به جادوگران خوش آمدید

سلام لونا.

به نظرم به سطحی رسیدی که بتونی به راحتی در کنار باقی جادوآموزان هاگوارتز فعالیت کنی. جادوآموخته شدنت رو تبریک می‌گم. به هری اطلاع دادم تا کارای جادوآموختگیت رو انجام بده. یادت نره حالا که جادوآموخته شدی علاوه بر مکان‌های جادویی قبلی، به کل دنیای جادویی یعنی وزارت سحر و جادو، آزکابان، محفل ققنوس و مرگخواران هم دسترسی داری.

هم‌چنین توصیه می‌کنم هر از گاهی به تالار نقد در انجمن ویزنگاموت سر بزنی و درخواست نقد کنی تا به پیشرفتت در رول‌نویسی کمک بیشتری بشه.

موفق باشی.

سلام استاد امیدوارم هاگوارتز هیچ وقت از یادم نره .

سلام لونا.

به نظرم بعنوان یه تازه‌وارد تا الان هم تو سوژه‌های ادامه‌دار و هم تو سوژه‌های تکی خوب عمل کردی. آفرین.

تنها نکته‌ای که برای این پست به ذهنم می‌رسه تا بگم اینه که با وجود این که در کل خوب نوشتی، اما توصیه‌م اینه که سوژه‌های تموم شده رو دوباره باز نکنی و به جاش سوژه‌ی در جریان رو یه قدم جلو ببری. یعنی اینجا ریونکلاوی‌ها قرار بود تنهایی دنبال این برن که چطور می‌تونن روونا رو احضار کنن، اما الان سوژه یه قدم به عقب برگشت که دوباره بخوان ببینن اسلیترینی‌ها باهاشون همراه می‌شن تا کمکشون کنن یا نه.


لونا فکر می‌کنم به اندازه کافی چیزایی که لازم بوده رو گفتم و وقتشه که با یه آزمون نهایی تو تاپیک سپج، برای جادوآموختگیت اقدام کنی. البته شرطش اینه که حسابی تو این رول آخری که ازت می‌خوام وقت بذاری و تمام استعداد و توانایی و آموخته‌های فعلیت رو به نمایش بذاری!

یه رول جدی ازت می‌خوام. توی رولی که می‌زنی فرض کن زمان فارغ‌التحصیلی لونا از هاگوارتز فرا رسیده و برای آخرین بار قراره حضور در هاگوارتز رو تجربه کنی. می‌خوام تا جای ممکن از احساسات و شخصیت لونا بگی. این که به کجاها سر می‌زنه و حتی چه خاطراتی ممکنه به یادش بیاد. همین‌طور می‌خوام حتما با یکی از شخصیتای سایت، هرکس که خودت می‌خوای یه برخوردی داشته باشه و برای مدتی لونا با اون شخصیت همراه باشه تا ببینم چطور ویژگی‌های شخصیتی لونا و کسی که انتخاب می‌کنی رو به تصویر می‌کشی. مهم نیست اول پستت اون شخص رو ببینی یا وسطش یا تهش، یا این که کل پست همراهت باشه! فقط مهم اینه که شخصیت هر دو رو به خوبی نشون بدی و همونطور که انتظار داریم رفتار کنن. یادت نره برای این کار حتما معرفی شخصیتش رو بخونی.

عجله نکن. موفق باشی.

سلام استاد ببخشید دیر شد تقدیم به شما امیدوارم خوشتون بیاد.

سلام لونا.

تو که همیشه سریعی! ولی من در جبران دفعه پیش که دیر اومدم، این‌بار سریع اومدم بلکه اون تاخیرو بشوره ببره.

داستان کلی‌ای که نوشتی و ماجرای استخدام خوب بود و دیالوگای بسیار جالب و سرگرم‌کننده‌ای داشتی! آفرین.

سه مورد هستن که می‌خوام بهشون توجه بیشتری نشون بدی.

1. علائم نگارشی به کلمه‌ی قبل از خودشون می‌چسبن و با یه اسپیس، از کلمه بعد فاصله می‌گیرن. از طرفی استفاده‌ت از ویرگول یکم بیش از حد نیازه. مثلا:

نقل قول:
آقای ادوارد صندلی را با صدای خش کشید و روی آن نشست. در این لحظه منشیِ آقای ادوارد تخته شاسی‌ای به او داد.

