هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۳۶ سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰

دراکو مالفویold2


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۳ سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۰:۲۳ سه شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 21
آفلاین
مرگ - نور- شوم-بلاتریکس- جادو--ترس- کهن- چوبدستی - آزکابات-نفرین

نفس عمیقی کشید و به چوبدستی خود خیره شد. درخشش ترس را در نگاه قربانی خود می دید ولی اهمیتی به آن نمی داد زیرا او نفرین شده بود تا بکشد و جادوی کهن را استمرار بخشد... جادویی که به او کمک می کرد هورکراکس تازه ای بسازد.

بلاتریکس لسترنج، دیگر آن بانوی آشفته و ژولیده ای نبود که از آزکابان گریخت. اینک او پیک مرگ اربابش شده بود و باید همچون او، روح خود را تکه تکه در جسمی قرار میداد تا برای ابد برای همراهی و یاری اربابش باقی بماند. بدون اینکه کلامی بر لب براند، چوبدستیش را چرخاند و نور شوم سبز رنگ، پیکر نحیف قربانی را در بر گرفت.

چنان مرد که گویا هرگز نزیسته بود.



*************

ویرایش!

گمونم جمله آخر کپی رایت داشته باشه ولی نمیدونم از کی.

تایید شد!


ویرایش شده توسط سایه در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۱۳ ۲۱:۴۴:۵۲
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۱۴ ۲۳:۳۹:۵۲


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۴۷ جمعه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰

جینی ویزلی old56


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۸ جمعه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۰
از لندن
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
مرگ_نور_شوم_بلاتریکس_جادو_ترس_کهن_چوبدستی_نفرین_آزکابان
بلاتریکستک و تنها در میان لوپین و سیریوس ایستاده بود.چوبدستیرا محکم فشار می داد.به فکر جادوییبود که استادش به او آموخته بود.نفرینیهول ناک.ناگهانجادوی کهنهرا به کار برد.نوریآبی رنگ از نوک چوبدستی خارج شد و مرگبالای سر لوپین و سیریوس نازل شد.نگاهشوماو بهآزکابان افتاد.جایی که او 14 سال در آن حبس بود.سپس رفت تا خبر پیروزیش را به اربابش بدهد.اومطمین بود که اربابش از اینکه او دو نفر از افراد محفل ققنوس را از بین برده است بسیار خوشحال خواهد شد اما شاید این به محفلی ها کمک می کرد تا از مکان سکونت ولدمورت آگاهی بیابند.
او رفت و دیگر مرگخواران را از آزکابان در آوردوبه خانهی مالفوی رفت.
این آغاز اقتدار ولدمورت بود.

تایید شد!
فقط "هولناک" اینجوری نوشته میشه و " خانه مالفوی" هم اینجوری یا اینجوری "خانه ی مالفوی" نوشته میشه.


ویرایش شده توسط جینی آرتور ویزلی در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۱۰ ۱۵:۰۹:۲۹
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۱۱ ۱۹:۱۰:۰۳

زنده باد گریفیندور


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۰:۳۰ پنجشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰

لوسیوس مالفوی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۴۲ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۵۴ دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱
از قصر خانواده مالفوی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 807
آفلاین
کلمات جدید:
مرگ - نور- شوم-بلاتریکس- جادو--ترس- کهن- چوبدستی - آزکابات-نفرین-
نقل قول :


يک داستان كوتاه و زيبا بنويسيد:
1) از 10 كلمه فوق حتما بايد حداقل 7 كلمه در داستان بكار برده شود.
2) از يك كلمه چندين بار و به شكلهاي گوناگون ميتونيد استفاده كنيد ولي يك كلمه به حساب مياد(حركت => حركتي-حركت كردم...)
3) كلمات تعيين شده بايد با رنگي غير از رنگ متن مشخص شود.
4) برداشتن و يا اضافه كردن پسوند به كلمات همچنين تغيير در نحوه گفتن آنها بلامانع است (چطور=> چطوري---دلم ميخواست=> دلت ميخواست)


ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۸ ۱۰:۳۱:۲۶

جادوگران


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۰:۵۷ جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰

