نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر
نسخه موبایل
:poser: 
ولی من میگم اون یه نقشه بوده و دامبلدور از چند ماه قبل هم میدونسته که دراکو مالفوی میخواد اون رو بکشه
ولی طبق گفته ی خودش اصلا فکر نمیکرده که اون بتونه مرگخوار ها رو وارد قلعه بکنه
پس اون فکر میکرده که با دراکو تک وتنها رو به رو میشه
و با توجه به این نکته که ولدمورت هم میدونسته که دراکو توان کشتن دامبلدور رو نداره و با توجه به حرفی های فصل دو اسنیپ که به مادر دراکو گفته ولدمورت در نظر داره که من (یعنی اسنیپ) دامبلدور رو بکشم میشه فهمید که این نقشه رو ولدمرت کشیده تا اسنیپ رو در شرایط به قتل رسوندن دامبلدور قرار بده
تا اگه اسنیپ دامبلدور رو کشت از شر دامبل خلاص بشه
و اگه اسنیپ دامبل رو نکشت بفهمه که اون به دامبل وفاداره
البته از نظر من کشتن دامبل به دست اسنیپ نمیتونه دلیل محکمی برای وفا داری اسنیپ به ولدمورت باشه
حالا تنها دلیل برای حرف من اینه که ما باید بفهمیم اسنیپ اگه پیش ولدمرت باشه چه منافعی برای دامبلدور یا هری داره که دامبلدور برای این منافع حاظر به مردن شده
اخه اگر نمرده باشه خیییییلی مسخره است!
پیتر جان اینا رو گفتم که یکوقت فکر نکنی دامبلدور بلد نبوده بجنگه و بخاطر بی عرضگیش کشته شده
دلایلم هم از این قراره .
علت این که دامبلدور هری رو منجمد کرده اینایی که شما میگین نیست !
علت اصلیش اینه که اگر دامبلدور هری رو منجمد نمیکرد . با ورود مرگخواران هری ناخواسته برای دفاع از دامبلدور آنجا میموند و وقتی که میفهمید که مرگخواران قصد حمله به دامبلدور رو دارند . اونم به طور ناخواسته از خودش عکس العمل نشون میداد . برای عکس العمل نشون دادن و فرستادن طلسم نیز مجبور بود که شنلش رو بزنه کنار . وقتی هم که شنلش رو میزد کنار همه میدیدند که هری پاتر اونجاست . وقتی هم که هم میدیدند هری پاتر اونجاست به سمتش طلسم میفرستادند و وقتی هم که به سمتش طلسم میفرستادند امکان داشت که هری هم مثل دامبلدور بمیره .
خب اگر یادتون باشه دامبلدور وقتی که به بالای برج رسید و دید جسدی اونجا نیست فهمید که همه این ها یک نقشه هستند . پس ناخداگاه به این موضوع پی برد که هم جون خودش در خطر است و هم جون هری .
پس اول از هری خواست که یک نفر رو برای کمک به خودش بیارد ولی بعد دید که وقت اینکار نیست ! چون در اون زمان یکی داشت خودش رو به بالای برج میرسوند . پس یک حالت بیشتر نمیموند و اون این بود :
اگر آن شخص قصد داشت به دامبلدور حمله کند قطعا هری جلوی او می ایستاد .
خب اینجا یک مسئله به وجود میاد . ممکنه که شما فکر کنید که هری که به راحتی از پس دراکو بر میامد . پس چرا دامبلدور باز هم هری رو منجم کرد ؟
جواب من اینه که علت اصلی این کار دامبلدور این بوده که اون نمیدونسته که چه کسی در حال بالا اومدن از پله هاست ! چون ما داستان رو تا آخرش میدونیم این رو هم میدونیم که دراکو داشته از پله ها میامده بالا ولی این نکته رو باید در نظر بگیریم که دامبلدور اون زمان این موضوع رو نمیدونسته پس این امکان رو میداده که هر کسی امکان داره خودش رو به بالای برج برسونه ! پس عاقلانه ترین راه منجمد کردن دراکو هست .
علت دیگه ای که باز شاید باعث شده که دامبلدور هری رو منجمد کنه این بوده که میدونسته که فقط یک نفر قصد کشتن اون رو نداره بلکه این نقشه از قبل طرح ریزی شده پس در نتیجه هری شاید بتونه از پس یک نفر بر بیاد ! دو نفر بر بیاد ! دیگه از پس شش نفر که بر نمیاد !
در اینجا دو حالت پیش میاد :
1- یا دامبلدور باید ریسک به این خطرناکی رو قبول میکرد و میذاشت که هری با خطر به این بزرگی روبه رو میشد . در اون صورت باز دو احتمال به وجود میامد : اول اینکه هری به تنهایی بر شش مرگخوار غلبه میکرد و دامبلدور رو نجات میداد . دوم اینکه هم دامبلدور میمرد و هم هری .
2- دامبلدور با منجمد کردن هری ، هری رو از تمام این اتفاقات دور نگه داره تا اون در امان باشه اما در عوض حکم مرگ خودش رو امضا کنه !
خب حالا بیاین این دو حالت رو با هم مقایسه کنیم ! به نظر شما چند درصد امکان داشت که هری بر این شش مرگخوار غلبه پیدا کند ؟ آیا اصلا دامبلدور به این موضوع امیدوار بود ؟ جواب نهایی باز هم منفی است . توی پیشگویی گفته که تنها هریه که میتونه بر ولدمورت غلبه کنه ! حالا دامبلدور با فرد برگزیده چنین ریسکی بکنه ! اونم وقتی که تقریبا احتمال پیروزی هری برابر صفره ؟
در ضمن دامبلدور هم همچین یک دفعه ای این کار رو انجام نداد
خب بالاخره باید توی اون شرایط یا میذاشت که هری با همه مرگخواران مبارزه کنه یا هم اینکه اونو دور نگه داره دیگه ! خارج از این دو حالت که وجود نداشت . خب دامبلدور هم مورد دوم رو قبول میکنه
بعد شما میگین این موضوع یک نقشه بوده !
چرا دامبلدور باید نقشه به قتل رسیدن خودش رو بکشه ؟
من در تاپیکهای دیگه بارها و بارها به این موضوع اشاره کردم . اینجا هم به طور خلاصه میگم :
1- نه دامبلدور از این موضوع حمله به هاگوارتز خبر داشته و نه اسنیپ !
2- دامبلدور امکان نداره بخاطر چنین نقشه ای جون این همه آدم در هاگوارتز و بدنبالش در جامعه جادوگری به خطر بندازه !
3- اصلا امکان نداره که دامبلدور ، تنها جادوگری که ولدمورت ازش میترسید و کسی که بیشترین فعالیت را بر علیه مرگخواران و ولدمورت انجام میداد در صورت اطلاع از این قضیه به همین راحتی بزاره که مرگخواران وارد قصر بشوند .
4- اصلا اگر دامبلدور چنین حمله ای رو احتمال میداد که سراغ جاودانه سازها نمیرفت ! جاودانه سازها این همه سال دور از دست رس بودن حالا یک روزم روش کجای کار دنیا تغییر میکرد ؟ اون شب رو میموند توی قصر . فرداش میرفت میگشت !
