wand

روزنامه صدای جادوگر

wand
مشاهده‌کنندگان این تاپیک: 1 کاربر مهمان
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: دیروز ساعت 14:57
تاریخ عضویت: 1404/06/25
تولد نقش: 1404/07/20
آخرین ورود: دیروز ساعت 20:10
پست‌ها: 25
آفلاین
این هم از تکلیف من.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
بازنده کسی است که در انتظار معجزه می ماند

تا کسی از راه برسد و آرزوهایش را برآورده سازد

باور کن همه به دنبال رسیدن به آرزوهای خودشان هستند

خودت معجزه زندگی خودت باش

محدودیت های ذهنی ات را کنار بگذار

باورهای صحیح خود را تقویت کن

و به سوی موفقیت گام بردار
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: دیروز ساعت 13:35
تاریخ عضویت: 1403/11/27
تولد نقش: 1403/11/30
آخرین ورود: امروز ساعت 01:51
از: هر جا که بخوام!
پست‌ها: 457
مدیر کل جادوگران، ارشد ریونکلاو، بانکدار گرینگوتز، استاد هاگوارتز
آفلاین
سلام لونا.

یه بار دیگه با خوندن پستت ایمان آوردم که خلاقیت لازم رو داری تا ماجراهای جالبی برای رولات خلق کنی و توصیفات قشنگی بنویسی! مثلا توصیف میدون اصلی دهکده هاگزمید یا کافه سه دسته جارو خیلی خوب بود. سعی کن حالا که توصیفاتت اینقد خوبه، بیشتر برامون توصیف کنی! خود داستان اصلی رولت که از پیدا کردن مواد اولیه معجون شروع شد تا رداهایی که کارکردای مختلفی دارن و در نهایت تسترال به زور لونا رو پشت خودش نشوند، همگی جالب بودن.


حالا که بهم نشون دادی توصیفاتت چقد می‌تونن خوب باشن، وقتشه که بریم سراغ مواد اولیه‌ی دیگه، یعنی دیالوگ!

لطفا حتما اول نکات آموزشی این پست رو بخون و بعد به تاپیک روزی در کوچه دیاگون برو. داستانی که این‌بار قراره بنویسی اینطوریه که لونا با کلی خرید از مغازه‌های مختلف دیاگون، می‌خواد از طریق شومینه‌ی پاتیل درزدار برگرده خونه‌شون که یهو کوین جلوش سبز می‌شه و اصرار می‌کنه که لونا اونو به کوچه دیاگون ببره و براش خوراکی‌های خوشمزه بخره. بنویس که لونا اولش قبول نمی‌کنه چون عجله داره و باید بره. ولی کوین اونقد اصرار می‌کنه که لونا ناچارا برای کمکش می‌ره. این‌ که داستانو از کجا شروع کنی و تا کجا و چطور پیش ببری و ماجرای خرید کردنشون رو هم می‌نویسی یا نه و این که چقد بهشون می‌گذره یا نمی‌گذره، به خلاقیت خودت که بهش شکی ندارم می‌سپرم.

یادت نره حتما معرفی شخصیت کوین رو بخونی تا با شخصیتش آشنا بشی و بتونی متناسب با شخصیت خودت و کوین دیالوگا رو بنویسی. برای دیالوگا سعی کن جاهایی که مقدوره، حالت شخص رو موقع بیانش توصیف کنی. یعنی شخص داره چی کار می‌کنه یا چه احساسی داره وقتی دیالوگ رو می‌گه. و یادت نره برای نوشتن دیالوگ باید از "-" استفاده کنی. یه مثال برای نکاتی که گفتم:

لونا با تعجب نگاهی به اطراف می‌ندازه تا ببینه کیه که داره صداش می‌زنه. ناگهان با پسر بچه‌ای خردسال به نام کوین مواجه می‌شه که حالا در حال کشیدن رداش بود.
- هی کوچولو. تو بودی که منو صدا می‌زدی؟

کوین با چهره‌ای معصوم دستاشو پشتش گره می‌کنه و جواب می‌ده:
- آله حاله لونا. می‌شه برام آب‌نبات بحری؟

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
🦅 Only Raven 🦅
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: سه‌شنبه 6 آبان 1404 19:32
تاریخ عضویت: 1404/06/25
تولد نقش: 1404/07/20
آخرین ورود: دیروز ساعت 20:10
پست‌ها: 25
آفلاین
سلام استاد این هم از تکلیف من فقط بالای 500 کلمه است.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
بازنده کسی است که در انتظار معجزه می ماند

