من در بازی با کلمات و کارگاه نمایش نامه نویسی تایید شدم ولی شخصیت منتخبم توی لیست نیست اما تا جایی که تونستم توضیحاتم رو کامل نوشتم ...
نام : تیلاندا
سن :14
محل زندگی: اگر دنیا را کوچک ببینید و فقط چند سال نوری از زمین دور شوید کهکشانی را خواهید یافت که با زیبایی خیره کننده اش شما را به سوی خود فرا می خواند اگر در میان تمامی ان ستاره ها
سیاره ای را دیدید که مانند میلیارد ها خورشید دیگر چشمک می زد و با نورش گرمای ابراداتاس را دو چندان میکرد تعجب نکنید ! این جا تلاندا است . جایی که حتی بین ستارگان و سیاراتش تفاوتی وجود ندارد و همه چیز و همه کس در همه جا یکسان است .
خصوصیات ظاهری : چشمان مشکی ، موهای مشکی ، بلند قد ، لاغر ، لبخند بر لب و دارای نگاهی خیره
شغل : در تیلاندا : عضو گروه رصد خانه ی تیلاندا _ مطالعه و تحقیق درباره ی راه شیری و منظومه های ان
در زمین : ثبت نتایج نهایی در رابطه با منظومه ی شمسی _ دانش اموز مدرسه ی هاگوارتز
علاقه مندی ها : نواختن ساز ، رصد ستاره ها ، قدم زیر باران زمینی ، هم صحبتی با جادوگران
گروه: هافلپاف
توضیحات : در ادامه ی تحقیقاتم در رابطه با کهکشان راه شیری تصمیم گرفتیم به صورت گروهی به یکی از سیاره های منظومه ی شمسی سفری داشته باشیم تا از نزدیک موارد بررسی شده را مشاهده و مورد ازمایش قرار دهیم . طبق اخرین خبر ها از حالت وضعی و جوی زمین این سیاره را برای سفر خویش انتخاب کردیم ...
و این گونه بود که چند ماه پیش ، پس از زحمات فراوان بالاخره موفق شدیم به زمین سفر کنیم . اما متاسفانه هیچ اطلاعی درباره ی شرایط این جا نداشتیم و به دلیل همین بی اطلاعی تا مدت ها کاری از پیش نبردیم ولی بعد گروهی از انسان های زمینی که خود را جادوگر می نامیدند طی چندین ملاقات توانستند به ما کمک های فراوانی بکنند و همان موقع بود که شخصی به نام دامبلدور که در بین بقیه از احترام و شهرت خاصی برخوردار بود
به گروه تحقیقاتی ما پیشنهاد تحصیل در مدرسه ی هاگوارتز را داد و او معتقد بود که ما دارای قدرتی هستیم که انسان ها ان را جادو می نامند و من از ان جا که علاقه ی خاصی به این سیاره ی خاکی پیدا کرده بودم پیشنهاد او را پذیرفتم ولی دیگر اعضا قبول نکردند و پس از انجام بررسی های لازم به تیلاندا بازگشتند و از ان به بعد من این جا ماندگار شدم و در هاگوارتز به درس خواندن ادامه دادم ...
حال دوستان بسیاری دارم ، در این مدت اتفاقات عجیبی برای من رخ داد که باور کردنشان بسیار مشکل بود . اما در هر صورت هم اکنون من عضوی از گروه هافلپاف هستم و بر خود افتخار می کنم به خاطراین سفر موفقیت امیزم که مرا این گونه به دو جهان خاکی پیوند داد ...
خصوصیات اخلاقی: کاملا جدی ، مغرور ، خون سرد ، خود پرست ، ارام ، مهربان و در عین حال خشمگین ...
خب امیدوارم قابل قبول باشن .من نهایت تلاشم رو کردم...


دوست عزیر اینجا که سایت نجوم نیست.بهتره یه شخصیت هری پاتری از لیست انتخاب کنی.(استاد درس نجوم کی بود؟ اگه انتخاب نشده و گروهشم مشخص نیست تایید میشه) موفق باشی

نام:هکتور
فامیلی: داگورث گرنجر
سن: 48
چوب: 17 اینچ موی تک شاخ
جارو: دوس ندارم
گروه:اسلیترین
خلاصه ی شرح حال:
اینجانب هکتور داگورث گرنجر موئسس انجمن معجون سازان هستم و جزو بهترین معجون سازان جهان هستم(بیشتر از این تو کتاب ننوشته).
ظاهر: قد بلند چشمان مشکلی موهای مشکی هیکل مانکن!
علایق:چوب بستنی! معجون سازی ، تک شاخ.

