هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۵:۳۴ چهارشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۷

روبیوس هاگریدold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۳ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۷:۲۳ جمعه ۱۹ تیر ۱۳۸۸
از يه ذره اون ور تر !‌ آها خوبه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 334
آفلاین
کمپانی غولاقه تقدیم می کند !

آهنگ حماسی مخوفی شروع می شود ، دوربین در میان انبوهی از دود چهره ی آشنا چند نفر ناشناس را نشان می دهد که با زنجیر به هم بسته شده اند .
فردی تو می آید سیگار برگی گوشه لب اوست . ضربه ای به چراغ سقف میزند و تکان میخورد و نور مستقیم به چشمهای آن چند نفر آشنای ناشناس میخورد .

ــ این عاقبت چه کسانیست . چه کساتی مفسدان جامعه ی جادوگری هستند ؟

فیلمی مملو از صحنه های اکشن و پرخرج !
لیلی اوانز با چاقویی ، بالای سر سیریوس بی هوش ایستاده است و بر صورت او خم می شود خفاشی بر پشت او هجوم می آورد و در سمت دیگر برج های دوقلو منفجر میشوند ، زمین شکاف می بردارد و همه چیز را به درون خود می کشد !

صحنه های بسیار ترسناک و بالای 18 سال
روی دیواری آجری و فرسوده ، با خون یک حرف بسیار زشت نوشته شده است !


عله پاتر
لیلی اونز
پرفسور کوییرل
بارون خون آلود
راجر دیویس
استرجس پادمور

با حضور

بیل ویزلی

گردانندگان سایت

فیلم تحسین شده ی سال . برنده ی چندین صد آفرین و هزار آفرین از سوی مردم . کاندیدای نه جایزه ی بوق بلورین .

فیلم مشترک روبیوس هاگرید و تره ور

به زودی در هالی ویزارد !

کمپانی غولاقه اینتر مدی ایت به زودی: :گردانندگان سایت


ویرایش شده توسط روبیوس هاگرید در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۱۲ ۱۵:۴۴:۵۹

شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۴:۰۱ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۸۷

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
عذرخواهی وزیر مردمی از جامعه ی جادوگری!!

با گزارشی زنده با ما همراه باشید !
اینجانب ، جیمز سیریوس پاتر ، خبرنگار رسمی وزارت سحر و جادو ، با مصاحبه ی کوتاه ! ولی داغ با وزیر در خدمت شما خواهم بود ! تدی... با من بیا !
دوربین به دنبال پسرکی که میکروفن صورتی رنگ یویوشکلی بدست داشت حرکت کرده و به مردمی که در مقابل ساختمان وزارت اجتماع کرده بودند تنه می زد .
جیمز دوباره به کادر دوربین آمد ، اینبار وزیر مردمی که سرش را پایین انداخته بود نیز همراه او بود .

زمزمه ی جیمز شنیده شد : شطرن..شطرنجی کن نشناسنش !
آلبوس سورس پاتر سرش را بالا گرفت ، بلافاصله چهره اش تار و نامشخص شد .
- جیمز ! این دیگه چیه؟؟

جیمز میکروفن را از خود و وزیر دور کرده و چیزی را در گوش او زمزمه کرد ، پس از تکان خوردن سر وزیر به علامت تایید ، جیمز بار دیگر میکروفن صورتی رنگش را در مقابل دهانش گذاشت و رو به وزیر پرسید :

- جناب وزیر ! آیا شایعاتی مبنا بر این که شما گرگینه هستید و شب ها برای شکار از دفترتون خارج می شید درسته ؟ و آیا این درسته که شما این ویژگی رو از برادرتون ، جیمز سیریو... این سوالو کی مطرح کرده؟ این دیگه چه مزخرفیه؟ !

سپس ، جیمز کاغذی که بدست داشت را به گوشه ای انداخت و دوباره پرسید :

- موضوع چیه جناب وزیر ؟ چرا اینقدر کم کاری؟ در مدت وزارت شما نه سازمان جدیدی افتتاح شده و نه دامبلدوری دستگیر ! طبق آمار گرفته شده ، در مدت وزارت شما حتی قیمت کالاهای مشنگی در دنیای مشنگی هم بالا رفته !! خیلی ها معتقدند که این تقصیر شماست ! آیا این درسته که شما خون آشام هستید و در آینه دیده نمی شوید ؟ آیا درسته که شما زخم صاعقه مانندی بر روی مچ دستتون دارید که یادگاری ضربه ی محکم یک یویو ...
- سکوووووووت ! ( ک.ر.ب دامبل ، در فیلم سنگ جادو – ورود کوییرل به سرسرا و خبر او در مورد غول !)

رنگ جیمز پریده و با ترس به وزیر که سرخ شده بود چشم دوخت ، زمزمه های جادوگران اطراف خاموش شده و همگی به وزیر خیره شدند ، دوربین لحظه ای لرزید که خبر از تیک عصبی تد ریموس لوپین میداد .
وزیر سرش را تکان داد و خود را از شر تاری دوربین نجات داد ، آنگاه رو به دوربین و مردمی که آنجا ایستاد بودند کرد و فریاد زد :

- من متاسفم مردم من ! ای مردمی که از مردمی بودن من با خبرید ! اینجانب ! آلبوس سورس پاتر، از شما مردم خونگرم طلب بخشش دارم ! بخشش به خاطر اینکه اقدامات کاری ام به تاخیر افتاد ، طلب بخشش می کنم ! و دلیل این اشتباه را تنها در دو موضوع میدانم ! یک : بد قولی چند نفر !

مردم : سوت ، جیغ ، کف ، داد ، هورا !

وزیر با حرکت تند دستش آنها را به سکوت فراخواند ، سپس ادامه داد :
دو ! ... امتحانات مدارس مشنگی...خب منم دانش آموزم دیگه ! شما فک می کنین من چن سالمه ! من تازه امسال سال اول هاگوارتزمه ، شما خیلی از من انتظار دارین ، ولی من خیلی خیلی کوچولوئم ! اعهو اعهو اعهو !
سپس وزیر کوچولو خود را به آغوش برادرش که همچنان به دوربین خیره مانده بود انداخت .
همه ی مردم با چشمانی درشت و نگاه هایی ترحم آمیز به او که در آغوش برادر بزرگترش زار می زد خیره شده و مشغول ابراز احساسات بودند ... که ناگهان ، وزیر سرش را بالا برد و دوباره فریاد زد :
و من از شما به خاطر سه چیز ممنونم !

