نتیجه دوئل یوآن بمپتون و آلکتو کرو:امتیازهای داور اول:
آلکتو کرو: 26.5 امتیاز – یوآن بمپتون: 26 امتیاز
امتیازهای داور دوم:
آلکتو کرو: 26 امتیاز – یوآن بمپتون: 26.5 امتیاز
امتیازهای داور سوم:
آلکتو کرو: 26 امتیاز – یوآن بمپتون: 27.5 امتیاز
امتیازهای نهایی:
آلکتو کرو: 26 امتیاز – یوآن بمپتون: 26.5 امتیاز
برنده دوئل:
یوآن بمپتون!------------
در باز شد و کراب که اصولا در زدن توی تنظیماتش تیک نخورده وارد دفتر میشه.
- ای واااای ریملم ریخت.
کراب این رو میگه و جعبه ی توی دستش رو با صدای گرمپی روی میز ول میکنه و هکتوری که غرق در حل تست فیثاغورثش هست رو میترسونه. در نتیجه شیشه ای که معلوم نیست چرا موقع حل مسئله باید توی دست های هکتور باشه تو هوا چند تا چرخ میزنه و درست روی سر کراب خالی میشه.
در کسری از ثانیه کراب به شکل یک توده از خزه در میاد و صدای اعتراض هکتور بلند میشه.
- اون کمیاب ترین محلول تاثیر فیثاغورث بر طبیعت بود. حالا چجوری این تست رو حل کنم؟ اگه کنکور قبول نشم و بمونم برای سال بعد و ارباب منو بکشه، می کشمت.
کراب که فقط تونسته بود جای دو تا چشماش رو خالی کنه تا بتونه جلوی پاش رو ببینه و با مغز زمین نخوره، بدون زدن حرف دیگه ای رفت بیرون و در رو هم محکم پشت سرش به هم کوبید.
هکتور هم غر غر زنون قصد داشت تا قطره های باقی مونده محلول رو از روی میز جمع کنه که چشمش به جعبه افتاد. روی جعبه با خط درشت و مشخصی نوشته شده بود:
نقل قول:
برسد به دستان پر قدرت *ر* ***ه
همه ی حروف اسم در اثر محلول پاشی خزه ای شده بود و فقط دو حرف اون باقی مونده بود. هکتور تصمیم میگیره با هوش و استدلال بی نظیری که داره با تجزیه و تحلیل بفهمه اون اسم چی میتونه باشه.
- این جعبه تو دفتر دوئله پس مال ارباب یا من یا کراب میتونه باشه. من چقدر باهوشم.
هکتور که از این استدلال بی نظیرش ذوق کرده میره سراغ مرحله ی بعدی.
- خب تو بخش اول "ر" داره. ارباب ر داره، منم دارم، کرابم داره. ولی کراب نمیتونه باشه. اگه مال اون بود که اینجا نمیذاشتش بره.
بنابراین به سراغ گزینه های بعدی رفت.
- بخش دومش "ه" داره. ارباب که "ه" ندارن. پس این جعبه مال منه. مال منه؟ از طرف کیه؟ حتما از طرف طرفدارمه.
هکتور که کم مونده بود از شذت ذوق دچار شکافت هسته ای بشه، در جعبه رو به سرعت باز می کنه تا ببینه چی میتونه توی اون جعبه باشه.
- کنترل؟ همش یه کنترل؟ با دو هزار و دویست و سی و سه تا دکمه روش؟ با این چی کار باید بکنم؟
هکتور کنترل رو بلند میکنه تا مستقیم شوت کنه توی توی سطل آشغال که دکمه ی بزرگ و قرمزی درست وسط کنترل توجهشو جلب میکنه. بنابراین بی هدف کنترل رو به سمت دیوار میگیره و دکمه رو فشار میده. نور سبز رنگی از کنترل بیرون میاد و صاف میخوره به پوستر آلکتو کرو که به دیوار مقابل چسبونده شده بود و سوراخش میکنه.
- بدبخت شدم. اگه ارباب ببینه قبل انجام دوئل پوستر خراب شده، پاتیلم میکنه قِلَم میده دور دفتر.
هکتور چنان روی سوراخ شدن پاتیل تمرکز کرده بود، که کاغذ سبز رنگی رو که آروم آروم زیر میز جا خوش میکنه ندید. کاغذی که با خط درشت روش نوشته شده بود"دکمه ی قرمز کشنده است. هرگر آن را به سمت شخص یا حتی عکس شخصی فشار ندهید."
فلش بک- مدتی قبل- مرلین. به ما ربطی نداره که سرت شلوغ هست یا نه. و اینکه به اون دستگاه نیاز داری یا نه. ما اون دستگاهو میخوایم و اربابی هستیم به دست آورنده. هر چی مایل باشیم به دست خواهیم آورد. تو هم تا چند ساعت دیگه کنترل رو در جعبه ای قرار میدی و با کمال احترام میرسونی به دستان پر قدرت ما. وگرنه عواقبش با خودته. حالا هم میتونی بری، مرخصی.
لرد این کلماتُ رو به کله ی ابری مرلین که در آسمون ظاهر شده بود گفت و محل رو ترک کرد.
پایان فلش بکچند ساعت بعد از سوراخ شدن پوستر آلکتو و قبل از آغاز دوئل با یوآن جسد صاعقه خورده و بی جونش رو وسط یه منطقه ی کویری که هرگز صاعقه ای درش دیده نشده بود، پیدا شد.