ملت اسلی با سرعت به سوی در تالار دویدند وهر یک می خواست زودتر از در عبور کرده و به تالار گریف برسد ، در اثر این فشار ها پنج نفر شهید و سیزده نفر مجروح شدند .
چند دقیقه بعد داخل راهروها :
فیلچ : بچه آروم بدو ! با توام ! ...تو هم همین طور ! تو تنبیه میشی ! باید توالت طبقه ی هفتم رو بسابی ! تو هم باید در راستای نگه داشتن سیستم مالی دامبل وبالا رفتن حقوق ملت طبقه ی 28 ام هاگوارتز رو بسازی ! هی کجا میری ؟ برگرد ببینم !
ملت اسلی با سرعت دویدند واز کنار فیلچ گذشتند وفیلچ پشت سرشان داد زد : من پدر شما رو درمیارم ! از هاگوارتز اخراجتون میکنم ! غذا خوردن رو بر شما منع میکنم ! آب خوردن را برشما منع میکنم ! نفس کشیدن بر شما حرام ! برگرد ببینم .
بلیز در حال دویدن : ما چرا از حفره ی شرارت نیومدیم .
ایگور : از بس که....
لحظاتی بعد جلوی تابلوی بانوی چاق .
بانوی چاق با بی توجهی به ملت اسلی : اسم رمز ؟
از پشت تابلو صدای هدویگ میاد : درو براشون باز کن .
بانوی چاق : الکی که نمیشه !
هدویگ : آقا رمز اینه : ملت گریف قهرمانند و ملت اسلی خر می باشند .
ملت اسلی با اکراه رمز را گفته و وارد شدن .
ناگهان صد ها چوب دستی به سویشان نشانه رفت و ملت گریف یک صدا یک ورد را فریاد زدند : خلع سلاحیوس !
ملت گریف :
استر در دستشویی رو باز میکنه و ملت مانتی رو میبینن که باسر رفته توی چاه توالت و داره تقلا مکنه که بیاد بیرون .
استر با لبخندی پیروزمندانه : گل گوشتخوار ماده الکی بود عزیزانم .
سپس به سوی مانتی میره و ازش میپرسه : عزیزم اگه از این وضع دربیای چی کار میکنی ؟
مانتی : دست و پای ملت اسلی رو تک تک خواهم کندید تا باشد که برای دیگران عبرت شود ! ( کپی رایت بای برادر پرسی ویزلی! )
ملت :
بلا : اما من مامانتم .
مانتی : نه خیر ! تو و اون رودولف و تمام ملت ارزشی اسلی مفسد جامعه و نظم اجتماع هستید ، استر جون برام گفت که چی کارا می کردین !
ملت :
هدویگ : طنابیوس دور بدنیوس ! حالا اگه میخواین از این ور درآین بادی هرچی ما میگیم شما هم تکرار کنید وگرنه شما رو به دست عدالت خواهیم سپرد !
چند لحظه بعد استر در حال قرائت سوگند نامه :
شما بسیار خر بودید ...
ملت اسلی تکرار کردند : شما بسیار خر بودید
استر : آخ آخ اشتباه شد ! ما بسیار خر بودیم .
ملت اسلی :
استر : اصلا ولش کن ..تکرار کنید !
ناگهان سکوت برقرار میشه و ملت به صدایی که از توی دستشویی میومد گوش میدن :
دوشیزه مانتیه ویزلی ! آیا وکیلم شما را به همراه ده عدد مشنگ و مهریه ی 800 کله ی انسان به عقد دائم آقای مانتی لسترنج درآورم ؟
ملت با تعجب به هم نگاه میکنن و بعد صدایی میاد : با اجازه ی بزرگ ترها و خواهرم و برادرم و عموم و مادرم و مامامن بزرگم و داییم وخاله م و....
یک ساعت بعد :
پسر عموی پسر دایی دختر خاله ی مامان بزرگ پدر بزرگ عمه م ...بله !
هوووووورا !
هدویگ : الآن چی شد ؟
رودولف : به گمونم ازدواج کردن !
____________________________________
آیا نسل بشر با ازدواج مانتی ومانتیه از بین خواهد رفت ؟
به نظر شما پس از این ازدواج در هر دقیقه چند انسان کشته شود ؟
آیا با گازسوز کردن جارو های پرنده می توان از این فاجعه جلوگیری کرد ؟