اکثرا بعد از اولین کلمه‌ی جمله یعنی فاعل، ویرگول گذاشتی که اشتباهه. بین کلمات مرکب هم همین‌طور که بازم اشتباهه. مثلا "صدای خش" به هیچ‌وجه نباید وسطش ویرگول بیاد چون دو کلمه‌ی مرتبط با هم هستن.


2. اینو قبلا هم گفته بودم ولی به نظر میاد هنوز باهاش کنار نیومدی و اونم اینه که دیالوگ‌ها باید تماما عامیانه نوشته بشن به جز موارد خاص. چرا کتابی می‌نویسی؟ همونطور که خودت تو دنیای واقعی با بقیه صحبت می‌کنی، دقیقا همونطور بنویس.


3. برای دیالوگ به جای آندرلاین (_) از خط تیره (-) استفاده کن و بعد از این که دیالوگت به اتمام می‌رسه و قراره شروع به نوشتن توصیفات کنی (در واقع هر وقت بعد از دیالوگ هرچیزی "به غیر از دیالوگ" میاد)، باید حتما دو بار اینتر بزنی و بعد شروع به نوشتن ادامه‌ی رولت کنی (چیزی که تا الان رعایت کردی ولی لازم دونستم مجددا یادآوری کنم که مبادا با توضیحاتی که در ادامه میاد قاطی نشه).

حالا برعکسش چطوره؟ یعنی اگه توصیفات داشته باشیم و بعدش دیالوگ بیاد؟ اینجا دو حالت داریم. وقتی دیالوگ متعلق به آخرین فردیه که داشتی در موردش می‌نوشتی، یک بار اینتر می‌زنی و بعد دیالوگ رو می‌نویسی. ولی اگه دیالوگ مال شخصی به جز اون فردیه که آخرین بار داشتی در موردش می‌نوشتی، دو بار اینتر می‌زنیم. (در یک کلام اگه فاعل آخرین جمله و دیالوگ هر دو یکی هستن یک اینتر، و اگه متفاوت هستن دو اینتر) برای دیالوگ‌های متوالی هم یک‌بار اینتر بینشون می‌زنیم مگر در موارد خاص. (مثلا یک نفر به جز دو نفری که تا الان داشتن صحبت می‌کردن یکهو وارد گفتگو می‌شه.)

مثال برای وقتی که فاعل و گوینده دیالوگ یکی هستن: (با زدن یک اینتر می‌فهمیم هری کسیه که این دیالوگ رو گفته.)

هری نوشیدنی قهوه‌ای رنگ رو می‌نوشه.
- وای، مزه‌ش افتضاحه.

مثال برای وقتی که فاعل و گوینده متفاوت هستن: (با زدن دو بار اینتر می‌فهمیم شخصی به جز هری (مثلا رون که همون اطراف بوده) دیالوگ رو گفته.)

هری نوشیدنی قهوه‌ای رنگ رو می‌نوشه.

- از قیافه‌ی در هم رفته‌ت معلومه که مزه‌ی خوبی نداره!

بعنوان مثال این بخش از پستت رو بیا با این سه نکته اصلاح کنیم:
نقل قول:
لونا با آرامش وارد تیمارستان سنت مانگو شد. (1 بار اینتر چون توصیف و دیالوگ هر دو برای لونا هستن)
- سلام، واسه آگهی‌تون اومدم. (1 بار اینتر چون بعد از دیالوگ مجددا دیالوگ اومده)
- کدوم آگهی دختر جون؟ ما اینجا صد تا آگهی داریم! (2 بار اینتر چون بعد از دیالوگ، توصیفات اومده.)

لونا آگهی بزرگی را از داخل کیفش در آورد. (1 بار اینتر چون توصیف و دیالوگ هر دو برای لونا هستن)
- این آگهی. (1 بار اینتر چون بعد از دیالوگ مجددا دیالوگ اومده)
- چطوری این آگهی رو توی کیفت جا کردی؟ (2 بار اینتر چون بعد از دیالوگ، توصیفات اومده.)

لونا شانه بالا انداخت. (2 بار اینتر چون توصیف در مورد لوناست، اما دیالوگ برای یکی دیگه)

- ولش کن، بیا ببرمت مصاحبه. (2 بار اینتر چون بعد از دیالوگ، توصیفات اومده.)

