جام آتش!

لوگوی هاگوارتز

رویداد جام آتش

۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

جام آتش

آماده‌اید شاهد یکی از بزرگ‌ترین و نفس‌گیرترین رقابت‌های تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و این‌بار نه‌تنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانه‌ای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار می‌گیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همه‌چیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود می‌گیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته می‌شود و تنها یک گروه می‌تواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پست‌ها را بخوانید، از خلاقیت‌ها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!

مشاهده‌کنندگان این موضوع: 1 کاربر مهمان
پاسخ: گفت‌و‌گو با مدیران، انتقاد، پیشنهاد و...
ارسال شده در: چهارشنبه 27 فروردین 1404 21:11
تاریخ عضویت: 1397/11/04
تولد نقش: 1397/12/14
آخرین ورود: جمعه 5 اردیبهشت 1404 11:01
از: سیرازو
پست‌ها: 385
مدیر ایفای نقش دیوان جادوگران، ارشد اسلیترین، بانکدار گرینگوتز
آفلاین
سلام کردن می‌شم به لرد ولدمورت عزیز!

این مورد چون مربوط می‌شه به ایفای نقش و فقط با مدیرای ایفا کار داشتی می‌تونستی بیای و اینجا مطرح کنی. دفتر خودمونه یه چایی نسکافه‌ای با هم می‌زدیم.

در مورد رماتیسم‌نویسی به طور کلی بخوام بگم حس می‌کنم دست خود اعضا و ناظرهای انجمن‌ها رو می‌بوسه. اگه دوست داشته باشن می‌تونن این نوع نوشتن رو رواج بدن. من خودم هم استقبال می‌کنم ازش چون این سبک نوشتن رو خیلی دوست دارم. یکی از همین اعضا دامبلدور بود. الان تاپیک سه کله داغ هم تحت مالکیت ایشونه! یعنی همه‌چیز اون تاپیک مربوط می‌شه به دامبلدور. من پیگیری می‌کنم از ایشون در مورد تاپیک.
پاسخ: گفت‌و‌گو با مدیران، انتقاد، پیشنهاد و...
ارسال شده در: چهارشنبه 27 فروردین 1404 00:47
تاریخ عضویت: 1402/11/28
تولد نقش: 1402/12/01
آخرین ورود: امروز ساعت 11:06
از: هاگزمید
پست‌ها: 234
کیمیاگر
آفلاین
نقل قول:

هلگا نوشته:
سلام بردلی عزیزم!

اولاً عذر میخوام که یه کمی دیر جوابت رو دادم. یه کمی درگیر کار‌های ...


سلام هلگا جان

خواهش میکنم. عیب نداره

خوب کاری کردی تاپیک زدی براش. لازم میشه بالاخره

در مورد اون داستان هم ممنونم. نظر لطفته. و اگه فک میکنی مناسب شبکه های اجتماعی نیست من به نظرت احترام میذارم. مدیرش خودتی و نظر خودت در اولویته خب. فک کنم همین پیام امروز جای خوبیه براش.

قربانت
پاسخ: گفت‌و‌گو با مدیران، انتقاد، پیشنهاد و...
ارسال شده در: سه‌شنبه 26 فروردین 1404 19:53
تاریخ عضویت: 1401/05/11
تولد نقش: 1401/05/11
آخرین ورود: جمعه 5 اردیبهشت 1404 20:51
پست‌ها: 45
مدیر شبکه‌های اجتماعی دیوان جادوگران
آفلاین
سلام بردلی عزیزم!

اولاً عذر میخوام که یه کمی دیر جوابت رو دادم. یه کمی درگیر کار‌های مختلف بودم و بعد از یه مدتی هم یادم رفت!

در مورد تاپیک برای شبکه‌های اجتماعی که این تاپیک خدمت شما.

در مورد اون متن‌های جذابی هم که نوشته بودی، به نظرم خیلی خوب و جالبن. اما محتواهای اینقدر طولانی خیلی برای شبکه‌های اجتماعی مناسب نیستن به نظر من. از اون طرف حتی امکان نمایش این شکلک‌ها رو هم حتی نداریم.

ولی خیلی خیلی ممنون از پیشنهادت.
پاسخ: گفت‌و‌گو با مدیران، انتقاد، پیشنهاد و...
ارسال شده در: سه‌شنبه 26 فروردین 1404 02:00
تاریخ عضویت: 1403/05/22
تولد نقش: 1403/05/22
آخرین ورود: امروز ساعت 00:48
از: گور برخاسته.
پست‌ها: 180
رهبر مرگخواران، مشاور دیوان جادوگران
آفلاین
با سلام...