دوباره ملت : جیغ . کف . دست . هورا !

وزیر ادامه داد : ممنونم که با حضور گرمتون مانع از ترور شدن من شدید ! ممنونم که منو بخشیدید و ممنونم که توی سایت بابام فعالیت می کنید !
و در انتها ، به عنوان تشکر نهایی !! دو ورزشگاه کوییدیچ ، یکی برای ساحره ها و یکی برای جادوگـ...
اما اینبار دیگر سر و صدای افرادی که وزیر را بر روی سرشان بلند کرده و هورا می کشیدند ، مانع از شنیدن ادامه ی جمله ی وزیر شد .



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۳۴ شنبه ۸ تیر ۱۳۸۷

تره ور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۸ سه شنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۲۲ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱
از حموم مختلط وزارت !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 178
آفلاین
فردی در حالی که شنل سیاه کلاهداری پوشیده و کلاهشو انداخته رو سرش ، وسط اتاق تاریکی واستاده و داره گیتاربرقی میزنه !
ریتم آهنگ تندتر و تندتر میشه و ناگهان وایمیسته ، فرد سرشو بالا میاره و دوربین زوم میکنه روی جای زخمی که رو پیشونیشه !!!

سرشار از صحنه های خنده دار!
مرگخواری روی زمین افتاده ، دستش یه طرف افتاده ، سرش کاملا له شده و شکمش هم باز شده و روده هاش زده بیرون . هری کنارش نشسته و در حال تناول روده هاست !!

بسیار هیجان انگیز!
هری داره تو خیابون راه میره که یهو پاش میخوره به یه چیزی و میفته زمین .
وقتی برمیگرده وجسم مذکور نگاه میکنه متوجه میشه که ...
هری : چقدر جالب ! این همون تاج ریونکلاس ! یه هورکراکس دیگه !

عشق و عاشقی
هری و جینی دارن همدیگر رو بوث میکنن !

ترس ، دلهره ، وحشت
اسنیپ داره با هری صحبت میکنه که یهو یه سوسک خیلی خفن میبینه که داره رو شونه ش تردد میکنه .
اسنیپ : جـــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــغ !

بی ناموسی!
دامبل و هری جلوی یه دیوار پر از سوراخ و برآمدگی و فرورفتگی و کلا ناهموار واستادن .
هری : پروفسور به نظر شما از این دیوار چه طوری باید رد شد ؟
دامبل درحالی که داره آستیناشو بالا میزنه میگه : ( سانسور شد !)



پشت پرده هری پاتر 3

یکشنبه در هالی ویزارد ...

Guitar Hero
تریلر خوبی بود. 8 رو می‌گیره از 10.


ویرایش شده توسط تره ور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۸ ۱۶:۴۰:۵۰
ویرایش شده توسط تره ور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۸ ۱۶:۴۴:۰۰
ویرایش شده توسط سیریوس‌ بلک در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۸ ۱۸:۳۴:۵۲
ویرایش شده توسط سیریوس‌ بلک در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۸ ۱۸:۳۸:۱۶
ویرایش شده توسط سیریوس‌ بلک در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۸ ۱۸:۴۶:۰۷
ویرایش شده توسط سیریوس‌ بلک در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۸ ۱۸:۴۷:۵۲

تصویر کوچک شده


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۷:۴۲ سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۸۷

مورگان الکتوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۳ شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 620
آفلاین
الگوسازان!!!

قسمت اول
تیتراز آغازین برنامه پخش میشه و تصاویر گوناگون از ملت الگو و با ادب رو به نمایش می گذاره لازم به ذکر که موسیقی متن این بخش، با خرید کپی رایت از فیلم بیل را بکش ،کش رفته شده!

صفحه سیاه میشه و و دوباره روشن میشه! استرجس با نگاهی جدی به دوربین چشم دوخته و عله هم دیده میشه که ظاهرا توی وقت باقی مانده وصل شده به سایت و داره فرهنگ نامه رو چک می کنه و کلا حواسش نیست!

استرجس: سلام... من استرجس هستم... مدیر جدی سایت، کسی که کاملا جدیه و مسلما هیچ کس رو به جدیت من نمی بینید!!هان؟هان؟

عله برای یه لحظه نگاهش رو از لپ تاپ جدا می کنه و میگه: بسه... بابا وقت ندارم برو سر اصل مطلب.

- اهم... خوب ... میریم سر اصل مطلب، طی این برنامه قراره گزارش از وضع سایت و مطابقت اونها با الگوهای یک سایت هری پاتری، برای شما به نمایش بگذاریم. پس با جدیت کامل میریم و برنامه ی بعدی رو با هم دیگه می بینیم( copyright by fitileh)

صفحه سیاه میشه و باز روشن میشه، صدای خزی به گوش میرسه:

- یک کاربر خوب باید فعال باشد

پیام شونصد بیست و یکم نورممد در چت باکس: به جاسم: دمپاییم تو چشت!
پیام دویست و نودو نهم جاسم در چت باکس: نورممد کارت تمومه، آواداکداورا! ژوهاهاهاهاه

و در همین حین آخرین پست ایفای نقش متعلق به سه هفته ی پیش است.


یک کاربر خوب باید متعهد و جوابگو باشد.



کاربر شماره ی 1 : ببخشید... آقا! من می خواستم ببینم بهتر نبود این سوژه رو خز نمی کردید؟
آقاهه: ...
کاربر شماره ی یک: چرا جواب نمی دید؟
آقاهه: شما بیا مسنجر ببین من چقدر جوابگو هستم!

یک کاربر خوب باید مسئولیت پذیر باشد.