تا کسی از راه برسد و آرزوهایش را برآورده سازد

باور کن همه به دنبال رسیدن به آرزوهای خودشان هستند

خودت معجزه زندگی خودت باش

محدودیت های ذهنی ات را کنار بگذار

باورهای صحیح خود را تقویت کن

و به سوی موفقیت گام بردار
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: دوشنبه 5 آبان 1404 20:36
تاریخ عضویت: 1403/11/27
تولد نقش: 1403/11/30
آخرین ورود: امروز ساعت 01:51
از: هر جا که بخوام!
پست‌ها: 457
مدیر کل جادوگران، ارشد ریونکلاو، بانکدار گرینگوتز، استاد هاگوارتز
آفلاین
سلام لونا. چه سریع انجام دادی!


لونا باید اعتراف کنم از خلاقیتی که داشتی خوشم اومد! از این که پاتو رو بچه عنکبوت گذاشتی و یهو خانواده‌شو بالا سرت دیدی تا جایی که با کرم‌شب‌تاب و سنگ قمر برای روشنایی استفاده کردی. همینا نشون می‌ده که پتانسیل لازم برای این که خیلی زود پیشرفت کنی و توصیفات قشنگی بنویسی رو داری.

همینطور خوش‌حالم که تمام تلاشتو کردی تا علائم نگارشی رو رعایت کنی که پیشرفت خوبی بود. یادت نره سعی کنی اینو توی تمام پستات رعایت کنی تا خوندن متنت برای خواننده راحت‌تر بشه.

من باقی رولایی که تو این چند روز زدی رو هم خوندم. یه موضوع مهم اینه که توی پیش بردن داستان اکثرا عجله می‌کنی و سریع از یه اتفاق به اتفاق بعدی می‌پری بدون این که به اندازه کافی در مورد ماجرای قبلی بنویسی. مثلا تو پست دفترچه خاطرات، در مورد احساسات شخصیتت چیز زیادی ننوشتی و تو چند خط یه عالمه اتفاق مختلف افتاده. می‌تونم بگم بخش غارو که بیشتر در موردش توضیح دادی خیلی بیشتر از سایر بخشای رولت دوست داشتم.

این‌بار ازت می‌خوام به آبی مثل ریونکلاو بری و کل پستی که می‌نویسی فقط در مورد این باشه که لونا یه تسترال رو وسط دهکده هاگزمید دیده و می‌خواد تسترالو که به نظر ترسیده، آروم کنه و راضیش کنه لونا سوارش بشه تا بتونه به هاگوارتز برش گردونه و تحویل استاد درس مراقبت از موجودات جادویی بده.

فقط روی همین اتفاق تمرکز کن و حداقل 500 کلمه بنویس! از این بنویس که لونا هاگزمید چی کار می‌کنه و چی می‌شه که تسترالو می‌بینه و در نهایت چطور راضیش می‌کنه. می‌تونی با توصیف مکان، احساسات لونا و واکنش‌های تسترال و آدمای اطراف پستت رو پربار کنی. لطفا این‌بار سریع از رو اتفاقای مختلف نگذر. می‌خوام با جزئیات برام توضیح بدی چی داره می‌شه.

یادت نره تسترال‌ها موجوداتی هستن که برای جادوگرانی که مرگ شخصی رو ندیدن نامرئی هستن. ولی لونا به خاطر دیدن مرگ مادرش می‌تونه اونا رو ببینه.

(اگه تاپیکو که باز می‌کنی از گزینه پاسخ که بالای صفحه هست برای نوشتن رولت استفاده کنی، تو صفحه جدید و زیر باکس سفیدرنگی که متنو می‌نویسی، تعداد کلمات پست رو می‌نویسه.)