ما امده ایم از چند مورد گله کنیم که فعلا یک موردش رو مطرح میکنیم و بعدا در پست های بعدی سراغ بقیه امور خواهیم رفت...

موردی که خیلی خاطر مبارکمون رو آزرده میکنه نبود مساله رماتیسم نویسیه!

در طی صحبت های قبلی قرار شد تاپیک انجمن سه کله داغ برای این کار اختصاص داده بشه ولی با اینکه در ابتدا خیلی خوب شروع به کار کرد اما در سیستم امتیازدهی و خلاقیت اصلا جلو نرفت و الان دیگه به تاریخ پیوسته. من چند بار مطرح کردم که یه سرو سامانی به این تاپیک بدین ولی اتفاقی نیوفتاد.
لطفا یک پیگیری بشه که اصلا چه برنامه ایی برای این تاپیک قرار اجرا بشه و اصلا سرنوشتی داره یا نه؟ سیستم امتیازدهی هست؟ موضوعات قراره اپدیت بشن؟ کسی قراره چیزهایی که مینویسیم رو بخونه یا نه؟

ممنونم از پیگیری های شما.
THERE IS NO GOOD OR EVIL.THERE IS ONLY POWER, AND THOSE TOO WEAK TO SEEK IT
پاسخ: گفت‌و‌گو با مدیران، انتقاد، پیشنهاد و...
ارسال شده در: شنبه 16 فروردین 1404 02:48
تاریخ عضویت: 1402/11/28
تولد نقش: 1402/12/01
آخرین ورود: امروز ساعت 11:06
از: هاگزمید
پست‌ها: 234
کیمیاگر
آفلاین
سلام
وقت بخیر

آقا حالا که خوشبختانه بخش شبکه های اجتماعی هم راه افتاده بنظرم یه تاپیک یا انجمن هم براش بزنید که بشه داخل سایت هم باهاشون ارتباط داشت. تا اونموقع... من یه مطلبی میخوام به مسئول شبکه های اجتماعی بگم که قاعدتا اینجا باید مطرح کنم:

من یه چیزی فی البداهه راجع به دید و بازدیدهای عید در ریونکلاو نوشتم، بعدا که بهش فک کردم دیدم میشه ادامه دارش کرد. مثل ستون های طنز هفتگی در روزنامه های کاغذی سابق. اسمش هم میذارم "ماجراهای بچه آقای همسایه". برای هفته اول رو که قبلا در ریونکلاو نوشتم و اینجا کپی میکنم، برای هفته دوم هم الان مینویسم که دو تا نمونه موجود باشه و ببینید بنظرتون جذابیت داره و به درد استفاده در شبکه های اجتماعی میخوره یا نه. مرسی

---
هفته اول:

نقل قول:

بردلی نوشته:
والا ما یه همسایه داریم، پسر بچه ش خیلی تُخسه! بچه پرروها! خلاصه آخرین روز عید به زور رفته بودیم خونشون عید دیدنی، اینم چوبدستی باباشو ور داشته بود هی سیخونک میزد به ما! حالا ما هی مراعات میکردیم! هی میریختیم تو خودمون! از یه طرف شیطونه میگفت بزن مثل عمه مارج ملعون بادکنکیش کن! از یه طرف فرشته هه میگفت بچه س گناه داره! خلاصه فقط یه طلسم انفجاری کوچیک زدیم و بچه هه یه کم موهاش کِز خورد و پشماش ریخت! بعد اومد آروم کنار ما نشست!

مادرش که رفته بود تو آشپزخونه و از همه جا بیخبر بود وقتی برگشت و دید بچه هه آروم نشسته، رو به من کرد و گفت: من به عمرم ندیده بودم این بچه آروم جایی بشینه! بردلی جون خدا خیرت بده فردا که برا سیزده به در رفتی بیرون اینم ببر که ما یه نفسی بکشیم! انگار با تو خیلی خوبه و بهت علاقه داره!

حالا بچه هه هی ابرو بالا مینداخت و نُچ نُچ میکرد ولی مادره به رو خودش نمیاورد.

خلاصه ما فرداش جارومونو آتیش کردیم و بچه رو نشوندیم تَرکِ جارو و قام قام قام... زدیم به دل کوه و کمر. از این دشت به آن صحرا، از آن صحرا به آن دشت. تا اینکه سر ظهر دیگه خسته شدیم و جارو رو گذاشتیم رو خلبان خودکار که خودش بره و مام رو همون جارو یه چُرت مشتی بزنیم!