روز انتخاب بازیکن برای تیم کوییدیچ.
جاسم: خوب بچه ها! کی می خواد عضو بشه!
- من
- من
- من
.
.
.
- من
جاسم: خوب شش نفر انتخاب کردیم! شما یادتون باشه هفته ی دیگه مسابقه داریم، بیایید پست بزنید!
- به چشم

یک هفته ی بعد زمان مسابقه

جاسم به اطرافش نگاهی می اندازه و وقتی می بینه هیچ کس به جز یه نفر نیومده میگه: پس کو بقیه.
اون طرفی که اومده: خوب پیرممد کلاس داشت، یارممد خوابش میومد، اوشگول ممد تو خونه حبس شده، یار ممد حال نداشت،یارقلی هم کلا نیومد دور هم باشیم!
جاسم که می بینه هیچ کس نیست میگه: حالا اشکالی نداره دونفره هم یه شانسی داریم!
- نه دیگه من اومدم این خبرا رو بهت بدم برم. بای
جاسم:

یک کاربر خوب باید تا حدی به کامپیوتر وارد باشد.

پیر ممد: یار ممد، یه آی پی چنجر خوب پیدا کردم... می ترکونه... رنک جادوگر ماه رو بردم!!
یارممد: دمت گرم! فقط یادت باشه بدیش به من برای بهترین عضو تازه وارد لازم میشه!

یک کاربر خوب باید با تازه واردین به خوبی برخورد کند و تا حد امکان راهنماییشان کند.

کاربر تازه وارد: سلام بچه ها من اومدم که فعالیت خوبی رو کنار شما بزرگواران داشته باشم!
ملت:
کاربر تازه وارد: چیه ؟ چی شده؟!
ملت:
کاربر تازه وارد: بهع... من رفتم!

در همین راستا جهت فضاسازی و ...، کاربر تازه وارد اشک از چشمانش سرازیر شده و چهره اش به قرمزی گرایش پیدا می کنه و ملت هم دارن به صورت اسلومیشن می خندن!

یک کاربر خوب باید حریم های خصوصی را رعایت کند.

ملت در تالار خصوصی (( ه)) در حال گفتگو هستند که یه دفعه یه نفر با لباس((ه)) ای ها وارد میشه.
- سلام من از تالار(( گ )) مزاحمتون میشم که مواردی بود که باید عرض میشد... بوووووووووووووووووووووووووووووووق.... بوق... در ضمن یه بک آپ از کل پست هاتون گرفتم... بای!!!
ملت(( ه)) ای:

یک کاربر خوب باید پایبند ضوابط باشد نه روابط.

رای گیری جادوگر ماه.

جاسم: من به نورممد رای میدم.
نورممد: من به جاسم رای میدم.
ویرایش کوییریل: آقایون شما باید دلیل خودتون رو هم ذکر کنید.
جاسم: چون عشقم کشیده!
نورممد: چون جاسم عشقش کشیده!
کوییریل: ( در اینجا چون کوییریل کاری از دستش بر نمیاد، ناچار دست به این عمل ارزشی می زنه)

یک کاربر خوب باید انتقادات و پیشنهاداتش رو با مدیران در میون بگذاره.

جاسم در گفتگو با مدیران: سلام به مدیر محترم ، آقای نیلی! یه پیشنهاد داشتم.
عله با لبخندی جواب میده: بفرمایید
- می خواستم بگم مدل موهاتون خزه. لطفا درستش کنید.
عله: برو بیرووووووووون! کوییریل اینو بلاکش کن تا فوران نکردم!

تصویر سیاه میشه و استرجس دیده میشه که با جدیت به دوربین زل زده!

- خوب دوستان گرامی! آقای هری پاتر کار داشتند رفتند، فعلا شما رو به مرلین می سپاریم تا هفته ی بعد! یادتون باشه که مثل من روزی سه بار جدیت رو تمرین کنید.

صفحه سیاه میشه و دیگه روشن نمیشه!


ممنان...


ویرایش شده توسط مورگان الکتو در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۲۸ ۱۷:۴۴:۱۹
ویرایش شده توسط مورگان الکتو در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۲۸ ۱۷:۴۷:۵۴
ویرایش شده توسط مورگان الکتو در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۲۸ ۲۱:۵۶:۱۴

تصویر کوچک شده


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۰:۰۲ یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
تصرف جادوگر تی وی توسط لرد و مرگخوارانش
بینندگان عزیز،شنوندگان عزیز،خانم ها و اقایان و تمامی جک و جونواران گرامی و محترم.به برنامه ما خوش آمدید.
امروز نیز با برنامه دیگری....پخخخخ...پووووخ...دیییینگ
_خب پس چی شد؟آی وای شروع شد؟دوربینا دارن از ما فیلم میگیرن؟هوش بلیز کلم خوب براقه؟بسیار عالی.
اوکی یک دو سه یک دوسه امتحان میکینم.... سلام و درود به تمامی سیاهان.اینجانب لرد ولدمورت اعلام میکنم که این شبکه ماله ما مرگخوارا شده و شما سفیدا هم هیچ غلطی نمیتونید بکنید.بیخودی هم سعی غلط کردن نکنید که بازم هیچ غلطی نمیتونید بکنید.چی؟کلم تو کادر نیست؟الان خوبه؟اوکی.
اینجانب من این روز خجسته و بسیار مبارک را بر تمامی مرگخواران و سیاهان عزیز تبریک گفته و حال،بعنوان اولین برنامه شبکه سیاه تی وی، سخنرانی پرمحتوا و مفید خود را بنمایش شما عزیزان سیاه و گذاشته و امیدوارم هر سفیدی که این را میبیند،ابتدا چشمانش همچون هدویگ گشتیده و بعد گرفتار سه جلسه کلاس خصوصی با دامبل بگردد.قابل توجه مرگخواران،سیاهان و مخصوصا پرسیان که فقط سفیدان انشاالله گرفتار اینا بشن.

