از این لحظه تمامی ستاد ها تا پایان انتخابات قفل می باشد و پس از انتخابات به مدت 24 ساعت باز می گردد و سپس برای همیشه قفل خواهند شد!!

با تشکر

سوال کاندیدی از کاندید دگر!!!

سلام به سیریوس اسلامی!
دماقت چاقه(همدانیست و یعنی حالت خوبه؟)
ای رئیس محفل؟مبارزه با ولدمورت چطور داره پیش میره؟

بگذریم!همانطور که میدونی کاندیدها نیز مانند دیگر کاربران حق رای دادن به فرد مورد نظرشون هستن!خب من میخوام از این حقم استفاده کنم ولی نمیخوام به خودم رای بدهم!پس میخوام با یه سوال که از همه کاندیدها می پرسم تا نسبت به جواب سوال من به چه کسی رای بدهم!
خودم نیز در ستاد انتخاباتی آرتیکوس در پست 16 در مورد اهمیت این سوال گفتم و خود نیز جواب دادم!

خب سوال این است:"اگر وزیر شوید!اولین قدمی(حرکت ویا کار)که بر خواهید داشت چه خواهد بود؟"
سیریوس جان دقت داشته باش که من اولین کار و تنها یک کار رو ازت میخوام!
امیدوارم جواب لازم را به من بدهید!

پی نوشت:لطفا طرفدارهای سیریوس عزیز و دیگر کسان به این سوال جواب ندهند.فرد کاندید باید شخصا به این سوال پاسخ دهد!

مرسی
آرتیکوس

سریوس جان....
رفتم توی تیوی تبلیغ کردم!!
ایشالا تو وزیر بشی!!

سيريوس بلك رئيس محفل ققنوس و كانديداي مردمي انتخابات وزارت سحر و جادو صبح امروز از خانه ي ايتام " غنچه " بازديد به عمل آورد!

سيريوس در حالي كه چند تن از دوستان وفادارش در كنارش حركت مي كردند وارد ساختمان شد.
در سالن ورودي و استقبال ساختمان هزاران كودك به همراه مربيان و كادر مسئول در انتظار ديدار يكي از بزرگترين جادوگرها بودند.پس از خوانده شدن سرود محفل ققنوس به عنوان سرود صلح چندين كودك كه همگي پيراهن هاي سفيد و صورتي بر تن داشتند دسته گل هايي رو تقديم سيريوس بلك كردند.
سپس - اين مرد بزرگ - به همراه مسئولين گشتي را در مكان هاي مختلف ساختمان انجام دادند كه نتيجه اش :
1. ساخته شدن اتاق هاي اضافي براي خواب كودكان
2.اضافه شدن وسايل سرگرمي و آموزشي مانند سازهاي موسيقي و غيره....
3.گسترش فضاي سبز!
4.آموزش چگونگي استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي

پس از اين تصميم گيري ها به سالني جهت ايراد سخنراني وارد شدند.

- جادوگران و ساحره هاي عزيز!اي گل اي نو شكفته ي باغ زندگي!
شما بايد از همين الان طرز استفاده ي صلح آميز از همه چيز را بدانيد!استفاده ي صلح آميز از جارو ها،از مسئولين مدرسه،از انرژي هسته اي، از پيانو!از....
همون موقع صداي سرفه اي وقفه ي كوتاهي رو ايجاد كرد...
- بله..داشتم مي گفتم كه هدف من از بازديد از اين مكان اين بوده كه باتوجه به سرپرستي خودم از يك بچه يتيم كه اصلا حرف گوش كن نيست و خيلي هم اذيت مي كنه...و متاسفانه از وسايل خشونت باري مثل سيم سرور!(نفس حاظرين در سينه ها حبس شد) استفاده مي كند تصميم گرفتم تا به اين قشر آسيب پذير رسيدگي بيشتر بنمايم!
در ضمن با توجه به فرارسيدن انتخابات وزارت سحر و جادو شما بايد حواستان باشد كه گولتان نزنند!مواظب اين وعده وعيد هاي دروغين باشيد!بدانيد كه آسلام در خطر است و بايد شتافت!