خب، شاید برایتان سوال شده باشد که آگهی چه بوده است؟ خب، آگهی پیشنهاد کار توی سنت مانگو بود و لونا دلش می خواست در سنت مانگو کار کند.

- خب، بشین تا آقای ادوارد بیاد.


حالا ازت می‌خوام خودت یه تاپیک رول ادامه‌دار انتخاب کنی، توی هر انجمنی که دلت می‌خواد و رولی بنویسی که حتما توش تعدادی دیالوگ باشه تا ببینم نکاتی که گفتم رو یاد گرفتی و تونستی پیاده کنی یا نه. وقتی نوشتی، برگرد اینجا تا ببینیم چقد پیشرفت داشتی. اگه اینا رو رعایت کنی، به پایان خیلی نزدیک می‌شیم، پس عجله نکن و سعی کن کامل متوجهشون بشی و اگه جایی برات هنوز ابهام داشت، بپرس تا دقیق‌تر توضیح بدم.

سلام استاد ممنون از راهنمایی ها شما خدمت شما تکلیف سوژه طنز است.
فقط استاد چون نمی دانستم رئیس تیمارستان سنت مانگو کیه اسم ادوارد را نوشتم که تایپک را توضیح داده بود.

سلام لونا.

اول همونطور که توی جغدی که فرستادم توضیح دادم، بابت تاخیر عذر می‌خوام. دوم ممنونم که آموخته‌هات رو لیست کردی. جالب نوشتی. سوم هرچی در مورد اون پست لازم بود رو همراه جغد برات فرستادم، پس بیا یه قدم جلو بریم.

این پست تو کلوپ جادوگران رو نگاه کن. دو تا سوژه مشخص شده، یکی طنز و یکی جدی. هرکدوم رو که دوست داری انتخاب کن، در موردش بنویس و سعی کن تمام آموخته‌هایی که لیست کردی رو یه بار دیگه رعایت کنی. بعدش همین‌جا برگرد. امید دارم که داریم به پایان آموزش‌هات نزدیک می‌شیم.

لطفا موردی که با جغد گفتم رو فراموش نکن. داستان خودت رو برام بنویس.

سلام استاد من امده ام تا پیشرفت هایم را در زمانی که با شما بودم لحاظ کنم.

از وقتی، با شما بودم پست هام خیلی تغییر کرده وقتی به اولین پستم تو تایپک کارگاه داستان نویسی نگاه می کنم ،تغییرات را می بینم حالا پیشرفت هایی که داشتم این ها بود:

1-پست های دوره جاهلیتم،نشانه های نگارشی را نداشت و رول هام چندان جذاب نبود اما از وقتی، با شما کار کردم پست هام با علائم نگارشی پر شده.

2-پست های قدیمی من،توصیفی نداشت و به خواننده،حس خوبی نمی داد و پستم را جوری می کرد،که کسی علاقه ای به خواندن ان نداشت، الان تا پست می زارم لایک باران می شه.

3-پست هام همه به صورت عامیانه بود،الان خیلی بهتر شده.

4-پست هام را چک،نمی کردم پر غلط املایی بود،همینجوری غلط غلوط برای خودم می فرستادم.

5-برای بعضی،از کلمات اش و ات می گذاشتم.

ممنون از تمام زحماتتون فعلا خداحافظ.

سلام لونا!

تبریک می‌گم، با پستایی که زدی و پیشرفتایی که کردی، موفق شدی یه مرحله بالاتر بری و دسترسی جادوآموز مجرب رو بگیری. از حالا به بعد می‌تونی به دهکده هاگزمید بری یا حتی تو مسابقات کوییدیچ شرکت کنی.

بریم سراغ بررسی رولایی که این مدت زدی و در آغازش، پستی که برای این کلاس ازت خواسته بودم.

مجددا خلاقیتی که در پیشبرد داستان داشتی خوب بود. مثلا مکالمه در مورد خانواده‌ی کوین چیزی نبود که انتظارشو داشته باشم، اما خوب نوشته بودی. دیالوگاتم خوب بودن و شخصیتا طبق انتظار.