لرد مکث کوتاهی کرد و بعد کاغذ پوست که انگار از پوست بارتی درست شده بود دراورد و شروع به خواندن کرد:
هدف ما مرگخواران پیروز از گرفتن این شبکه اولا جلوگیری از برنامهای بسیار و بس ارزشی با نام سفید و بابا بوده که جاسوسان ما گفته اند که یک مرگخوار با دامبل قرارداد بسته که این برنامه را بسازند. من بهیچ عنوان خبر ندارم کدام مرگخوار کودن و عاشق دامبلدور این خیانت را بما کرده.ما حتی اسم این مرگخوار مو قرمز رو هم نداریم.حتی نمیدانیم که این مرگخوار اسمش پرسی و فامیلش ویزلیه و حتی نمیدانیم که ایشون برای چی اینکارو کرده.
(پرسی همون وقت مرلین رو شکر گفت که لرد این چیزا رو نمدونست )
دوومین هدف ما که بلیز میگفت اول بگمش ولی بعد من گفتم اگر اول بگمش دومین نمیشه این است که ما مرگخواران باید درتمامی جهان ترس را بیاد ملت ،چه سفید چه ماگل و چه جانور،که البته منظور من از جانور هر جانوری بجز نجینی بوده است بیاوریم و باید کاری کنیم که آنها با روشن کردن تی وی خود صورت بسیار ترسناک مارا دیده و قدرت را ببینند.

و در آخر هم شما عزیزان بیکار بیخودی سعی بر گرفتن این شبکه را نداشته باشید که اگر سعی کنید خیلی بیکار میباشید و از زندگی نداشته خود سیر هستید.

با تشکر و به امید کور شدن چشمان شما سفیدان
کریشیو.


ویرایش شده توسط باب آگدن در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۵ ۲۰:۰۵:۰۴
ویرایش شده توسط باب آگدن در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۶ ۱۹:۴۱:۳۵



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۰:۲۹ دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷

سیریوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۶ شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۷ شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰
از تو چه پنهون آواره ام!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 422
آفلاین
حالا که دارم پست می‌زنم یه سری چیز پیش نوشت کنم.
1- پستای دنیس یکی نمی‌شه چون موضوعاش قابل چسبوندن به هم نیست. وگرنه دابل پست کردن اونم توی کمتر از 24 ساعت قابل قبول نیست.
2- پستای دنیس فکر کنم جزو آخرین پستایی باشه که صرفا برای ضایع کردن زده می‌شه و باهاش برخورد نمی‌شه. این یه اخطار بود.

====

صدای چرخش پره‌های هلیکوپتر و نوای دلنواز شعارهای مردمی شنیده می‌شه.

- وزیر اشتباهی، نمی‌خوایم ... نمی‌خوایم...
- وزارت زلزله، وزیر ضدفوتبال!
- هرچی درخت خیسه ....


نمای هلیکوپتری جمعیت در تلویزیون نمایشگاه داده می‌شه و گزارشگر در حالت زلف برباد رو به دوربین گزارش می‌کنه:
- سلام بینندگان عزیز همونطور که از این بالا دارید همراه من جمعیت رو می‌بینید تجمع میلیونی ملت جادوگر جلوی وزارت سحروجادو رو در راستای اعتراض به تایید صلاحیت متهم، مجرم، فراری ِ تحت تعقیب و کاندید وزارت، سیریوس بلک (Wanted : 10000$) شاهد هستیم.

پلاکاردهایی که روی اونها نوشته هایی مثل "استرجس حیا کن، مدیریتو رها کن"، "این چه وضعشه، مسئول باید عوض بشه"، "پادمور باید انجمن مدیرانو طی بکشه، وگرنه کارش به سنت مانگو می‌کشه" و باقی شعارهای چیپ دیده می‌شن، در دستان ملت قرار دارن.

جمعیت لحظه به لحظه به گاردهای امنیتی وزارت که تجهیز شده و آماده به آواداکداورا جلوی وزارت ایستاده بودن فشار میاوردن تا از این سد عبور کنن.

ناگهان از میان جمعیت ققنوسی برخیزش می‌کنه و شروع به سخنرانی می‌کنه:

- زنده باد اهورا حزبا.
من ققی کفیانی فرزند کفاله و از نوادگان ققینا کفی‌کلا هستم و به نمایندگی از حزب لیبرات دموکرات جادوگریالیستی و حزب لیبرات های دموکرات سراسر دنیای جادوگری و حزب نامساوی‌های توانی* به شما اعلام می‌دارم که ما از متهم جانی وحشی فراری اشتباهی، سیریوس بلک حمایت می‌کنیم و از شما می‌خواهیم که ...


ققی به دلیل پرتاب چند عدد گوجه گندیده و نگندیده اوج می‌گیرد و حرف خود را ناتمام رها می‌کند.

عده کمی از جمعیت جدا شده ه به طرفداری از ققی به خانه‌های خود می‌روند ولی جمعیت کثیری هنوز سعی در نفوذ به ساختمان وزارت و راز و نیاز با استرجس پادمور دارند!

هلیکوپر از منطقه دور می‌شود.
گزارشگر : خب این بود گزارش ما... بقیه گزارش در ساعت بعدی اخبار. مرلین نگهدارتون!

====


* حزب نامساوی‌های توانی به سرکردگی جيم رينر ملقب به جيمي بزرگتر‌مساوی گروهیست که معتقد است جادوگران برای همه به اندازه ای که من می‌گم!

پ.ن: پایان ِ تعلیق خراب کن!


ویرایش شده توسط سیریوس‌ بلک در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۶ ۱۸:۱۱:۴۳

باز جویم روزگار وصل خویش...


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۲:۴۹ دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۷

دنیسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۲ شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۱:۴۷ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲
از هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 809
آفلاین
نور افكن ها از قبل روشن بوده!

- با سلام خدمت دوستان عزيز. خوش حاليم كه بار ديگه در اين برنامه در خدمت شما هستيم. امروز در خدمت كار شناس عزيز برناممون هستيم تا در مورد قسمت دوم كورگن زشت صحبت كنيم. امروز قرار شده من زياد حرف نزنم. كارشناس برنامه حرف ميزنه!

بعد از سلام و اينا، كارشناس شروع ميكنه:
- اووم، اول ميخوام در مورد ارتباط بين قسمت اول و دوم گوركن زشت صحبت كنم. در قسمت اول هاگوارتز تموم شده بود و در قسمت دوم پرسي در زمان مديريت ايگور داشت به هافل ميرفت. خب اينا اصلا به هم هيچ ربطي نداره. پس لازم نبود كه به تقليد حتما اين فيلم دو قسمتي باشه. پرسي ميتونست فيلمشو به صورت جداگانه و با اسمي جدا بسازه. كار جالبي نبود.

