------------------------------------------------------------شب آرامی را گذراندند. هیچ خبری نبود. رون و هری قبل از خواب به خود استراحت کوتاهی دادند. یعنی نشستند و لم دادند و در عین خمیازه کشیدن و خاراندن سرشان شطرنج جادویی بازی کردند. البته بازی زیاد طول نکشید چون هری مطابق معمول با...
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.