نام : فلورانس
دوره : هم دوره ی سیریوس و جیمز و سوروس اینا !
سن : 15 سال
شغل : دانش آموز هاگوارتز
گروه : گریفندور (البته کلاه گروه بندی می خواست منو تو ریونکلا بندازه یکم هم اسلیترینی هستم)
علاقه مندی ها : افسون ها ، معجون سازی ، دفاع در برابر جادوی سیاه ، رفتن پشت گلخونه ها .
رنگ مو و چشم : احتمالا قهوه ای تیره
قد: احتمالا بلند
دشمن: برتا جورکینز
معشوق : سوروس
یک خاطره : یه بار وقتی با سوروس پشت گل خونه رفته بودیم ، برتا جورکینز فوضول اومد و ما رو دید. ما نفهمیدیم. بعد برتا یه روز به سوروس گفت که ما رو دیده. سوروس هم حسابی عصبانی شد با یه طلسم خیلی خطرناک برتا رو جادو کرد. قضیه بیخ پیدا کرد بردنمون پیش پروفسور دامبلدور . برتا هم همه چی رو گذاشت کف دست دامبلدور.
کمی توضیح بیشتر درباره ی خودم (چون خیلی ها منو درست نمی شناسن) : برین کتاب جام آتش فصل قدح اندیشه وقتی هری از قدح میاد بیرون رو بخونین. منو پیدا می کنین. اونجا فقط یه اسم ازم برده شده اما من و سوروس با هم قرار هایی داشتیم... سیریوس هم از من بدش نمیومد واسه همین بود که همش با سوروس دعوا داشت. من نمی دونم از چی من خوششون میومد. من یه دختر کاملا معمولی بودم. سرم به کار خودم بود. مثل لیلی خودمو نشون نمی دادم. اما به هر حال ...
تو کتاب شش منتظرم باشین!