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
🦅 Only Raven 🦅
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: شنبه 3 آبان 1404 21:22
تاریخ عضویت: 1404/06/25
تولد نقش: 1404/07/20
آخرین ورود: دیروز ساعت 20:10
پست‌ها: 25
آفلاین
سلام استاد خدمت شما تکلیف امیدوارم خوشتون بیاد

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
بازنده کسی است که در انتظار معجزه می ماند

تا کسی از راه برسد و آرزوهایش را برآورده سازد

باور کن همه به دنبال رسیدن به آرزوهای خودشان هستند

خودت معجزه زندگی خودت باش

محدودیت های ذهنی ات را کنار بگذار

باورهای صحیح خود را تقویت کن

و به سوی موفقیت گام بردار
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: شنبه 3 آبان 1404 19:11
تاریخ عضویت: 1403/11/27
تولد نقش: 1403/11/30
آخرین ورود: امروز ساعت 01:51
از: هر جا که بخوام!
پست‌ها: 457
مدیر کل جادوگران، ارشد ریونکلاو، بانکدار گرینگوتز، استاد هاگوارتز
آفلاین
سلام لونا!

عاشق این انگیزه و شوقی که داری هستم.

تو این کلاس می‌خوایم چند تا معجون بسازیم. ولی قبلش، مواد اولیه‌ای برای هرکدوم نیاز داریم که باید بری و تهیه‌شون کنی. اولین ماده‌ای که باید تهیه کنی و تقریبا تو تمام معجونا ازش استفاده می‌کنیم، توصیفاته!

ازت می‌خوام تو تاپیک دفترچه خاطرات هاگوارتز، برام از خاطره‌ی روزی بنویسی که غروب به حواشی جنگل ممنوعه رفتی. اولش قصدت دیدن تسترالا بوده، ولی یکیشون به اعماق جنگل فرار می‌کنه و تو دنبالش می‌ری. اما نه‌تنها تسترال رو گم می‌کنی، بلکه تو جنگل گم می‌شی و به تاریکی شب می‌رسی. برام از اتفاقاتی که لونا تو جنگل ممنوعه تجربه می‌کنه و احساساتی که بهش دست می‌ده بنویس. چقد می‌ترسه؟ با موجود جادویی‌ای برخورد می‌کنه؟ آیا آسیبی می‌بینه؟ در نهایت یجوری نجاتش بده و به قلعه برش گردون! (مثلا می‌تونه تسترالو پیدا کنه و پرواز بر اون فرار کنه.)

لونا، ازت می‌خوام برای این پست وقت بذاری و تا جای ممکن برام توصیف کنی که چی میبینی، کجا می‌ری، چی می‌شه و چه احساسی داری. داستانو با عجله جلو نبر و به جاش هر بخشی که لازم هست رو به اندازه کافی در موردش توضیح بده.

علاوه بر این، تنها چیز دیگه‌ای که ازت می‌خوام رعایت کنی استفاده از علائم نگارشیه. تو هر جمله‌ای که می‌نویسی اگه پایان پیدا کرد باید حتما از یکی از علائم نقطه (.)، علامت تعجب (!)، علامت سوال (؟) یا سه نقطه (...) استفاده کنی. اگه هم جمله هنوز ادامه داشت و به جمله بعد متصل شده بود، از ویرگول (،) استفاده کن.

نقطه مرسوم‌ترین علامت برای پایان جمله‌ی خبری یا کامله.
وقتی می‌خوایم هیجان، تعجب، هشدار یا تاکید رو در جمله نشون بدیم از علامت تعجب استفاده می‌کنیم.
علامت سوال برای وقتیه که جمله پرسشی باشه، یعنی سوال بپرسیم.
وقتی بخوایم نشون بدیم جمله ناتمامه، مکث داریم یا چیزی حذف شده، از سه نقطه استفاده می‌کنیم.


برای نوشتن رولت عجله نکن و هر وقت نوشتی، گزارشش رو اینجا قرار بده.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
🦅 Only Raven 🦅
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: شنبه 3 آبان 1404 14:59
تاریخ عضویت: 1404/06/25
تولد نقش: 1404/07/20
آخرین ورود: دیروز ساعت 20:10
پست‌ها: 25
آفلاین
سلام استاد پرتینس خوشحالم که قرار است دوباره با شما کار کنم البته این دفعه قرار است که در کلاس های معجون سلزی شما شرکت کنم خیلیییییییی خییییللللللییییی مشتاقم :

افرادی که لایک کردند

بازنده کسی است که در انتظار معجزه می ماند

تا کسی از راه برسد و آرزوهایش را برآورده سازد

باور کن همه به دنبال رسیدن به آرزوهای خودشان هستند

خودت معجزه زندگی خودت باش

محدودیت های ذهنی ات را کنار بگذار

باورهای صحیح خود را تقویت کن

و به سوی موفقیت گام بردار
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: چهارشنبه 16 مهر 1404 12:36
تاریخ عضویت: 1403/11/27
تولد نقش: 1403/11/30
آخرین ورود: امروز ساعت 01:51
از: هر جا که بخوام!
پست‌ها: 457
مدیر کل جادوگران، ارشد ریونکلاو، بانکدار گرینگوتز، استاد هاگوارتز
آفلاین
سلام هرمیون!

