نور افكن ها روشن ميشه!
مردي با كت و شلوار صورتي نشسته روي يه مبل گل منگلي و يه نفر هم روبروش نشسته. رداي مشكي بلندي پوشيده و اخمو به نظر ميرسه.
مرد كت صورتي بسيار سر خوش شروع به صحبت ميكنه:
- با سلام به خدمت تمامي بينندگان عزيز. ضمن تبريك سالي جديد، با يكي ديگر از برنامه هاي نقد 3 با شما همراه هستيم. امروز از يك مهمون عزيز دعوت كرديم تا به برنامه خودشون بيان تا در مورد فيلم جديدشون گپي بزنيم و دور هم باشيم، جناب كاركاروف، خيلي خوش اومديد!
كاركاروف صداشو صاف ميكنه و بدون توجه به مجري، رو به دوربين ميگه: سلام.
مجري ادامه ميده:
- بله، خيلي خوش اومديد. بدون هيچ حرف مفت ديگه اي يكراست ميريم سر فيلم جديدتون،
گوركن زشت! ميشه اول از همه دليل اسم گذاري اين فيلم رو به ما بگيد؟
ايگور دهن كجي ميكنه و ميگه:
- در واقع اين اسم فقط يه جور تخليه اس! يه جور خالي كردن خودم. و البته از نظر من قشنگه.
- عجب. اين فيلم يهو شروع ميشه. اصلا اسم كارگردان و اينا كه توش نيومده و يهو بازيگرا شروع ميشن، و چيز جالبتر اينه كه يه نوآوري هست توش كه بازيگرا شماره دارن. جالب بود و البته بايد بگم كه از بازيگرايي كه نوشته بوديد فقط يكيشون كه خودتون باشيد توش بازي ميكرديد و مثلا بازيگر نقش پرسي يا مرلين و اينا اصلا نبودن. اين هم نوعي تخليه بود؟
ايگور عصباني ميشه و ميگه:
- آقا به تو چه مربوطه؟ وارد سوالاي حاشيه اي نشيد.
- بله ممنون. خب شروع ميكنيم.
نقل قول:
محیط هاگوارتز بسیار مرموز و گاهی اوقات ترسناک است اما این ترسناکی به هیچ وجه کسالت بار و یا احمقانه به نظر نمی رسد.
-منظورتون از اين توصيف چي بود؟ يعني شما واقعا فكر ميكنيد كه هاگوارتز خيلي خوب بود؟
- تعريف از خود نباشه بله!
نقل قول:
خوابگاه گریفندور در برج جنوبی قلعه و پشت تابلو بانوی چاق پنهان است و خوابگاه اسلیترین در راهرو های زیر زمینی و در پشت دیوار دخمه ای پنهان است و زیر دریاچه قرار دارد.
- شما فقط همين دو گروه رو نوشتيد؟ آيا اين درسته كه شما يه اسليتريني تعصبي هستيد و ميخوايد بريد گريف و بقيه گروهها رو آدم حساب نميكنيد؟
- اووم، وقت نداشتم بزارم سر چرت و پرت هاي ديگه. مهماشو گفتم!
- به به، به به! شما فقط در دو جمله از تصوير و دوربين و اينا صحبت كرده بوديد و بقيه فيلم تصويربرداري به امان خدا ول بود. به نظر من اين فيلم كيفيت پاييني داشت و فقط يه نوع تخليه بود، درسته؟
- بوق نزن مرتيكه!
- به به!
نقل قول:
دختر راونكلاو زيبايي بالاسر پرسي ايستاده و بسته اي در دست داره.پرسي به بالا نگاه ميكنه و به بسته خيره مي
- به نظر شما اين درسته؟ يعني شما واقعا فكر ميكنيد وقتي پرسي سرشو مياره بالا به بسته نگا ميكنه و دختر زيبا رو نگا نميكنه؟ خيلي بي انصافي!
-
خواستم آدم شريفي نشونش بدم. آقا چرا وجه مردمو خراب ميكني؟
نقل قول:
ميخوام اعتراف كنم چون شايد تا چند روز ديگه تو اين دنيا نباشم.
- هووم، خدا نكنه! منظورتون اينه كه ممكنه بريد سراغ دامبل و اينا؟
- به تو چه!
- ممنونم!
نقل قول:
-عزيزان من..بهتره قوانين رو بخونين و بفهمين اين قوانين درسته!
