wand

روزنامه صدای جادوگر

wand
مشاهده‌کنندگان این تاپیک: 1 کاربر مهمان
پاسخ به: تابلوی شن پیچ زندان (اعلامیه های آزکابان)
ارسال شده در: سه‌شنبه 12 شهریور 1398 01:45
تاریخ عضویت: 1393/12/27
تولد نقش: 1393/12/29
آخرین ورود: پنجشنبه 3 خرداد 1403 03:14
از: کتابخونه‌ی زیر سایه‌ی ارباب!
پست‌ها: 195
آفلاین
به نام دولت چسبندگی و سازندگی


وین بدو بدو از قلعه ی هاگوارتز خارج شد. باید سریعتر خودشو به وزارتخونه می رسوند و مسئله ی مهمی رو با شخص وزیر در میون میذاشت. همونطور که گورکنشو محکم تو بغلش گرفته بود، از تپه ها پایین اومد، از کوها بالا رفت، دریا ها رو گذروند و بالاخره به لندن رسید. لازم نبود راه وزارتخونه رو از کسی بپرسه. قبلنم اونجا رفته بود. کافی بود مسیرو یادش بیوفته.

-گورکن؟ وزارتخونه کدوم وره؟
-خور خور خور!
-از این وره یا از اون وره؟
-خور خور...

وین که امیدشو نسبت به گورکن از دست داده بود، تصمیم گرفت با سعی و تلاش راه وزارتخونه رو پیدا کنه. وین یه هافلپافیه با پشتکار بود. خیابونا رو رفت، به کوچه ها سر زد، تک تک باجه تلفنا رو امتحان کرد و حتی هیچ مرلینگاه عمومی رو از قلم ننداخت. اما وزارتخونه انگار آب شده بود، بخار شده بود، ابر شده بود و باید تو آسمونا دنبالش می گشتی. دست از پا درازتر، رفت تو باجه ی تلفن سر کوچه تا به تلفن عمومی توی جنگل ممنوعه زنگ بزنه و به گورکنا بگه به رکسان خبر بدن زود بر می گرده.

- با سلام. به خدمات گویای وزارت سحر و جادو خوش آمدید. جهت ورود به وزارت خانه کلید 1...
وین که از خوشحالی داشت به زرد خیلی روشن متمایل می شد، سر گورکن بیچاره رو رو کلید 1 کوبید.
- تعطیله آقا، بفرما. دو دیقه باجه رو ظاهر کردیم بیایم تمیزش کنیما... بفرما وزارتخونه بسته س... بیب... بیب... بیب...

سرایدار وزارتخونه آدم بی اعصابی بود. اصلا آدم مهربون پر تلاشی نبود. اما اینا تاثیری تو روحیه ی وین نداشت. بدو بدو باید به تنها جایی که احتمال می داد وزیر اونجا باشه می رفت. خیابونا و کوچه ها رو دنده عقب برگشت تا به مرکز لندن رسید. از اونجا با سرعت به سمت خونه ی ریدل رفت. وین دویید و دویید و رفت و رفت، تا به خونه ی ریدل رسید.

- اوهو اوهو! کجا؟
- بله؟ اها بله! وین گورکن به دست هستم، با جناب وزیر کار دارم.
- با جناب وزیر چیکار داری؟
- شکایت کرده بودم، میخوام پسش بگیرم. فوریه! میشه برم؟
رودولف که تازه از پشت درختا برگشته بود، به یه جایی داخل دکه ی دربونیش اشاره کرد.
- اون دو تا کاغذ اونجارو بردار، دستام خیسن، بذارشون تو جیبم. میرم بدمشون به دروئلا... اصن از قدیم گفتن مادرو ببین دخترو بگیر! آره خلاصه... شکایت تورم پس می گیرم.