لطفا این حرفو نزن، چون هیچ عجله‌ای برای انجامش نبود.

ظاهر پستت خیلی بهتر از قبل شده. البته هنوز یه چند تا از نکات ظاهری که گفتم تو بعضی از بخشای پستت رعایت نشده بود، اما حتی اگه همه رو رعایت کرده بودی هم این حرفی بود که می‌خواستم بهت بزنم: این که لزومی نداره خودتو اونقد درگیرش کنی که سر نوشتن هر رول فکرت بره سمتش و اونقد به درست یا غلط بودنش فکر کنی که از رول زدن عادی بیفتی! مهم خود محتوای رولت هست و از این که هرچی بیشتر بنویسی بیشتر استقبال می‌کنیم فارغ از این که چه ظاهری داشته باشه. به مرور زمان و هرچی بیشتر بنویسی، خود به خود ظاهر هم دستت میاد تا جایی که دیگه بدون نیاز به فکر کردن در موردش به صورت خودکار رعایت می‌کنی. من فقط نکات ظاهری رو گفته بودم که کلیتش دستت بیاد و به مرور خودت راه بیفتی.

پس راحت باش و راحت بنویس بدون درگیر کردن خودت به قید و بندها.

حالا برسیم به محتوای این رولی که زدی.

به نظرم یکم با عجله نوشتی! منظورم از عجله سرعت نوشتنت نیست، بلکه منظورم اینه که داستان خیلی سریع جلو رفته بدون این که رو بخشای مختلفش به اندازه کافی مانور داده بشه. با پستایی که تا الان ازت خوندم، به خوبی نشون دادی که چقد توصیفات خوب، دقیق و جذابی می‌تونی داشته باشی. پس به جای این که از روی یه عالمه اتفاق به سرعت عبور کنی، چرا یکم صبر نمی‌کنی و همون تک اتفاق رو با جزئیات بیشتر برامون نمی‌گی؟ این که یه ماجرا رو کامل توضیح بدی (ارتباطات بین شخصیتا، توصیف حس و حالشون و فضاسازی دقیق‌تر موقعیت) خیلی بهتر از اینه که با رخ دادن یه عالمه اتفاق خواننده حس کنه چقد همه چیز به سرعت داره جلو می‌ره.

توی این پست اکثر اتفاقات رو با دیالوگ جلو بردی و جای خالی توصیفات قشنگت رو می‌شه حس کرد، با این حال همون چند توصیفی که آوردی رو هم دوست داشتم.

جدای از سرعت اتفاقات، در کل پست خوبی نوشتی و پایانش هم خوب بود. هم یه سرنخ برای نفر بعد گذاشتی که اگه می‌خواد با اومدن سالازار ادامه بده، هم اونقد روش تاکید نکردی که اگه نفر بعد نخواست بتونه بگه اشتباه دیدن و شخص دیگه‌ای بود. قبلا نشون داده بودی که تو رولای تک‌پستی خوبی و حالا ثابت کردی برای نوشتن رولای ادامه‌دار هم آماده هستی!

دیگه دلیلی برای نگه داشتنت تو این کلاس نمی‌بینم و به نظرم آماده‌ای که به سایر جادوآموختگان هاگوارتز محلق بشی. به هری اطلاع می‌دم تا کارای اداریشو انجام بده.

خوش‌حال می‌شم هم‌چنان با هم در ارتباط بمونیم و هرجایی کمک یا نقدی خواستی راهنماییت کنم. پس بدون تعارف و هر وقت خواستی می‌تونی برام جغد بفرستی تا در مورد هرچیزی که خواستی کمکت کنم. هم‌چنین تالار نقد انجمن ویزنگاموت هم هست که نقدکننده خوبی داره که هر وقت احساس کردی می‌خوای یه چیز جدید یاد بگیری، می‌تونی بهش مراجعه کنی.

