فصل هشتم: فراری های آزکابانپس از شام دامبلدور گفت:خب مفتخرم که معلمان جدید دفاع در برابر جادوی سیاه رو به همه معرفی کنم. کسانی که اکنون در سال سوم و بالاتر تحصیل میکنند با هر دوی اونا آشنا هستند. پروفسور رموس لوپین و پروفسور مدآی مودی. با این حرف دامبلدور غریوی از خوشحالی سراس...
فصل سوم:بازگشت 2---------------------------------------------------------------------------سلام تام. میبینم که منو فراموش نکردین.شما شاید ما رو فراموش کنید آقای پاتر اما ما همیشه به شما وفاداریم انتظار دارین کسی که همه ما رو از تاریکی نجات داده فراموش کنیم؟ بر خلاف شما آقای پاتر ما فراموش نکردیم.باشه. قبول میک...
فصل نهم:مسابقه.ببخشید پروفسور اگه اجازه بدین...البته دیوید حرفتو بزن.ببین مردک اون کسی که تو الآن بهش گفتی پسرک ممکنه دو برابر بابای تو سن داشته باشه بنابراین بهت توصیه میکنم قبل از اینکه حتی کلمه ای از اون گاله لعنتیت بیرون بیاد حرفتو خوب بجو و بعد بده بیرون. در مورد فرار مرگخ...
آخرین قسمت: بازگشت نزد عشق-------------------------------------------------------------------------مکان مذکور جایی بود که با رنگهای سرخ و طلایی و آبی و سبز و نارنجی تزئین شده بود که آنرا به چهار قسمت تقسیم کرده بودند. در قسمت سرخ رنگ با حروف درشتی نوشته شده بود گریفیندور. در قسمت آبی رنگ میتوانستم تلولو ریونک...
فصل هفدهم: تعطیلی در هاگزمید-------------------------------------------------------------------------حرفی که هری به اسنیپ زده بود تاثیر بسزایی در اخلاق او گذاشته بود طوری که حتی از صد متری هری هم رد نمی شد و هرمیون در عجب بود که چگونه این اتفاق افتاده است. دغدغه های هری نیز نسبت به روابطش با جینی بیشتر شده بود....
آخرین قسمت:بازگشت نزد عشق--------------------------------------------------------------------------مکان مذکور جایی بود که با رنگهای سرخ و طلایی و آبی و سبز و نارنجی تزئین شده بود که آنرا به چهار قسمت تقسیم کرده بودند. در قسمت سرخ رنگ با حروف درشتی نوشته شده بود گریفیندور. در قسمت آبی رنگ میتوانستم تلولو ریونک...
فصل هجدهم: فرار از هاگزمید---------------------------------------------------------------------------خوش اومدی هری.ممنونم. چرا اینا رو فرستادی دنبال من؟نمی دونی؟ واقعا؟سارا روی یکی از تخت های موجود در اتاق دراز کشید بود و رنگ به رخسار نداشت. مثل گچ دیوار سفید شده بود. گویی همان سارا خوشحال و خندان چند روز پیش ...
فصل 12: جنگ یا شورش؟--------------------------------------------------------------------------تو اینجا چکار میکنی؟این به تو مربوط نمیشه ویزلی.در همین هنگام سایر اعضا هم از راه رسیدند و مالفوی با دیدن آنها و خطیر شمردن وضعیت از آنجا رفت.با نزدیک شدن کریسمس مدرسه حال و هوای دیگری به خود گرفته بود. همه منتظر روز گ...
اتحاد ---------------------------------------------------------------------------در حالی که دامبلدور ملاقات خود را به علت سفر برای تحقیقات بیشتر به تعویق انداخته بود هری روز بعد و چند روز بعد آن را مشغول پاسخ دادن به سوالات دیگران بود مخصوصا دختران گریفیندوری که گویی آنها را با نفرین چسبندگی دائمی به هری متص...
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.