مطلب بعدي پوستر فيلم بود. كارتون بود اون؟ اون اتوبوس مدرسه چي بود اون گوشه؟

چيز ديگه هم اين كه، نوشته شده بود:
نقل قول:
4- پرسی ویزلی در نقش عله نیلی !

يعني پرسي به جاي عله بازي ميكنه؟ عله كه تو فيلم نبود. اين نشون ميده فيلم ساز در طول عمرش يه فيلم هم نساخته. همه رو جابه جا نوشته. و سوال ديگه كه به وجود مياد اينه كه، چرا عله؟ يعني پرسي ميخواد بگه عله گولاخه منم گّلاخم؟ ربط اين دوتا چيه به هم؟ آيا پرسي عشق قدرته؟

حالا به قول دوستان اينا رو ولش بريم سر فيلم،
نقل قول:
لازمه یه سری چیزا رو در مورد هافلپاف

ببينم مگه چيزي در مورد هافل وجود داره كه اون ندونه؟ يا شايد هم داره دليل قانع كننده اي مياره براي سرك كشيدنش تو هافل؟ گمونم اين هم مثل قسمت اول يه جور اعتراف و نشون دادن ضعفه!
نقل قول:
دنیس : خوب ، واقعا بد کار میکنید ! همه شناسه هاتونو پیام شخصی کنید برام ، من خودم مینویسم و میفرستم !

يه پيشنهاد دارم. بهتر بود آخر اين جمله اضافه ميكردي من اسكلم، من خرم، من انقدر بيكارم كه ميشينم برا تك تك شما پست بنويسم. من اين چيزا انقد برام مهمه كه حاضرم شونصد تا پست بنويسم. جدا از اسكل بودن، خارق العاده هم هستم. چون اينقدر پست نوشتن از عهده كسي برنمياد جر خودم! در ساختن ديالوگ اصلا استعداد نداري.
نقل قول:
با مدیر مدرسه هماهنگ کرده ماندانگاس !

و مطلب جالب ديگه اينكه، اگه ما انقدر توانايي داريم كه با مدير هماهنگ كنيم، شما بوقيد. بريد بميريد.
مجري يهو ميپره وسط حرف يارو و ميگه: ببخشيد، ما؟
كارشناس به صورت ژانگولري لبحند ميزنه و ميگه:
- آره، من ماندانگاسم! (حالا فكر نكنيد من شناسه دادم به كسي ها، نه من دنيسم، خودم دارم مينويسم!)
مجري خوف ميكنه و يه وري از رو مبل ميفته پايين و ميميره!
دانگ ادامه ميده:
نقل قول:
دنیس : پستت زیاد خوب نبود ماتیلدا ، من خودم یه پستی نوشتم ، پیام شخصی میکنم برات ، اونو بفرست !

- حرف مفت هم بايد جوري باشه آدم به عقلش شك نكنه. آخه آدم بوقي، وقتي دنيس خودش تو كلاسا شركت نميكنه بوق خورده كه بياد پست برا كسي ديگه بنويسه؟ خوب باشناسه خودش ميزد ديگه! من واقعا برا مغزت متاسفم!

نقل قول:
دنیس : میگم دوستان ، ما که نتونستیم توی هاگوارتز کاری کنیم و قهرمان بشیم و به بدترین شکل ازش بیرون اومدیم با اون همه ادعاهایی که توی امضامون میکردیم ! میگم یه فیلمی بسازیم که توش ایگور و پرسی رو ضایع کنیم !

- بدترين شكل اين بود كه دو تا گروه كلا تو هاگوارتز باشه و آدم دوم بشه؟ فيلم هم كه پرده برداري بود. شما هم قبل از ضايع كردن ضايع هستي!
در ضمن كلنگ توهين آميز نبود و سروكارش فقط با يك نفر بود. ولي قسمت دوم گوركن زشت توهين و اهانت به تمام اعضا يك گروه بود كه جنبه و درك پايين فيلم ساز رو نشون ميده.
نقل قول:
دنیس : وقت تموم شده ملت ! آهــــــای ! بیاید رای بدید تو رو خدااااا !

- واااااااي تورو خدا!
نقل قول:
پسري كه با موهاي خرمايي، مياد جلو و ميگه:
- بهت بگم اگر این ملت مهربونن من خیلی خشنم و از کسی هم نمی ترسم!

- چرا حذف كردي نصف حرفامو؟ ها؟ بزار خودم بگم بقيه شو:
پرسی ویزلی یک گیریفی ... عشق قدرت، حذب باد، عشق نظارت، عشق دعوا، عشق افزایش پست به ارزشی ترین صورت ممکن و ...بازم بگم؟
هر كدومشو قبول نداري بيا ادعا كن!

و در آخر:
نقل قول:
خوبه ! آفرین دانگ ! تو خیلی خشنی و از کسی نمیترسی ، منم همینطورم ! ولی میبینی که من هستم ولی تو نمیتونی علنا باشی ! فقط یه هاله ضعیفی ازت وجود داره که چیزی به از بین رفتنش نمونده !! من هستم و خشن تر از تو ام ! خشونت من الان خیلی کارها میتونه بکنه ولی تو نه ! فقط متعلق به خودته !!

- فكر نكن همه مثل شما عشق قدرتن! اونم تو يه فضاي مجازي!!! چه قدرتي واقعآ . بپا ندزدنت قوي!(ك.پ.ر باي لودو) مطمئن باش هاله ي من به صد تا ديواري كه دور توئه و حفظت كرده مي ارزه.

مجري كه مرده بود هيچ، همه پشت صحنه اي ها هم فرار كرده بودن و دانگ هم راحت هر چي ميخواست گفت:
- يه سري نقل قول هست. اينا نشون ميده پرسي ميخواد فقط خودشو نشون بده. اينه وقار پرسي و گروهش:
نقل قول:
گريف با بهترین نویسنده هایی که در این گروه هستند

نقل قول:
پرسی ویزلی ، آرام تر و با وقار تر از همیشه

نقل قول:
بدون اینکه نگاهی به آن دو هافلپافی که چند ساعت گوشه ای از دفتر مدیریت ایستاده بودند و دعوت به نشستن نشده بودند کند

نقل قول:
تو گریف ، اعلانات جدید ، با کمک تابلوی اعلانات الکترونیکی اطلاع داده میشه


و در آخر هم يه چيزاي جالب تو اين فيلم بود بايد اشاره كنم. پرسي خيلي دوس داره هافلو بخونه و در ملا عام هم اينو اثبات ميكنه. چون ميدونم همه ملت جادوگران شناسه دارن تا بيان هافل، پس بياين ببينيد ديگه. راحت باشيد.