نگو وقتی ما خواب بودیم این بچه تُخسه اومده فضولی کنه، یه دکمه رو زده و صندلی عقب اِجِکت شده و با بچه رفته به آسمون! حالا ما اینقد خوابمون عمیق بوده اصلا نفهمیده بودیم! عصر که از خواب پا شدیم دیدیم بلـــــــه! جا تَره و بچه نیست! عیب نداره حالا، حتما تو همین کوه و دشت و صحرا یه جایی افتاده میگردم پیداش میکنم


---
هفته دوم:

آقا ما تو گاراژ خونه نشسته بودیم و داشتیم با پیچ و مهره های جارومون ور میرفتیم. از شما چه پنهون، چند روز پیش داشتیم دور آسمون هاگزمید دور دور میکردیم که یهو چند تا ساحره دیدیم و خواستیم براشون تک چرخ بزنیم که افتادیم تو یه چاله هوایی و کل جلوبندی جارو اومد پایین.

خلاصه تو حال و هوای خودمون بودیم که یهو یه چیز تیزِ سفت، محکم فرو رفت تو کمرمون! آقا ما رو میگی! سه متر پریدیم بالا! وقتی با نشیمنگاه به زمین فرود اومدیم دیدیم که پسر بچه تُخس آقای همسایه چند متر اونورتر وایساده و چوبدستی دراز باباشو که کِش رفته تکون تکون میده و هِرهِر به ما میخنده!

یعنی خدایی اگه چند تا مشنگ اونور خیابون نبودن یه طلسم ممنوعه رو بچه هه اجرا میکردم! اما چون قانون رازداری دست و پامو بسته بود با پای پیاده انداختم دنبال بچه هه و یه پَس گردنی محکم بهش زدم تا دلم خنک شه! ... اونم دردش گرفت و شروع کرد گریه کردن و تهدید کردن که میره چُغُلی ما رو به مادرش میکنه! مام که دیدیم تو عالم همسایگی آبرو ریزی میشه یه بستنی شکلاتی گنده ظاهر کردیم و دادیم بچه هه خورد تا قضیه رو فراموش کنه.

بچه هه که خیلی از بستنی خوشش اومده بود با ما رفیق شد و گفت:
_ عمو یه سوال بپرسم؟
_ بپرس!
_ من پس فردا برا اولین بار باید برم هاگوارتز و گروه بندی بشم. مادرم میگه هر گروهی تو دلم بگم کلاهه تو همون میندازتم... بنظرت کدوم بهتره؟ گریفندور، ریونکلاو، هافلپاف یا اسلایترین؟

ما هم که هنوز کمرمون از سیخونک چوبدستیه تیر میکشید کِرمِمون گرفت و خواستیم تلافی کنیم و گفتیم:
_ بارسلونا!
_ بارسلونا چه گروهیه عمو؟
_ یه گروه مخفیه. هیشکی ازش خبر نداره. فقط بخور بخواب و عشق و حاله!

آقا بچه هم پس فردا میره هاگوارتز و کلاه رو که سرش میذارن، هی تو دلش میگه بارسلونا بارسلونا!
کلاه هم که خب واسه خودش یه پا دایره المعارف جادوگری و مشنگیه، فک میکنه بچه هه مشنگه که همش اسم یه تیم فوتبال مشنگی رو به جای گروه های جادوگری میگه! بنابراین رد صلاحیتش میکنه و میگه از هاگوارتز دیپورتش کنن خونشون!

فرداش ما دیدیم سر صبح یکی محکم در خونه رو میزنه! وقتی با چشمای خواب آلود رفتیم دم در، دیدیم مادر بچه هه دستشو گرفته آورده دم در ما و داره داد و بیداد میکنه () و میگه ما باعث شدیم بچه ش از هاگوارتز اخراج بشه!

آقا مام که دیدیم داره آبرو ریزی میشه شال و کلاه کردیم و به بهونه کوییدیچ رفتیم هاگوارتز تا یکی رو پیدا کنیم و واسطه بشه بذارن بچه هه یه بار دیگه بره مدرسه و گروهبندی بشه اما هر چی به این و اون رو زدیم کسی قبول نکرد، آخرش روبیوس هاگرید () رو گیر آوردیم و اون قبول کرد در ازای یه تخم اژدها واسطه گری کنه!