ارنی پرنگ به دلیل پس گرفته شدن شکایتی که ازشون شده بود و رودولف لسترنج بدلیل پرداخت به موقع جریمه ای که براشون در نظر گرفته شده بود، آزاد شدن.
تصویر تغییر اندازه داده شده

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط دروئلا روزیه در 1398/6/12 1:48:24
ویرایش شده توسط دروئلا روزیه در 1398/6/12 1:57:03
One must always be careful of the books and what's inside them, for the words have the power to change us

-Tessa Gray-

تصویر تغییر اندازه داده شده
پاسخ به: تابلوی شن پیچ زندان (اعلامیه های آزکابان)
ارسال شده در: شنبه 9 شهریور 1398 18:45
تاریخ عضویت: 1393/12/27
تولد نقش: 1393/12/29
آخرین ورود: پنجشنبه 3 خرداد 1403 03:14
از: کتابخونه‌ی زیر سایه‌ی ارباب!
پست‌ها: 195
آفلاین
به نام دولت چسبندگی و سازندگی


-ئلـــــــــــــا!

به سرعت از پله ها بالا رفت. کتاب قطوری رو روی زمین گذاشت، پرید روش و تا انتهای راهرو اسکیت بوک سواری کرد. کتاب رو برداشت و در زد و بدون منتظر موندن واسه جواب، وارد شد.
- بله ارباب؟
- شنیدیم به مقام و منصبی رسیدی.
- ام... خب... ارباب... چیزی نیست... فقط ریاست آزکابانه.

چند روزی می شد که جغد چاق و چله ی وزارت خانه به هوای اصابت به شیشه ی پنجره ی اتاقش، ترمز بریده بود و به جای اصابت به شیشه، به کتابخونه ی ارزشمندش برخورد کرده بود. از ذوق نامه ی جدید، کتاب توی دستشو یه گوشه روی کتابای دیگه پرت کرده بود و بدون توجه به علائم حیاتی رو به افول جغد بخت برگشته، نامه رو برداشته و شروع به خوندنش کرده بود.
نقل قول:
به نام دولت چسبندگی و سازندگی

با سلام
پس از بررسی های کارشناسانه و مشورت با مشاوران اعظم وزارت، مفتخریم اعلام کنیم
اصلا ولش کن. ئلا، میای رئییس آزکابان شی؟ آریانا رفته بی رئیس شده زندون. دفترش جای کافیم واسه کتابخونه ت داره. جوابو سریعا با همون جغد بفرست.

وزیر سحر و جادو، کریس چمبرز


-ابرهای فلش بکتو پراکنده کن ئلا. همه ی فضای اتاقمونو گرفتن.
- چشم ارباب.
و مشغول پراکنده کردن ابرها با کتاب توی دستش شد.
- ما دلمون چای میخواد!
- بریزم براتون ارباب؟
- خیر. شخص دیگه ای برامون چای میاوردن. حالا نیستن. چای نمیارن.
- آبدارچی استخدام کنیم ارباب؟ وزارتخونه و آزکابانم آبدارچی ندارن. میتونه نوبتی کار کنه.
- ما آبدارچی نمیخوایم. شمام نخواین. مادر ما رو هم آزاد کنین. دلمون براشون تنگ... دلمون چای می خواد. مدت هاست چای نخوردیم.
- ام... چشم ارباب. فردا آزادشون می کنم.
- ئلا! ما دلمون همین حالا چای می خواد!
- نصفه شبه آخه ارباب.
-

هیچ حرف دیگه ای لازم نبود زده بشه. دروئلا فورا از اتاق لرد خارج شد و به طرف اتاقش دوئید. سر راهم در اتاق کریسو زد تا مهر وزارتو پیدا کنه و اعلامیه ی آزادی مروپ گانت رو مهر بزنه.