لينك پست در هالي ويزارد
و اين جمله:
هلگا : وای هاگوارتز که اصلا مهم نیست ! من برای قهرمانی کوییدیچ به دنیس ابر کاپیتان تبریک میگم !
دقيقا همين جمله از طرف هلگا در پست نوشته شده.
و لينك پست هلگا در هماهنگي هافلپاف

جمله:
ماندانگاس فلچر : ملت عزیز فقط تا 30 آذر فرصت دارید پست ارسال کنید وگرنه این ترم تیم کوییدیچی نخواهیم داشت .
لينك پست ماندانگاس در تيم كوييديچ هافلپاف
دقيقا همين جمله اومده تو پستش.

ما بقي جمله ها و ديالوگهاي اين فيلم كاملآ تخيليه و استعداد بالاي ايشون در چرند نويسي و چرت گفتن نشون ميده.

پستت فقظ ضعف نشون ميده و كه فقط با اين راه ميشه چيزي رو كه ميخواي اثبات كني. باشه تو گّلاخي! خوش باش.

دانگ از جا بلند ميشه و از كادر خارج ميشه!


قدرت رولو ببين توي سبك من، تعظيم كرد توي دست من
پس تو هم بيا رول بزن با سبكم، ميخوام شاخ جوجه رولرا رو بشكنم




Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۸ یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۷

دنیسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۲ شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۱:۴۷ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲
از هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 809
آفلاین
نور افكن ها روشن ميشه!
مردي با كت و شلوار صورتي نشسته روي يه مبل گل منگلي و يه نفر هم روبروش نشسته. رداي مشكي بلندي پوشيده و اخمو به نظر ميرسه.
مرد كت صورتي بسيار سر خوش شروع به صحبت ميكنه:
- با سلام به خدمت تمامي بينندگان عزيز. ضمن تبريك سالي جديد، با يكي ديگر از برنامه هاي نقد 3 با شما همراه هستيم. امروز از يك مهمون عزيز دعوت كرديم تا به برنامه خودشون بيان تا در مورد فيلم جديدشون گپي بزنيم و دور هم باشيم، جناب كاركاروف، خيلي خوش اومديد!
كاركاروف صداشو صاف ميكنه و بدون توجه به مجري، رو به دوربين ميگه: سلام.
مجري ادامه ميده:
- بله، خيلي خوش اومديد. بدون هيچ حرف مفت ديگه اي يكراست ميريم سر فيلم جديدتون، گوركن زشت! ميشه اول از همه دليل اسم گذاري اين فيلم رو به ما بگيد؟
ايگور دهن كجي ميكنه و ميگه:
- در واقع اين اسم فقط يه جور تخليه اس! يه جور خالي كردن خودم. و البته از نظر من قشنگه.
- عجب. اين فيلم يهو شروع ميشه. اصلا اسم كارگردان و اينا كه توش نيومده و يهو بازيگرا شروع ميشن، و چيز جالبتر اينه كه يه نوآوري هست توش كه بازيگرا شماره دارن. جالب بود و البته بايد بگم كه از بازيگرايي كه نوشته بوديد فقط يكيشون كه خودتون باشيد توش بازي ميكرديد و مثلا بازيگر نقش پرسي يا مرلين و اينا اصلا نبودن. اين هم نوعي تخليه بود؟
ايگور عصباني ميشه و ميگه:
- آقا به تو چه مربوطه؟ وارد سوالاي حاشيه اي نشيد.
- بله ممنون. خب شروع ميكنيم.
نقل قول:
محیط هاگوارتز بسیار مرموز و گاهی اوقات ترسناک است اما این ترسناکی به هیچ وجه کسالت بار و یا احمقانه به نظر نمی رسد.

-منظورتون از اين توصيف چي بود؟ يعني شما واقعا فكر ميكنيد كه هاگوارتز خيلي خوب بود؟
- تعريف از خود نباشه بله!
نقل قول:
خوابگاه گریفندور در برج جنوبی قلعه و پشت تابلو بانوی چاق پنهان است و خوابگاه اسلیترین در راهرو های زیر زمینی و در پشت دیوار دخمه ای پنهان است و زیر دریاچه قرار دارد.

- شما فقط همين دو گروه رو نوشتيد؟ آيا اين درسته كه شما يه اسليتريني تعصبي هستيد و ميخوايد بريد گريف و بقيه گروهها رو آدم حساب نميكنيد؟
- اووم، وقت نداشتم بزارم سر چرت و پرت هاي ديگه. مهماشو گفتم!
- به به، به به! شما فقط در دو جمله از تصوير و دوربين و اينا صحبت كرده بوديد و بقيه فيلم تصويربرداري به امان خدا ول بود. به نظر من اين فيلم كيفيت پاييني داشت و فقط يه نوع تخليه بود، درسته؟
- بوق نزن مرتيكه!
- به به!
نقل قول:
دختر راونكلاو زيبايي بالاسر پرسي ايستاده و بسته اي در دست داره.پرسي به بالا نگاه ميكنه و به بسته خيره مي

- به نظر شما اين درسته؟ يعني شما واقعا فكر ميكنيد وقتي پرسي سرشو مياره بالا به بسته نگا ميكنه و دختر زيبا رو نگا نميكنه؟ خيلي بي انصافي!
- خواستم آدم شريفي نشونش بدم. آقا چرا وجه مردمو خراب ميكني؟
نقل قول:
ميخوام اعتراف كنم چون شايد تا چند روز ديگه تو اين دنيا نباشم.

- هووم، خدا نكنه! منظورتون اينه كه ممكنه بريد سراغ دامبل و اينا؟
- به تو چه!
- ممنونم!
نقل قول:
-عزيزان من..بهتره قوانين رو بخونين و بفهمين اين قوانين درسته!