در پناه محفل ققنوس باشيد!
در اينجا سخنان سيريوس به پايان رسيد اما تمامي كساني كه در سالن بودند تحت تاثير سخنان ايشون قدرت حركت نداشتند و تنها خيره خيره با چهره اي اميدوار به او مي نگريستند!
كه پس از مدتي به طرز مشكوكي بالاخره شروع به كف زدن و ابراز احساسات كردند!
در پايان جهت تشكر توسط كودكان سرودي اجرا شد كه قسمت هايي از آن را مشاهده مي كنيد!
اي بزرگ مرد برجسته!
اي كسي كه از مرگ جسته!
اي الگويه جوان از خانه گريخته!
اي كه نامت لرزه بر اندام سياهان ريخته!
ما مي دانيم كه گر تو رو انتخاب كنيم سعادتمند و خوشبخت و سر افراز در پناه ققنوس گشته!

من شرمنده ام!من شرمنده ترم!من خیلی شرمنده ام!تازه من خیلی خیلی شرمنده ام!
اگر عضو گریف نبودم.........
اگر متعلق به گریف نبودم.....
اگر ............................
حتما به پسر عمه ی خودم،سیریوس،تو،نجات دهنده ی آسلام رای می دادم!

اين چه جور امضايي هست كه نمياد ؛ پيتر جان درستش كن عزيز
سيريو من يه جمله جديد برات انتخاب كردم ببين اگر خوبه انتخابش كن اگر هم نه كه هيچ :
سيريوس! سيريوس بلك !!! ؛ با راي دادن به او آينده‌ي جادوگريتان را در زير سايه‌ي خواسته‌هاي طبيعيتان تضمين كنيد


خوب بيـــــــــــــــــــــد !!!!؟؟؟

- ارباب اينو انداختن دم در!.....من بايد براي اين هي برم اين كاغذا رو بيارم..خائن...
- مي توني بري كريچر عزيزم!
-
كريچر با ناباوري از اتاق بيرون رفت.سيريوس و پيتر روي يكي از مبل هاي اجدادي خانواده ي بلك نشسته بودن.
پيتر:آهان اينا رو ديده بودم...مثل اينكه چندتا نينجوي سياه پوش اينا رو پخش مي كنن:

شعار من صداقت است!

سيريوس:نينجوها..! هم..جالبه...جالبه...
- دست ها بالا...! شما در محاصره هستيد!اينا رو وردارين ببرين!!!حالا مي بينن سزاي در مورد حزب صحبت كردن چيه!قوهاهاها
--------------------
سيريوس و پيتر توي زندان.

- حلا چي كار كنيم؟! انتخابات چي مي شه؟!
- هيچي احتمالا شركتت نمي دن!
در همين لحظه بيرون از زندان صداهاي زيادي و هيو هوي جمعيت به گوش مي رسه...!
- سيريوس!سيريوس!سيريوس!

- هي پيتر مي گم اينا دارن منو صدا مي كنن!
صداها كم كم نزديك تر مي شن و ناگهان صد ها جادوگر و ساحره با شعار "بشتابيد كه آسلام در خطر است " درب زندان را مي شكونن.
بيرون از زندان صداي كنده شدن پرهاي يك كفتر كه در حال ناليدنه و همچنين صداي جادوگري كه به ظاهر براي " پر پر " شدن ريشهاش زار مي زنه به گوش مي رسن.
----------------------
بعد از چند روز.....
- مي گم سيريش جان تو بهشت هم خوش مي گذره ها! همينه كه اين همه مدت نيمدي رو زمين!
- سيريوس: اه..اين همه زور زدم دوباره زنده بشم بعد آخر سر هم دوباره كشته شدم! ولي يه نكته اي اين وسط باقي موند.....اين نينجوها...چه ربطي به حزب داشتن؟!

خب اینم از برنامه های بنده:

1-پررنگ کردن نقش تالارهای خصوصی
من تصمیم دارم که نقش تالارهای خصوصی رو زیاد تر کنم .همونطور که همه میدونن تالار خصوصی میتونه بهتر مکان باشه برای یادگیری های اولیه در مورد سایت و چگونگی ایفای نقش و رول .پس در تالارها باید تاپیک هایی وجود داشته که بتونه مارو به این هدف برسونه .ناظر تالار خصوصی باید در کارش ماهر باشه تا به افراد تازه وارد شیوه کار رو یاد بده هر چند که من برای بهبود رول برنامه دیگه ای رو هم در نظر دارم ولی به جای اینکه تالار خصوصی جایی باشه که فرد یا اصلا سری بهش نزنه یا اگرم سری میزنه چیزهای بیخود و بیربط بنویسه به عنوان اینکه افراد کمتری اینجا رو مطالعه میکنن به مکانی مناسب برای آموزش های اولیه و تمرین تبدیل بشه