یادت نره حالا که جادوآموخته شدی علاوه بر مکان‌های جادویی قبلی، به کل دنیای جادویی یعنی وزارت سحر و جادو، آزکابان، محفل ققنوس، مرگخواران و مرداب هالادورین هم دسترسی داری و می‌تونی اقدام به باز کردن حساب در بانک جادوگری گرینگوتز کنی و 40 گالیون جایزه‌ی زیر 2 ماه جادوآموخته شدن رو بگیری.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
🦅 Only Raven 🦅
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: سه‌شنبه 15 مهر 1404 20:59
تاریخ عضویت: 1403/04/07
تولد نقش: 1404/06/17
آخرین ورود: دیروز ساعت 18:21
از: درون کتاب‌خانه
پست‌ها: 76
آفلاین
سلام
واقعا شرمنده که دیر شد
بفرمایید

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
قلب است که نشان می‌دهد انسان‌ها تا چه حد بزرگ‌اند نه ظاهرشان.
پاسخ: كلاس معجون‌سازی
ارسال شده در: سه‌شنبه 8 مهر 1404 00:52
تاریخ عضویت: 1403/11/27
تولد نقش: 1403/11/30
آخرین ورود: امروز ساعت 01:51
از: هر جا که بخوام!
پست‌ها: 457
مدیر کل جادوگران، ارشد ریونکلاو، بانکدار گرینگوتز، استاد هاگوارتز
آفلاین
سلام هرمیون.

جالب نشد؟ شوخی می‌کنی! این اولین رول ادامه‌داری بود که می‌زدی و به نظرم خوب از پسش بر اومدی! توصیفاتت خیلی خوب بودن و شروع و پایان پستت هر دو کاملا مناسب بودن. می‌بینم که هیچ مشکلی با سوم‌شخص نوشتن نداری و به اندازه اول‌شخص خوب می‌نویسی.

حالا بریم سراغ مرحله بعد یعنی ظاهر پست. درسته که محتوا مهم‌ترین چیزه، ولی قبل از این که خواننده شروع به خوندن کنه این ظاهر پسته که می‌بینه. همونطور که تو ممکنه یه کتابی رو از روی ظاهر قضاوت کنی و بعد از خوندنش نگاهت دگرگون بشه، رولم همینطوره. درسته که همچنان می‌تونه محتوای زیبایی داشته باشه، ولی چرا کاری نکنیم ظاهرشم خوب باشه تا خواننده بیشتر ترغیب بشه که بخوندش و با یه دید مثبت سراغش بره؟

اینجا 3 نکته برای گفتن دارم.

اولین چیزی که می‌خوام بهت بگم تو جادوگران همیشگیه و استثنا نداره: بعد از این که دیالوگت به اتمام می‌رسه و قراره شروع به نوشتن توصیفات کنی (در واقع هر وقت بعد از دیالوگ هرچیزی "به غیر از دیالوگ" میاد)، باید حتما دو بار اینتر بزنی و بعد شروع به نوشتن ادامه‌ی رولت کنی.

دومین مورد اینه که همیشه مجبور نیستی برای بیان دیالوگ از افعالی مثل "فلانی گفت، پرسید، فریاد زد و..." استفاده کنی تا ما متوجه بشیم چه کسی دیالوگ رو به زبون آورده. بلکه یه راه ساده برای تشخیصش وجود داره. اگه دیالوگ متعلق به آخرین فردیه که داشتی در موردش می‌نوشتی، یک بار اینتر می‌زنی و بعد دیالوگ رو می‌نویسی. ولی اگه دیالوگ مال شخصی به جز اون فردیه که آخرین بار داشتی در موردش می‌نوشتی، دو بار اینتر می‌زنیم. (در یک کلام اگه فاعل آخرین جمله و دیالوگ هر دو یکی هستن یک اینتر، و اگه متفاوت هستن دو اینتر)

مثال برای وقتی که فاعل و گوینده دیالوگ یکی هستن: (با زدن یک اینتر می‌فهمیم هری کسیه که این دیالوگ رو گفته.)

هری نوشیدنی قهوه‌ای رنگ رو می‌نوشه.
- وای، مزه‌ش افتضاحه.


مثال برای وقتی که فاعل و گوینده متفاوت هستن: (با زدن دو بار اینتر می‌فهمیم شخصی به جز هری (مثلا رون که همون اطراف بوده) دیالوگ رو گفته.)

هری نوشیدنی قهوه‌ای رنگ رو می‌نوشه.

- از قیافه‌ی در هم رفته‌ت معلومه که مزه‌ی خوبی نداره!