بانو مروپ گانت، با پرداخت به موقع و کامل جرائمشون، از آزکابان آزاد شدن.
تصویر تغییر اندازه داده شده

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
One must always be careful of the books and what's inside them, for the words have the power to change us

-Tessa Gray-

تصویر تغییر اندازه داده شده
پاسخ به: تابلوی شن پیچ زندان (اعلامیه های آزکابان)
ارسال شده در: شنبه 9 شهریور 1398 16:58
تاریخ عضویت: 1393/12/27
تولد نقش: 1393/12/29
آخرین ورود: پنجشنبه 3 خرداد 1403 03:14
از: کتابخونه‌ی زیر سایه‌ی ارباب!
پست‌ها: 195
آفلاین
به نام دولت چسبندگی و سازندگی


ارنی پرنگ، از امروز به مدت دو هفته بازداشت شد. با توجه به شکایت وین هاپکینز و عدم دفاع ایشان، ارنی پرنگ زندانی درجه دو شناخته و جریمه ی چهار پست در مدت زمان دو هفته، برایشان در نظر گرفته شد.

تصویر تغییر اندازه داده شده

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
One must always be careful of the books and what's inside them, for the words have the power to change us

-Tessa Gray-

تصویر تغییر اندازه داده شده
پاسخ به: تابلوی شن پیچ زندان (اعلامیه های آزکابان)
ارسال شده در: شنبه 2 شهریور 1398 12:08
تاریخ عضویت: 1397/05/28
تولد نقش: 1397/08/03
آخرین ورود: یکشنبه 31 شهریور 1398 22:38
از: زیر ضلع شمالی سایه ارباب!
پست‌ها: 458
آفلاین
مروپ گانت زندانی شد!

رابستن لسترنج و بچه از مروپ گانت شکایت کرده و ایشان هم در مقابل این شکایت سکوت کرد و زندانی شدن را پذیرفت.
اما به دلایل عجیبی ایشان درخواست کرد که به بند زندانیان درجه دو منتقل شود تا با ((بچه سوسول ها)) در یک بند نباشد. دلیل دیگر ایشان وجود چند مرگخوار در بند زندانیان درجه دو بود که دلشان برای لقمه های مادر مروپ تنگ شده بود.

بنابراین ایشان را به زدن هفت پست در طول مدت دو هفته محکوم مینمایم.

تصویر تغییر اندازه داده شده

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!


پاسخ به: تابلوی شن پیچ زندان (اعلامیه های آزکابان)
ارسال شده در: چهارشنبه 30 مرداد 1398 15:49
تاریخ عضویت: 1397/05/28
تولد نقش: 1397/08/03
آخرین ورود: یکشنبه 31 شهریور 1398 22:38
از: زیر ضلع شمالی سایه ارباب!
پست‌ها: 458
آفلاین
رابستن لسترنج و بچه آزاد شدند!

قبل از اینکه مهر زندانی شدن رابستن لسترنج خشک شود، ایشان جریمه های خود را انجام دادند و دو رول در تاپیک آزکابان به ثبت رساندند.
بنابراین ایشان را آزاد کرده و کوتاه ترین زمان حبس را به ایشان اختصاص میدهیم!

تصویر تغییر اندازه داده شده

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!


پاسخ به: تابلوی شن پیچ زندان (اعلامیه های آزکابان)
ارسال شده در: چهارشنبه 30 مرداد 1398 14:46
تاریخ عضویت: 1397/05/28
تولد نقش: 1397/08/03
آخرین ورود: یکشنبه 31 شهریور 1398 22:38
از: زیر ضلع شمالی سایه ارباب!
پست‌ها: 458
آفلاین
رابستن لسترنج فضایی همراه با بچه دستگیر شد

در یکی از روزهای گرم تابستانی سرکار خانم تورپین به دادگاه آمده و با ادعای حق مالکیت قهر از رابستن لسترنج شکایت کردند.
دادگاه آقای لسترنج را به دادگاه فراخواند اما ایشان در زمان مقرر از خود دفاعی نکردند.
بنابراین ایشان به بند زندانیان درجه سه منتقل میشوند و در مدت دو هفته باید دو پست در تاپیک آزکابان یا وزارت بزنند.
تصویر تغییر اندازه داده شده

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!