یه چیزی رو بگم : نام این فرد فقط یک بار و از دهان هوراس اسلاگ هورن جاری شده که به هرمیون گفته:
ایا تو با هکتور داگورث گرنجر موئسس انجمن معجون سازان نسبتی نداری؟


بعد هم من یه شناسه با نام بارتیموس دارم لطفا اون رو هم ببندید.
اینم لینکه پروفایلش:
http://www.jadoogaran.org/modules/profile/userinfo.php?
uid=14178
شناسهی بارتیموسه من در ایفای نقش فعاله فقط میخوام ایفای نقشمو از شناسه ی بارتیموس به هکتور انتقال بدید.

حتی برای این کار هم باید دوباره معرفی کنید! و با توجه به روش جدید ایفای نقش، شما اول بايد در تاپيک بازي با کلمات پست بزنيد بعد به کارگاه نمايشنامه نويسي بريد و آخر سر هم بيايد اينجا پست بزنيد!!

نام:ویولت
فامیل:بودلر
جنس:دختر
سن: 17سال
مهارت : اختراع
شاهکار : رو کردن شخصیت کنت الاف
رنگ مو : سیاه
رنگ چشم: سیاه
قد : 1.50
_ موقع اختراع معمولا به موهام روبان می بندم
دوستان : کویگلی
خواهر و برادر : سانی و کلاوس
دشمن : کنت الاف و ازمی ( نامزد کنت الاف)
گروه: گریفندور
سال هفتم هاگوارتز
من خیلی خوشگلم ( نارسیسیم!)
در دنیای مشنگی هری پاتر از من خوشش آمده بود ( لاو می ترکانیم!) ولی فکر می کرد من مشنگم در حالی که من یک اصیل زاده ی گریفندوری بودم. در همه ی غصه ها رو به من وا میشه .



طبق روش جدید ایفای نقش، شما اول باید در تاپیک بازی با کلمات پست بزنید بعد به کارگاه نمایشنامه نویسی برید و آخر سر هم بیاید اینجا پست بزنید!! در ضمن این شخصیت گرفته شده.

نام:هکتور
فامیلی: داگورث گرنجر
سن: 48
چوب: 17 اینچ موی تک شاخ
جارو: دوس ندارم
گروه:اسلیترین
خلاصه ی شرح حال:
اینجانب هکتور داگورث گرنجر موئسس انجمن معجون سازان هستم و جزو بهترین معجون سازان جهان هستم(بیشتر از این تو کتاب ننوشته).
ظاهر: قد بلند چشمان مشکلی موهای مشکی هیکل مانکن!
علایق:چوب بستنی! معجون سازی ، تک شاخ.

یه چیزی رو بگم : نام این فرد فقط یک بار و از دهان هوراس اسلاگ هورن جاری شده که به هرمیون گفته:
ایا تو با هکتور داگورث گرنجر موئسس انجمن معجون سازان نسبتی نداری؟

پس نگید تو کتاب نیست.

بعد هم من یه شناسه با نام بارتیموس دارم لطفا اون رو هم ببندید.


قوانین ایفای نقش تغییر کردن شما باید اول در تاپیک بازی با کلمات و بعد کارگاه نمایش نامه نویسی تائید بشین تا وارد ایفای نقش بشین

نام:سیموس
فامیلی:فینگان
شغل:دانش آموز
مدرسه:هاگووارتز
سن:16
علاقه:کوودیچ



طبق روش جدید ایفای نقش، شما اول باید در تاپیک بازی با کلمات پست بزنید بعد به کارگاه نمایشنامه نویسی برید و آخر سر هم بیاید اینجا پست بزنید!!