بعنوان مثال این بخش از پستت رو بیا با این دو توضیح اصلاح کنیم:
نقل قول:
آمبریج گفت: امروز چند‌تا بازجویی از کسایی که میان اینجا داریم. دستور از وزارت‌خونه‌ست. هرمیون که هنوز درک نمی‌کرد چرا می‌خواهند از او بازجویی کنند رفت و پشت میزی نشست. بچه های ریونکلا دورشان را گرفته بودند. آمبریج یکی از کتاب ها را برداشت: خب خب خب. بزار ببینم. تاریخچه ی هاگوارتز، هان؟ هرمیون با استرس گفت: بله.

آمبریج با لحن حق به جانب همیشگی گفت:(1 بار اینتر چون دیالوگ و فاعل هر دو آمبریج هستن)
- امروز چند‌تا بازجویی از کسایی که میان اینجا داریم. دستور از وزارت‌خونه‌ست. (2 بار اینتر چون بعدش توصیف اومده.)

هرمیون که هنوز درک نمی‌کرد چرا می‌خواهند از او بازجویی کنند رفت و پشت میزی نشست. بچه های ریونکلا دورشان را گرفته بودند. آمبریج یکی از کتاب ها را برداشت. (1 بار اینتر چون دیالوگ متعلق به آخرین فاعل، یعنی آمبریجه.)
- خب خب خب. بذار ببینم. تاریخچه‌ی هاگوارتز، هان؟ (2 بار اینتر چون بعدش توصیف اومده)

هرمیون با استرس نگاهشو از کتاب برداشت و به آمبریج دوخت. (1 بار اینتر چون دیالوگ و فاعل هر دو هرمیون هستن)
- بله.


و اما سومین و آخرین مورد در مورد پاراگراف‌هایی هست که تماما شامل توصیف می‌شن. این مورد یکم سلیقه‌ایه و به انتخاب خودت بستگی داره، اما چیزی که می‌خوام بگم اینه که وقتی می‌بینی پاراگرافت داره زیادی طولانی می‌شه، یه نگاه بهش بنداز و ببین آیا بخشی هست که بتونی جدا کنی و با زدن دو اینتر به پاراگراف بعد منتقلش کنی؟ مثلا اگه تو چند جمله در مورد شخص الف می‌گفتی ولی حالا می‌خوای در مورد ب بگی، دو بار اینتر بزن.

جدای از این، چیزی که من دیدم اینه که توی اکثر پستات بین پاراگراف‌هات یک بار اینتر می‌زنی که این حالت کم رخ می‌ده و برای وقتیه که دو پاراگراف کوتاه و کاملا به هم مرتبط هستن. پس به جز موارد این‌چنینی، همیشه بین پاراگرافات دو بار اینتر بزن.


ازونجایی که به نظرم کیفیت رولات بعنوان یه تازه‌وارد خیلی خوبه، پس این‌بار سه مورد ظاهری داریم که در واقع اهمیت نحوه‌ی هم زدن معجون هنگام ساخت رو به ما نشون می‌ده که اگه اشتباه انجام بشه، کارکرد معجون رو می‌تونه یکم متفاوت از انتظاری که داشتی تغییر بده.

این‌بار بهت لینک نمی‌دم و فقط اسم تاپیک و انجمنش رو می‌گم تا خودت بگردی و یاد بگیری تو جادوگران چطور باید تاپیکای مختلف تو انجمنای مختلف رو پیدا کنی. اسم تاپیک "ردا فروشی مادام مالکین" هست که تو انجمن "کوچه دیاگونه". تو این سوژه قراره آقای تال و مادام مالکین با هرمیون برخورد کنن. این که هرمیون قبول می‌کنه برای کمک بهشون همراه بشه یا پیشنهادشون رو رد می‌کنه با خودته.

تنها چیزی که می‌خوام اینه که حالا که تو پیدا کردن مواد اولیه معجون خوب هستی، نحوه‌ی ترکیب کردنشون و ساخت معجون رو هم درست انجام بدی. پس یعنی باید پستت هم شامل دیالوگ بشه و هم توصیف تا بتونم درست رعایت شدن این سه موردی که توضیح دادم رو توش ببینم.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط گابریلا پرنتیس در 1404/7/8 11:55:45
ویرایش شده توسط گابریلا پرنتیس در 1404/7/9 14:39:39
🦅 Only Raven 🦅
Do You Think You Are A Wizard?
جادوگری؟