پاسخ به: تابلوی شن پیچ زندان (اعلامیه های آزکابان)
ارسال شده در: شنبه 26 مرداد 1398 19:27
تاریخ عضویت: 1397/05/28
تولد نقش: 1397/08/03
آخرین ورود: یکشنبه 31 شهریور 1398 22:38
از: زیر ضلع شمالی سایه ارباب!
پست‌ها: 458
آفلاین
جوزفین مونتگومری به بند زندانیان درجه یک منتقل شد.

جوزفین مونتگومری علی رغم هشدارهای ریاست آزکابان، پست دفاعیه ی خود را در رابطه با انجام ندادن جریمه اش در زمان معین ننوشت و حالا به دلیل انجام ندادن جریمه ی خود به بند زندانیان درجه یک منتقل میشود.
ایشان به یک ماه زندان محکوم میشوند و در این مدت باید پنج پست بزنند.(با توجه به پست هایی که قبلا زدن)

تصویر تغییر اندازه داده شده

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!


پاسخ به: تابلوی شن پیچ زندان (اعلامیه های آزکابان)
ارسال شده در: یکشنبه 20 مرداد 1398 13:55
تاریخ عضویت: 1397/05/28
تولد نقش: 1397/08/03
آخرین ورود: یکشنبه 31 شهریور 1398 22:38
از: زیر ضلع شمالی سایه ارباب!
پست‌ها: 458
آفلاین
به نام دولت چسبندگی و سازندگی


جوزفین مونتگومری، زندانی درجه دو، به دلیل انجام ندادن جریمه ی آزکابان خود در زمان مقرر به دادگاه فراخوانده میشوند.
ایشان تا بیست و چهار ساعت زمان دارند در تاپیک آیا من مجرم هستم؟ دلایل خود را برای قانع کردن قاضی اعلام کنند تا به دسته ی زندانیان درجه یک منتقل نشوند.
تصویر تغییر اندازه داده شده

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!


پاسخ به: تابلوی شن پیچ زندان (اعلامیه های آزکابان)
ارسال شده در: پنجشنبه 17 مرداد 1398 15:59
تاریخ عضویت: 1394/04/24
تولد نقش: 1396/01/13
آخرین ورود: سه‌شنبه 26 مهر 1401 08:38
پست‌ها: 371
آفلاین
به نام دولت چسبندگی و سازندگی



کنت الاف پس از دفاع با یک تیر دو نشان زد. خود را تبرئه و یوآن ابروکرومبی را با پس گرفتن شکایتش آزاد کرد.

بدینوسیله یوآن آبرکرومبی آزاد شد.





تصویر تغییر اندازه داده شده

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Do you hate people
I don't hate them...I just feel better when they're not around


پاسخ به: تابلوی شن پیچ زندان (اعلامیه های آزکابان)
ارسال شده در: یکشنبه 13 مرداد 1398 09:50
تاریخ عضویت: 1394/04/24
تولد نقش: 1396/01/13
آخرین ورود: سه‌شنبه 26 مهر 1401 08:38
پست‌ها: 371
آفلاین
به نام دولت چسبندگی و سازندگی


ارنست پرنگ عنصر نامطلوب شماره هشت، دستگیر شد.
بعد از شکایت آملیا فیتلوورت، پرنگ به دادگاه خوانده شد اما وی حضور نیافته و بدون دفاع زندانی درجه سه اعلام می شود.

از امروز وقت دارد به مدت یک هفته دو پست جریمه خود را در زندان یا وزارتخانه بنویسد.





تصویر تغییر اندازه داده شده

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Do you hate people
I don't hate them...I just feel better when they're not around


Do You Think You Are A Wizard?
جادوگری؟