هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: دره گودریک
پیام زده شده در: ۴:۱۵ جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۵
#2

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1771
آفلاین
بعد از یک صبحانه بسیار عالی، بلاخره تمام اعضای حاضر در محفل در دره گودریک ظاهر شدند.همه خوشحال، در انتظار دیدن زیباترین جای دنیا!!!!


خانه ای ویرانه..درختان خشک شده...باغچه ای بیجان...تنها چیزهایی بود که محفلیها میدیدند و صدای هوهوی باد که در شاخه های خشک میپیچید، تنها صدای مکان بود!

دامبلدور قدم جلو گذاشت...تنها یک چیز از مغزش میگذشت و آن این بود که آنجا دره گودریک نبود!
رو به بقیه کرد:

-فکر کنم هممون اشتباهی ظاهر شدیم! اینجا که دره نیست!
-هممون بابا؟! هممون یه جا؟! امکان نداره!

دختران محفلی گوشه ای جدا ایستاده بودند و پچ پچ میکردند...جز چو و آنیتا هیچکدام قبلا به دره نیامده بودند. تنها این دو بودند که شومی آنجا را احساس میکردند...

به نظرشان امکان نداشت گلها و درختان جز در حضور سایه ای شوم بمیرند...هردو مرگ عزیزترینانشان را همراه مرگ گلها دیده بودند...هرلحظه چشم انتظار دیدن جسدی بودند که با دهان باز، چشمان گرد و وحشت زده و موهای آشفته، بی هیچ نشانی از زندگی روی زمین افتاده باشد...هنوز خاطره آن کابوس از یادشان نرفته بود..

آنیتا کابوسهایش را رها کرد و به جلو، به طرف در خانه دوید. بین آنهمه محفلی تنها او، دختر کوچک دامبلدور بود که جرئت این کار را داشت!

لحظه ای همه به او خیره شدند. شومی آنجا همه را فراگرفت...همه یکصدا فریاد زدند:

- نرو آنیتا!


[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]


دره گودریک
پیام زده شده در: ۳:۱۲ جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۵
#1

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
-ترسوی بزدل...بیا تو!
-مطمئنی کسی نیست؟
-آره بابا...مطمئن باش اسمشو نبر یه دفعه نمیفته روت بخورتت!

طلوع خورشیدی که هر روز از پنجره ی خانه های دره ی گودریک نمایان بود، امروز زیبایی خاصی به خود گرفته بود.
دو دختر نسبتا جوان و کم سن و سال در خانه ای متروکه قدم میزدند.

دختر اول که موهای سیاه بلندی داشت دستی بر روی لبه ی پنجره کشید.

-دامبلدور که میگفت بازسازیش کردن...پس چرا اینقدر کثیفه؟...نگاه کن همه جا گرد و خاک خالیه!

دختر دوم نیز با موهای تیره ی خودش در کنار دختر اول ایستاد و بعد از سرفه ای کوتاه به سوالش جواب داد...

-بابا گفت چند سال میشه بازسازیش کردن و اون موقع به فکر یه همچین روزایی بودند.

چند سال پیش اعضای محفل ققنوس به ویرانه های خانه ی خانواده ی پاتر آمده بودند و شروع به بازسازی خانه کرده بودند.


-----فلش بک(Flash Back)....چند روز پیش-----

فردی شنل پوش روبروی خانه ی شماره 12 گریمالد ایستاده است.زنگ در را به صدا در می آورد....زنگی که فقط توسط اعضای محفل ققنوس دیده میشود.پس حتما آن فرد شنل پوش یک عضو محفل ققنوس است.

اما چند دقیقه بعد که سه جسد بر روی پادری خانه شماره 12 گریمالد افتاده بود معلوم شد که اینطور نبود!

آن روز آلبوس دامبلدور به تمام اعضای محفل ققنوس هشدار داد که هر آن ممکن است بلاتریکس لسترانج و مرگخواران به خانه شماره 12 گریمالد حمله ور شوند.
بعد از آن بود که چوچانگ و دخترش آنیتا را به دره ی گودریک اعزام کرده بود.
---------------------------------------------------------



-واقعا واقعه وحشتناکی بود!...کی فکرش رو میکرد؟
-اوهوم

دو دختر بعد از دیدن طبقه ی دوم خانه از در خارج شدند و در محوطه ی جلوی خانه قرار گرفته بودند.صبح دل انگیزی بود که با منظره ی زیبای دره ی گودریک دل انگیزتر و هیجان انگیزتر به نظر میرسید.

تـــــــــــــــاپ!

ظاهر شدن هیکل لاغر و استخوانی دامبلدور در اوایل صبح در آن هوای خاطره انگیز احساس های مختلفی را در چو و آنیتا به وجود آورد...اما بارزترین احساسی که داشتند احساس ضدحال بود!!
چو و آنیتا لحظه ای به هوا پریدند.

آلبوس: صبح بخیر!...خوش گذشت؟
آنیتا: صبح بخیر...من اول باید صبحونه بخورم تا بعد بتونم به سوالهای شما جواب بدم بابا!
آلبوس: اوکی!...اما قبلش فقط بگید که مشکلی که از لحاظ وارد شدن به خونه براتون به وجود نیومد؟

این بار چو پیش قدم شد.

چو: نه به هیچ وجه پروفسور...کاملا امن و امان به نظر میرسه!
دامبلدور: خب خیلی خوبه...پس بهتره هر سه با هم به گریمالد برگردیم و بعد از یک صبحانه مفصل، با تمام اعضای محفل به اینجا بیایم.

چو: فکر خوبیه!
آنیتا: عالیه!

تـــــــــــــــاپ تــــــاپ تـــــــاپ!

------------------------------------------------------------------------
خب دوستان دره ی گودریک نیز مکانی جدید برای ستاد محفل ققنوس خواهد بود که البته اینکه چگونه این دره ی برای محافظت رازهای محفل ایمن تر میشه و مشکلاتی که به وجود میاره باید نمایشنامه زده بشه و این خودش سوژه ای برای این تاپیک خواهد بود!

پس شروع کنید!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱ ۲۳:۴۶:۳۶

شناسه ی جدید: اسکاور







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.