- ببخشيد فكر ميكنم كه اشتباهي پيش اومده، چون كه پرسي ويزلي ميگفت ايگور به قوانين اعتنا نميكنه! پس؟
- داري رو اعصاب من راه ميري ها، كي گفته؟ كدوم آدمي اين دروغا رو گفته؟
نقل قول:
يكي از صميمي ترين دوستانم كه در جزاير بلاك به سر ميبرد به هاگوارتز اومد

- يك دوست از جزاير بالاك چجور ميتونه بياد هاگوارتز؟ شما فكر نميكنيد اگه عله كبير اين موضوع رو بفهمه قاط ميزنه؟ باب يكم كمتر شرح بدي اين چيزا رو!
- من نميدونم والا. اينو بايد از خودش پرسيد.
نقل قول:
عني دوستي ما ارزش يه ذره اين حركت رو نداره؟

- هووم! خب من نميدونم قضيه چي بوده، ولي ارزش دوستيتون اين وسط چي شد؟ چرا لوش دادي و حرفاشو اينجا گفتي؟ هوم؟ اين جمله يكجورايي ضعف خودتونو نشون ميده.
- گفتم كه اعترافه. اعتراف!
نقل قول:
-باشه!دامبلدور از مدرسه اخراج ميشه و 15 امتياز ازش كم ميشه!

- ببخشيد گمونم بالاتر يه نقل قول آوردم كه توش نوشته بود قوانين مشخصه! خب، پس چرا دروغ ميگي عزيز من؟ دامبل نبود و بايد ازش امتياز كم ميشد. چرا دروغ؟ بعد هم. تا جايي كه به ما خبر دادن، پرسي بهش گفته بود فورا استعفا بده و نميخوام ادمايي مثل تو هاگوارتز بمونن و اينا. اما امتياز رو بايد كم ميكردي ربطي به پارتي بازي نداره!
- ...........
- ممنون از جوابتون.
نقل قول:
يه عده ميرن هي به مدير گير ميدن و اذيتش ميكنن تا عصباني بشه و بقيه هم اعتراض ميكنن..اينجوري مدير عصبي ميشه و تصميم نادرست ميگيره!

- من به تهمت و اين چيزاش كار ي ندارم. چون فيلمه و اين چيزاش مهم نيست ولي... مدير اگه نتونه تصميم درست بگيره مدير نيست و اين يعني ضعفش!
نقل قول:
-پرفسور ويزلي بيايين اينجا..شما از هر مقامي دارين تو هاگوارتز اخراج هستيد.ممنون بابت كمكتون تا اينجا!

- هوووم. طبق مصاحبه اي كه با اقاي ويزلي داشتيم ايشون گفتن بيرون نشدن، بلكه خودشون رفتن. چون شما به قول هاتون پايبند نبودين و اينجور چيزا. در ضمن شايسته ميدونم يه نقل قول از دفتر اساتيد بكنم:
نقل قول:
شما هيچ نقشي تو هاگوارتز نداري.پس حرف بيخود نزن.يه كاري نكن تو انجمن هاگوارتز هر پستي زدي پاك كنم!!!!پس بيخيال

ايگور: شايعه اش آقا!
نقل قول:
ما تونستيم پرسي رو بيرون كنيم به لطف دوستان صميمي ايگور..حالا فقط يه كار ديگه مونده..من تمام تكاليف شما رو ويرايش ميكنم تا بالاترين امتياز رو بگيرين!

- هوووم. منظورتون از دوستان صميمي اينه كه چون بيرون از هاگوارتز دعوا كرده بوديد شده به لطف اونا؟ خب اينكه قبلش گفته بوديد تصميم خودم بود! و يه چيز ديگه. تو قوانين شورا نوشته بوديد كه ويرايش پست كه به سوژه كاري نداشته باشه مشكل نداره كه! يعني مشكل داشته؟
نقل قول:
بيخود ترم پيش اونو سرزنش ميكرد

- هووم. سرزنش؟ گمونم بهتره بگيم بدگويي. نه؟
- نميدونم از خودش بپرسيد.
- خب اقاي كاركاروف. به طور كل نظرتون در مورد اين فيلم چي بود؟ آيا ورد قبولتون بود؟
- حرفامو توش زدم و تخليه شدم و مهم تر از همه تلافي كردم و خوشحالم كه اينكارو كردم.
- فكر نميكنيد خودتون رو خز كرديد؟
- نه ابدا!
- اين درسته كه شما براي تلافي كردن راهكار جديد نداريد و هر كاري كه طرف مقابل ميكنه تكرار ميكنيد؟
- نه. ما كلي گولاخيم. البته من گولاخم. اون يكي گّلاخه!
- هووم. پس آيا شما كلنگ رو نقد ميكنيد؟
- خب تلافي چي شي؟
- شما الان گفتي تقليد نميكنم!
-
- خب خوشحاليديم از حضور شما. منتظر قسمت دوم گوركن زشت هستيم. موفق باشيد و بينندگان عزيز، مرلين نگهدار!


قدرت رولو ببين توي سبك من، تعظيم كرد توي دست من
پس تو هم بيا رول بزن با سبكم، ميخوام شاخ جوجه رولرا رو بشكنم




Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۰:۳۳ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
ترس!

دوربين و يه خبرنگار دختر جوان و خوشگل و مرتب و كلا رله به طرف يه پسر جوون خوشتيپ رله تر ميره.اينجاست كه تريلر فيلم پنجم(صحنه چو و هري)به وقوع پيوست ولي از پخش صحنه هاي آن معذوريم!

بعد از ساعت ها راز و نياز!

پسرك(!) كه راجر نام داشت در گوشه اي نشست و خبرنگار هم كه تازه يادش افتاده بود براي چي اونجاست شروع به حرف زدن كرد!!