2-فعال کردن ساحره ها
خب اینطور که در ظاهر سایتی به نظر میاد ساحره های ما به اون نسبتی که جادوگرها فعالیت میکنن و حضورشون رو در سایت نشون میدن اینکار رو انجام نمیدن و بدتر از اون تعداد کم ساحره هایی هست که در مسایل مهم سایت دخیل هستن و چون هیچ ساحره وب مستر یا مدیری در حال حاضر نداریم منظورم همون ناظرهای ساحره هستن .خب علت این میتونه چندتا چیز باشه شاید اصولا ساحره ها کمتر به فعالیت و حضور موثر اهمیت میدن و یا شاید هم معتقد باشن تاپیک های مخصوصی برای ساحره ها نداریم که البته داشتیم و داریم .به غیر از آداس که الآن یک تاپیک فعالی هست و به مسایل ساحره های میپردازه قبلا هم چندتا تاپیک داشتیم که ساحره ها اداره ش میکردن مثل ردافروشی مانیا یا سالن مد جادوگری و چندتای دیگه که الآن یادم نیست.برای حضور پررنگ تر و موثرتر میشه دوباره اون تاپیک ها رو فعال کرد یا تاپیک های جدیدی زد که به شخصه زیاد موافقش نیستم ولی مثلا یکی از انجمن های خودم یعنی محفل میتونه محل مناسبی برای زدن تاپیک جدید و ساحره های ارتشی باشه ولی در این مورد معتقدن خود ساحره ها باید یک تغییر اولیه رو شروع کنن تا ما بعدا بتونیم بهش جهت بدیم

3-تشکیل مجلسی متشکل از نماینده های تمام اقشار
خب قبلا یک شورای ویزنگاموتی از اعضای برتر داشتیم که در عمل تغییر خاصی رو به وجود نیاورد ولی در این مجلس جدید از تمام اقشار و گروها ها نماینده تعیین میشه تا در اونجا فعالیت کنن و سعی در بهبود روند سایت و حل مشکلات داشته باشن.این نماینده که نماینده یک قشر خاصی هستش هر هفته در جلسه ای که به وسیله اعضا تشکیل میشه شرکت میکنه و پیشنهاد های گروهی که متعلق بهش هست انتقدات یا شکایت هاش رو مطرح میکنه و سران مجلس که توسط همین اعضا انتخاب شدن وظیفه دارن که پاسخگو باشن و سعی در حل مشکلات داشته باشن.در ضمن در همین جلسات که میتونه ماهانه یا هفتگی باشه عملکرد اعضا بررسی میشه و راه حل هایی برای بهبود کار سایت داده میشه

4-کاربردی کردن هاگوارتز
همونطور که در حال حاضر هم میشه دید عملا هاگوارتز به یک مکانی برای یک سری کلاس آموزشی تبدیل شده که مثلا دروس جادویی داره توشون تدریس میشه .ما در کنار این دروس که حالت تفریحی دارن و باعث به وجود آوردن حالت رقابتی بین اعضای گروه ها میشن میتونیم کلاس های رول نویسی رو توسط افراد برجسته و خوب در این زمینه برقرار کنیم .در واقع به جای اینکه هر ناظر انجمنی در یک شیوه پست ها رو نقد کنه و راهنمایی انجام بده این کار یک حالت مشخص و با برنامه ای بگیره که همه در راستای هم باشن حتی میتونیم کلاس های آموزش نقد هم برای ناظرها بذاریم تا بعد از آموزش های بنیادی که در این کلاس ها به افراد تازه وارد داده میشه وقتی این فرد میره و در انجمن ها فعالیت میکنه ناظر راهنمای خوب و مفیدی باشه و بتونه به روند پیشرفت کمک کنه ولی این برنامه به این معنا نیست که کار نقد و بررسی کنونی که توسط ناظرهامون انجام میشه ایراد داره بلکه به این شیوه کار آموزش رول هدف مند میشه