کارگاه نمایشنامه نویسی
بازی با کلمات

نام کامل: تام ماروولو ریدل Tom Marvolo Riddle
لقب: لرد ولدمورت-اسمشو نبر-لرد سیاه
جنسیت: مذکر
تاریخ تولد: 31 دسامبر 1926
حیوان خانگی: نجینی
خون: نیمه اصیل
رنگ چشم: قرمز
رنگ مو: بدون مو
بیوگرافی: تام ماروولو ریدل در سال 1926 از مادری خون اصیل به نام مروپ گانت از نوادگان سالازار اسلیترین و پدری ماگل به نام تام ریدل متولد شد.پدرش قبل از تولد او خانواده را ترک کرد و مادرش بعد از تولد او آنقدر زنده ماند که تنها بر فرزندش نامی بگذارد.او تا یازده سالگی در پرورشگاه بزرگ شد و سپس آلبوس دامبلدور او را به مدرسه جادوگری هاگوارتز برد و در طول سال های مدرسه او در عین حال این که یکی از جسورترین دانش آموزان بود که از درس خوان ترین آنها نیز محسوب می شد.او در طول تحصیل موفق به باز کردن تالار اسرار شد و سپس توانست روبیوس هاگرید را از مدرسه اخراج کند.
او بعد از فارغ التحصیل شدن در مدرسه، به مسافرت های زیادی رفت که اطلاعاتی از آن ها در دسترس نیست اما تغییراتی باعث تعویض شکل ظاهری او شده و او را مبدل به شخصیتی منفور کنند.
او موفق شد روح خود را به هفت قسمت تقسیم کند.او در 21 اکتبر 1981بعد از شنیدن پیشگویی ناقصی به قصد کشتن هری پاتر به دره گودریک رفت اما سقوط کرد.11 سال بعد مجددا بازگشتش که در پشت سر پروفسور کوییرل بود،ناموفق شد و در سال بعد هم نتوانست کاری از پیش ببرد.اما دو سال بعد در شبی او توانست با ترکیب خون هری پاتر،استخوان های پدرش و گوشت پیتر پتی گرو خود را بازآفرینی کند و تا امروزه نیز قدرت خود را حفظ کرده.
گروه: اسلیترین
چوبدستی: 13/5 اینچ ، پر ققنوس(فاوکس) ، درخت سرخدار
عضو : رسته مرگخوارن
استعدادها: استفاده از سیاه ترین جادو ها و توانایی صحبت به زبان مارها
علاقمندی ها: قتل،شکنجه،کشتن هری پاتر،جاودانگی


کاربر عزیز مدیران تصمیم گرفتن این شخصیت رو به کاربری با شناسه ی قبلی مالی ویزلی ( فنگ ) بدن

نام : رونین Rhonin

گروه : اسلایترین

ویژگی های ظاهری قد بلند باریک اندام با انگشتانی کشیده , چشمانی آبی رنگ و نگاهی نافذ . ردای بلند سرخ رنگ , گوشهایی نوک تیز و موهای نارنجی رنگ ! خوب دیگه بسه زیادی جلوی آینه وایسادم !


توضیحاتی در مورد خودم و گذشته خودم :
a powerful Elf/ٍhuman mage of the Kirin Tor, and the hero who saved Alexstrasza the Dragon Queen.

جادوگری قدرت مند از سرزمین کرین تار و قهرمانی که ملکه اژدهایان یعین الکستراسزا را نجات داد .

معمولا از چوب جادویی استفاده نمیکنم , ولی یک عصا تقریبا بلند دارم که به شکل مار است و ماده جادویی اش ریسه قلب باسیلیسک می باشد در ادامه معرفی خودم باید اضافه کنم معمولا آروم هستم اما اگر کسی اذیتم کند اذیت می شود با طلسم هایی که هرگز در هیچ کتابی به آنها برخورد نکرده و در هیچ مبارزه ای با انها رو به رو نشده !
-=-=-=-

نسبت این شخصیت با هری پاتر :

این شخصیت در یکی از فن فیکش هایی که خودم نوشتم و متاسفانه نیمه تمام ماند عامل مرگ یکی از همکلاسی های هری میشه و هری از ته قلب از این موجود نیمه انسان نیمه الف متنفره !



کاربر عزیز شخصیت های خارج از کتاب تائید نمیشن از لیست شخصیتهای گرفته نشده یک شخصیت انتخاب کن