اما اشکالات پستات چیا بود؟

- توی بعضی از دیالوگا، فعلات به جای عامیانه، کتابی شده بود. یادت نره دیالوگ جز در مواقع خاص، همیشه به زبون خودمونی نوشته می‌شه.

- یک مقدار توی پستت اشکالات تایپی و نگارشی زیاد دیده می‌شد. واسه همین توصیه می‌کنم اگه وقت کافی داری، یا در حین نوشتن دقت لازمو به خرج بده تا از این اشتباهات جلوگیری کنی، یا بعد از نوشتن رولت یه دور برگرد و از نو بخون تا متوجه این دست اشکالات بشی و بتونی راحت رفعشون کنی.

- یه مورد که دقت کردم تو پستات اینه که اشتباها "اش/ات" می‌ذاری انتهای اکثر کلماتت. مثلا می‌نویسی "صورت ات"، "ذهن اش". اینا هردوش اشتباهه. باید بنویسی "صورتت، ذهنش". فقط وقتی "اش/ات" میاد که حرف آخر کلمه "ه/ی" باشه. مثل "شاخه‌اش، مرغابی‌ات".

- یه دونه شکلک و یک دونه علامت تعجب کافیه. توی پستت بعضی جاها یه شکلک مشابه رو پشت سر هم تکرار کردی یا چند تا علامت تعجب زدی. یکی بسه.

- دیالوگ جز در مواقع خاص عامیانه‌س، اما باقی بخشای پست یعنی توصیفاتی که می‌کنی، به انتخاب خودت می‌تونه کتابی باشه یا عامیانه. تنها نکته مهم در مورد لحن توصیفات اینه که هرکدومو انتخاب کردی، از اول تا آخر پستت باید به همون لحن بنویسی! به نظر میاد لحن کتابی رو انتخاب کردی، با این وجود بعضی جاها فعلات یهو عامیانه می‌شد که درست نیست. باید یکدست بنویسی. مثال:

نقل قول:
کوین چشمان خود را درشت کرد و سعی کرد مرا با قیافه‌ی گوگولی خود، مجبور کند که با او بیایم.

تو نقل قولی که آوردم، بی‌دلیل وسط جمله (و نه انتهای جمله)، ویرگول گذاشتی که نیاز نبوده و اشکالات تایپی و نگارشی هم توش دیده می‌شه که با یه دور خوندن، راحت متوجهشون می‌شی.


حالا چیزی که در ادامه ازت انتظار دارم رعایت کنی اینه که شخصیتا، چه اونایی که تو سایت هستن و چه اونایی که از دل کتاب بیرون کشیده شدن و تو سوژه‌ها هستن، طبق شخصیتی که ازشون انتظار می‌ره رفتار کنن. مثلا تو پست کافه ریون یکم آمبریج عجیب و دور از انتظار رفتار می‌کنه. یعنی آمبریج مطمئنا اجازه نمی‌ده کسی اینقد راحت علیهش حرف بزنه و در مقابل واکنش بدی نشون نده. یا بغل کردن باهاش جور در نمیاد. واسه همین موقع نوشتن، اگه شخصیتای سایت بودن سعی کن معرفی شخصیتشون رو بخونی تا بدونی چطور در موردشون بنویسی و اگه هم از کتاب بودن، از حافظه‌ت استفاده کن که شخصیتشون چطور تعریف شده بود. شخصیت خودت هم که مهم‌ترین چیزه که تو پستایی که می‌زنی سعی کنی ویژگی‌های شخصیتیش رو به به همه معرفی کنی.

برای این مرحله بهت تکلیف خاصی نمی‌دم، چون می‌دونم برای شرکت تو گریوندور داوطلب شدی. پستایی که تو این ایونت می‌زنی رو تک به تک دنبال می‌کنم و ازت می‌خوام نکاتی که از اول تا الان، چه تو پیام شخصی و چه تو همین کلاس گفتمو خوب بخونی و سعی کنی تو پستات رعایت کنی تا همه‌شونو یاد بگیری و دستت راه بیفته. بعد از پایان گریوندور (یعنی بعد از جمعه شب)، هر وقت تونستیبه اینجا برگرد و یه پست بذار و خیلی خلاصه از پیشرفتات برام بگو تا بریم سراغ مراحل بعدی.

این هم از تکلیف من.