- ببخشيد فكر ميكنم كه اشتباهي پيش اومده، چون كه پرسي ويزلي ميگفت ايگور به قوانين اعتنا نميكنه! پس؟
- داري رو اعصاب من راه ميري ها، كي گفته؟ كدوم آدمي اين دروغا رو گفته؟
نقل قول:
يكي از صميمي ترين دوستانم كه در جزاير بلاك به سر ميبرد به هاگوارتز اومد
- يك دوست از جزاير بالاك چجور ميتونه بياد هاگوارتز؟ شما فكر نميكنيد اگه عله كبير اين موضوع رو بفهمه قاط ميزنه؟ باب يكم كمتر شرح بدي اين چيزا رو!
- من نميدونم والا. اينو بايد از خودش پرسيد.
نقل قول:
عني دوستي ما ارزش يه ذره اين حركت رو نداره؟
- هووم! خب من نميدونم قضيه چي بوده، ولي ارزش دوستيتون اين وسط چي شد؟ چرا لوش دادي و حرفاشو اينجا گفتي؟ هوم؟ اين جمله يكجورايي ضعف خودتونو نشون ميده.
- گفتم كه اعترافه. اعتراف!
نقل قول:
-باشه!دامبلدور از مدرسه اخراج ميشه و 15 امتياز ازش كم ميشه!
- ببخشيد گمونم بالاتر يه نقل قول آوردم كه توش نوشته بود قوانين مشخصه! خب، پس چرا دروغ ميگي عزيز من؟ دامبل نبود و بايد ازش امتياز كم ميشد. چرا دروغ؟ بعد هم. تا جايي كه به ما خبر دادن، پرسي بهش گفته بود فورا استعفا بده و نميخوام ادمايي مثل تو هاگوارتز بمونن و اينا. اما امتياز رو بايد كم ميكردي ربطي به پارتي بازي نداره!
- ...........
- ممنون از جوابتون.
نقل قول:
يه عده ميرن هي به مدير گير ميدن و اذيتش ميكنن تا عصباني بشه و بقيه هم اعتراض ميكنن..اينجوري مدير عصبي ميشه و تصميم نادرست ميگيره!
- من به تهمت و اين چيزاش كار ي ندارم. چون فيلمه و اين چيزاش مهم نيست ولي... مدير اگه نتونه تصميم درست بگيره مدير نيست و اين يعني ضعفش!
نقل قول:
-پرفسور ويزلي بيايين اينجا..شما از هر مقامي دارين تو هاگوارتز اخراج هستيد.ممنون بابت كمكتون تا اينجا!
- هوووم. طبق مصاحبه اي كه با اقاي ويزلي داشتيم ايشون گفتن بيرون نشدن، بلكه خودشون رفتن. چون شما به قول هاتون پايبند نبودين و اينجور چيزا. در ضمن شايسته ميدونم يه نقل قول از دفتر اساتيد بكنم:
نقل قول:
شما هيچ نقشي تو هاگوارتز نداري.پس حرف بيخود نزن.يه كاري نكن تو انجمن هاگوارتز هر پستي زدي پاك كنم!!!!پس بيخيال
ايگور: شايعه اش آقا!
نقل قول:
ما تونستيم پرسي رو بيرون كنيم به لطف دوستان صميمي ايگور..حالا فقط يه كار ديگه مونده..من تمام تكاليف شما رو ويرايش ميكنم تا بالاترين امتياز رو بگيرين!
- هوووم. منظورتون از دوستان صميمي اينه كه چون بيرون از هاگوارتز دعوا كرده بوديد شده به لطف اونا؟ خب اينكه قبلش گفته بوديد تصميم خودم بود! و يه چيز ديگه. تو قوانين شورا نوشته بوديد كه ويرايش پست كه به سوژه كاري نداشته باشه مشكل نداره كه! يعني مشكل داشته؟
نقل قول:
بيخود ترم پيش اونو سرزنش ميكرد
- هووم. سرزنش؟ گمونم بهتره بگيم بدگويي. نه؟
- نميدونم از خودش بپرسيد.
- خب اقاي كاركاروف. به طور كل نظرتون در مورد اين فيلم چي بود؟ آيا ورد قبولتون بود؟
- حرفامو توش زدم و تخليه شدم و مهم تر از همه تلافي كردم و خوشحالم كه اينكارو كردم.
- فكر نميكنيد خودتون رو خز كرديد؟
- نه ابدا!
- اين درسته كه شما براي تلافي كردن راهكار جديد نداريد و هر كاري كه طرف مقابل ميكنه تكرار ميكنيد؟
- نه. ما كلي گولاخيم. البته من گولاخم. اون يكي گّلاخه!
- هووم. پس آيا شما
كلنگ رو نقد ميكنيد؟
- خب تلافي چي شي؟
- شما الان گفتي تقليد نميكنم!
-
- خب خوشحاليديم از حضور شما. منتظر قسمت دوم گوركن زشت هستيم. موفق باشيد و بينندگان عزيز، مرلين نگهدار!