مام که دیدیم تخم اژدها جایی نمیتونیم گیر بیاریم، رفیم از جمعه بازار هاگزمید یه تخم غاز گنده خریدیم و مثل تخم مرغای عید رنگش کردیم و به جا تخم اژدها انداختیم به هاگرید!

فعلا که همه چیز خوبه!
بچه هه برگشت به هاگوارتز و قبول شد و هاگرید هم که خوشحاله.

... تا دو هفته دیگه که تخم غازه باز شه و هاگرید ببینه به جا اژدها، غاز از توش دراومده و بندازه دنبال ما! احتمالا برا یه مدت برم یه جا گُم و گور شم! روبیوس هاگریده بالاخره! یه رگش غوله! خطرناکه!
پاسخ به: گفت‌و‌گو با مدیران، انتقاد، پیشنهاد و...
ارسال شده در: چهارشنبه 22 اسفند 1403 18:52
تاریخ عضویت: 1403/11/27
تولد نقش: 1403/11/30
آخرین ورود: امروز ساعت 13:03
از: هر جا که بخوام!
پست‌ها: 108
مدیر کل دیوان جادوگران، ارشد ریونکلاو، بانکدار گرینگوتز
آفلاین
سلام مهدی از اسلو.

خیلی ممنون بابت پیشنهادی که دادین و کمکی که به سایت حاضر هستین بکنین. خوشبختانه فعلا همه چیز رواله، ولی حتما در صورت نیاز با شما تماس خواهیم گرفت. مرسی.
🦅 Only Raven 🦅
پاسخ به: گفت‌و‌گو با مدیران، انتقاد، پیشنهاد و...
ارسال شده در: سه‌شنبه 21 اسفند 1403 04:27
تاریخ عضویت: 1383/04/07
آخرین ورود: چهارشنبه 22 اسفند 1403 15:20
از: اسلو
پست‌ها: 17
آفلاین
به مناسبت بیستمین سال حضورم تو جادوگران، اگر کمکی برای نگهداری سایت خواستید پیام شخصی بدید.
وب سرور یا از این قبیل چیزا شاید بتونم ساپورت کنم
عضو شماره 633
پاسخ به: گفت‌و‌گو با مدیران، انتقاد، پیشنهاد و...
ارسال شده در: دوشنبه 20 اسفند 1403 17:07
تاریخ عضویت: 1403/11/27
تولد نقش: 1403/11/30
آخرین ورود: امروز ساعت 13:03
از: هر جا که بخوام!
پست‌ها: 108
مدیر کل دیوان جادوگران، ارشد ریونکلاو، بانکدار گرینگوتز
آفلاین
سلام بردلی.

وای ممنون که اطلاع دادی، اصلاح شد.
🦅 Only Raven 🦅
پاسخ به: گفت‌و‌گو با مدیران، انتقاد، پیشنهاد و...
ارسال شده در: دوشنبه 20 اسفند 1403 15:59
تاریخ عضویت: 1402/11/28
تولد نقش: 1402/12/01
آخرین ورود: امروز ساعت 11:06
از: هاگزمید
پست‌ها: 234
کیمیاگر
آفلاین
سلام

تصویر تغییر اندازه داده شده








فقط خواستم بگم تاریخ شروع ترین ها اشتباها دو روز جلوتر، یعنی 22 اسفند نوشته شده. امروز بیستمه.
پاسخ به: گفت‌و‌گو با مدیران، انتقاد، پیشنهاد و...
ارسال شده در: سه‌شنبه 2 بهمن 1403 18:14
تاریخ عضویت: 1403/01/23
تولد نقش: 1403/01/24
آخرین ورود: جمعه 5 اردیبهشت 1404 02:20
از: ایستگاه رادیویی
پست‌ها: 307
آفلاین
سلام ارباب.

طی این چند روز ما بحث و بررسی کردیم در مورد موضوعاتی که فرمودید.

برای مورد اول، با مدیریت مدرسه و قلعه هاگوارتز، سالازار اسلیترین صحبت کردیم و قرار شد که روش فکر کنه و یه ساز و کار و تاپیکی پیاده کنه براش.

و برای مورد دوم هم قرار شد تاپیک انجمن سه کله داغ رو در هاگزمید، با مسئولیت مرگ راه اندازی کنیم که به رماتیسم نویسی اختصاص داده بشه.

با تشکر از پیشنهادات خوبتون.
Smile my dear, you're never fully dressed without one