-سلام جناب مدير..حالتون خوبه!؟
-سلام..من بايد با پرفسور كوييرل مشورت كنم كه حالم خوبه يا نه!.تا 13 فروردين صبر كنيد تا از مسافرت برگرده!
-اااا..خب ميخواستم نظرتون رو در مورد مشورت بگم!
-كلا مشورت كار بسيار خوبيه..بهتره كه همه با هم مشورت بكنن تا مثل سايت جادوگران مديرانش هماهنگي بالايي داشته باشن!
-خيلي خوبه..نظرتون در مورد كوييديچ چيه قربان؟
-كوييديچ؟يكي از انجمن هاي جادوگرانه كه من بايد با پرفسور كوييرل مشورت كنم و بعد نظرمو بگم.تا 13 فروردين صبر كنيد تا از مسافرت برگرده! !
-عجب!باشه موفق باشيد و سوال آخر..شما تو اين دنيا هيچ مشكلي نداريد!؟
-چرا عزيزم من خيلي تشنمه!
-اينم شد مشكل؟خب بريد آب بخوريد و مشكلتون حل بشه.
-نه نميشه..آخه بايد از پرفسور كوييرل اجازه بگيرم..از اول فروردين نيستن و بايد تا سيزدهم صبر كنم!

و خبرنگار به صورت از اونجا دور ميشه!اينقدر راه ميره كه به يه دختر مو قرمز خوشگل و دلربا ميرسه كه همينجور پسرا پشت سرش ميمردن و كلا پسر كش! !

-ببخشيد خانم..سلام!
-به به..سلام..چه خبر؟خوبين؟من خيلي بيزيم لطفا سريعتر مصاحبه كنين..در ضمن من امضا نميدم اصلا!
-ببخشيد يه سوال داشتم فقط..شما اين زيبايي رو از كجا آوردين و چرا اينقدر پسران براتون ميميرن!؟
-هممم..به نام خدا..ليلي اوانز هستم از تهران.والا من جوابي ندارم..بذارين پرفسور كوييرل بيان به شما جواب ميدن.
-عجب!

و در آخر برنامه با فونت قرمز يه سوال ظاهر ميشه!

چرا با نبود يه مدير بايد تمام كارهاي يه سايت بزرگ لنگ بمونه!؟

و تيتراژ و از اين حرفا!


ویرایش شده توسط [fa]ايگور کارکاروف[/fa][en]IGΘЯ[/en] در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۹ ۱:۰۳:۰۲

بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۳:۰۲ پنجشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۷

هرميون  گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ شنبه ۳ آذر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۰:۳۷ سه شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷
از کلاس ریاضیات جادوویی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 215
آفلاین
شرکت والپیپر سازی اسمان رویا

شما از این به بعد می توانید با زدن یک پیام شخصی به من در خواست والپیپر ،کاغذ دیواری و یا تصویر دسکتاپ که همه یک معنی می دهند با موضوعی که خودتون دوست دارید بدید.والپیپر های شما تا 24 ساعت اینده به شما پیام شخصی می شود همچین این سازمان در اینده فعالیت های دیگری نیز خواهد داشت .
بیشتر والپیپر های ارسالی ما مربوط به سایت خواهد بود اما در مورد سایر موارد هم در خدمتیم

................................................................

برنامه ی عروسک سازی .شبکه ی پنج :به خانه بر میگردیم [font=Arial][b]

خانم مجری:خوب خانم گرنجر اول کمی در مورد هنر زیبای عروسک سازی توضیح بدید

هرمیون : توضیح خاصی ندارم

خانم مجری : خوب بلاخره یک سری در مورد وسایل عروسک سازی توضیح بدید .

هرمیون : حال ندارم

خانم مجری: خانم گرنجر اصلا چی شد که عروسک ساز شدید؟

هرمیون : به تو چه؟ عشقم کشید

خانم مجری: اهم ..خوب خانم گرنجر بهتره بی خیال صحبت های اضافه بشیم . امروز می خواین ساخت چه عروسکی رو اموزش بدید؟

هرمیون : مرلین

خانم مجری : بفرمایید !

هرمیون به سمت میز وسایل رفت و خمیر بازی رو برداشت و نگاهی بهش انداخت گفت : :no: با این خمیر نمی شه!

خانم مجری: الان براتون خمیر میارم.!راستی چرا با این نمیشه؟

هرمیون : چون این خیلی نرمه می چسبه به دستم حال ندارم برم دستمو بشورم

خانم مجری: بفرمایید این هم خمیر جدید

هرمیون: مرسی .خوب خوب خوب توجه کنید :
شما ابتدا خمیر رو برمی دارید .بعد ان را نرم می کنید طوری که به دستاتون نچسبه بعد ان را گرد گرد می کنید به شکل کله ی مرلین توجه کنید حسابی گرد شه چون کله ی مرلین گرد بوده.بعد مقداری پنبه یا خمیر سفید بر میدارید و ان را بدین صورت ...
هرمیون خمیر را به دست خانم مجری می دهد و میگوید: ببخشید حال ندارم یاد بدم می دم تو انجام بده من می گم تو چی کار کنی

خانم مجری: :no:
کارگردان از ان پشت داد می زنه : هی برنامه رو خراب نکن ازش بگیر تو انجام بده برنامه زندس من بعدش می دونم با این هرمیون .!

خانم مجری: از پشت اشاره می کنند که افتخار خمیر بازی رو قبول کنم .خوب بدید به من فقط شما بگید که من چی کار باید انجام بدم .
هرمیون : اوکی
10 دقیقه بعد

مجری: چرا دیگه هیچی نمی گین
هرمیون : خودت درست کن دیگه من حال ندارم
مجری در حالی که صدای خشم کارگردان رو میشنوه قبول می کنه و

1 ساعت بعد :

هرمیون عروسک رو از دست مجری قاپید و گفت : و این هم عروسک مررلین .! یاد گرفتید؟
مجری: این مرلینه؟
هرمیون : مرلین کپ همین بود استعدادت خیلی خوبه!
مجری : مرلین شکل خر بود ؟ گوشاش دراز بود؟
هرمیون : مررلین پیشرفته .! خوب دیگه من خیلی امروز حرف زدم باید برم خونه بخوابم

رو به مجریان: امیدوارم ساعات خوشی را داشته باشید و عروسک سازی رو از من یاد گرفته باشید

خدانگه دار!
بوقققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققق

پایان برنامه


[b][color=FF6600]!و هرمیون گرنجر رفت و همه چیز را به هپزیبا اسمیت سپرد .

و فقط چند نفر را با







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.