5-سیاه ها و سفید ها
وجود هر دو طرف در سایت و رول پلینگ حیاتی و ضروریه ولی باید برنامه های این دوگروه در راستای هم و به سود سایت باشه.جنگی که باعث یک دعوا بشه هیچ فایده ای نداره و به جای شکوفا کردن و زیبا کردن رول نتیجه ای عکس به بار میاره پس این دو گروه باید تحت تاثیر رهبرهای قوی که در انتخاباتی توسط همون جبهه تعیین میشن قرار میگیره و با برنامه ریزی بین دو رهبر سفید و سیاه دو ارتش عمل میکنن نه سرخود.رهبر هرگروه هم توسط اعضای همون گروه انتخاب میشه و بقیه در این زمینه حق رایی ندارن

6-بهبود روند عضو گیری
این مسئله ای بود که مدت زیادی در انجمن مخصوص ناظران بحثش بود و آخر هم به نتیجه ای نرسید ولی اگر من وزیر بشم به هر طریق ممکن قصد دارم که تغییری در عضویت اعضا در سایت به وجود بیارم تا با اسم های از قبیل گوش مروارید و مهتاب شیطون روبرو نشیم.اولین مورد اینکه فقط اسامی که به فارسی نوشته شدن میتونن به عضویت در بیان چون اینجا یک سایتی هست که نوشته ها فقط باید به فارسی باشن پس اسامی اعضاش نباید مغایر این قانون باشه.دومین مورد هم یک پرسش نامه و محدودیت سنیه که باید زیاد روش کار بشه و افرادی هم به عنوان مسئول این کار باشن تا به اعضای جدید رسیدگی کنن
__________________________

پاسخ اینجانب به پست های اینجا

-تالاسی ما چاکرتیم
اگر موقعیتش بود ذکر خیری ازت میکنم که چی بودی و چی شدی

-غارتگر قدیمی
سیریش قربونت بره ..بیا بغل دائی
پاراگراف بندی زندگی نامه رو هم درست کردم تا چشمهات در نیاد ای مدیر! ای آلبالو!ای گرگینه! ای خطرناک! ای خواهرزاده

-آنیتا
بیا اینم برنامه بیشتر .ببین که باهاشون چه میکنی

-پروفسور آلبرت وافلینگ وکتور
برادر هر جور راحتی .به هر کی دوست داری رای بده
اون پسته رو هم یادم نمیاد پاکیده باشم رد صلاحیتت کردم چون اگر میخواستم شما رو با اون نوشته توی محفل راه بدم خودم باید میرفتم

-برادر روح سدریک
سوال اول: مینداختمش هوا میشمردم چندتا چرخ میخوره بعد میرسه زمین و میپکه بعد شب به جای شمردن هیپوگریف ها این صحنه رو مرور میکردم و سرعت لحظه ای و چگالی مولکول های هوا رو با توجه به نحوه حرکت و پکیدن آجره حساب میکردم
سوال دوم: گوزنم کجا بود؟ جیمزی بود با برویچز جونور رفته بود صفا جاده جوادیه..دید هوا پس شد و پیکان وانت گوجه ای رفت ته دره برگشت به شکل آدمیش
سوال سوم: جانوری است تازه یافته شده به نام سنگ خوار
سوال چهارم: میرفت سرکوچه باقالی پخته و لبو میفروخت بلکه خرج زندگی در آد

سلام اي پرايد قشنگ,سلام اي بامرام,سلام اي كسي كه همه ي پيتزاهاي تولد رو بلند كرد و برد
درود و فراوان درود سلام و فراوان سلام.

خب از اونجايي كه يه جورايي ما دو تا به هم پيوند ميخوره(جفتمون رفتم به ديار باقي)من خيلي از شما كانديداي مردمي خوشم مياد براي همين اگه شما به چند تا از چيستانهاي من جواب بديد من به شما راي ميدمبه همين راحتي.

١_اگه شما براي ساختن يه خونه ١٠٠ تا آجر استفاده كني و يه دونه آجر اضافي بياد با اون يدونه چيكار ميكني؟

٢_يه روز يه گوزنه و گاوه و خرسه پشت يه وانت ميرفتن شمال,وانت به ته دره پرتاب ميشه و همه ميميرن به جز گوزنه چرا؟

٣_اون چه جونوريه كه فقط سنگ ميخوره؟

٣_اگه جي كي رولينگ هري پاتر رو نمينوشت چي ميشد؟

حالا سه بار تكرار كن:آهويي رفته بود چرا تا بچراند بچه را نه خود چريد نه بچه را پس چرا رفته بود چرا.

به همين راحتي ميتوني راي من رو به دست بياري قربانت اي بامرام.