جرج.ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۲۵ یکشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۱:۵۳ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۱
از یه جایی که اصلا انتظارشو نداری!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 121
آفلاین
یه روز تو شلوغی برگزاری جشن مسابقات کوییدیچ پروفسوردامبلدور توی سرسرا بزرگ داشت با تحیر به جاروی پرنده ویکتور کرام نگاه میکرد. کرام که داشت تا اون موقعچپ چپ به دامبلدور نگاه میکرد یهو با بی ادبی گفت:چیه پروقسور تا حالا جاروی پرنده ندیدی؟وقتی اینو گفت همه تو سرسرا خندیدن.دامبلدورم که لجش گرفته بود با یه لبخند جارو رو پرت کرد توی شومینه موقع رفتنم گفت:دیدم جاروت قدیمی شده انداختم تو آتیش که بری یه دونه جدیده شو بخری.دامبلدور اینو گفت و رفت وسرسرا بزرگ از خنده منفجر شد.



ویرایش ناظر:

الان چی شد؟ فکر کنم باید روی رول نوشتن بیشتر تمرین کنی .

تایید شد!!


ویرایش شده توسط Omnipotent در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۶ ۱۱:۰۹:۱۴
ویرایش شده توسط Omnipotent در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۶ ۱۱:۱۰:۲۶
ویرایش شده توسط Omnipotent در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۶ ۱۱:۱۱:۳۵
ویرایش شده توسط Omnipotent در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۶ ۱۱:۱۲:۰۵
ویرایش شده توسط Omnipotent در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۶ ۱۱:۱۳:۵۲
ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۶ ۱۷:۵۹:۴۸

یه بزرگی(فرد یا جرج ویزلی) میگه:بخند تا دنیا بروت بخنده!([color=006600][font=Arial]صبر �


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱:۱۳ چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰

یاکسلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۲ چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۰:۰۰ شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۰
از محله ی سارکوزی اینا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 46
آفلاین
مسابقات اعطای درجه جادوکاری در ایران
بعد از ابلاغ حکم مدیریت هری در هاگوارتز؛شورای مرکزی وزارت سحر و جادو با همکاری وزارت سحر و جادوی ایران امسال این دوره از مسابقات را در تخت جمشید برگذار خواهد کرد
هیئت اساتید هاگوارتز در نامه خوش آمد گویی که در جشنی با همین مضمون در هاگوارتز خوانده شد به هری اینطور نوشت:جناب آقای هری جیمز پاتر باسلام و عرض تبریک به مناسبت تصدی پست ریاست و تکیه بر سریر سلطنت جادوکار اعظم دنیا؛مرحوم پروفسور آلبوس دامبلدور ،ما هیئت اساتید مدرسه هاگوارتزاز شما تقاضا داریم با شرکت در این مسابقات،یکبار دیگر نام آن مرحوم را زنده کنید.حمایت ما پشتوانه شما خواهد بود
امضا:پرسی ایگناشس ویزلی سرپرست موقت و استاد درس دفاع چند جانبه مدرسه هاگوارتز.
مقرر شد هری و همسرش خانم جینورا ویزلی و وزیر ساحری انگلیس آقای شکلبولتو همچنین نماینده وزارت سحر و جادوی بریتانیا با رمزتازی به سوی شیراز در ایران رهسپار شوند.آنان رأس ساعت9شب جلوی دروازه سرسرای ورودی کاخ آپادانا قدم بر زمین گذاشتند.از حالت چشمان متحیر هری میشد فهمید که به چه چیز فکر میکند.و آن چیز این است:دامبلدور با تمام عظمتش حتی شاگرد جادوگران ایران هم نمیشود.
عظمت تخت جمشید و هنر و توانایی جادوگران معمار ایرانی همه خارجیان را محسور خود کرد .متون باستانی نشان از اختراع جادوهایی میداد که انگلیسیها و یا حتی دامبلدور به خواب هم ندیده بودند.قدرت و اقتدار در اجرا و اختراع جادوهای نوین کاربردی ایرانیان کار خودش را کرد به نحوی که در پایان مسابقه.ریاست وزیر سحر و جادوی ایران برای سومین سال متوالی نشان و درجه قدرتمند ترین جادوکار در تمام دوران را کسب کرد.
در این مسابقه ویکتور کرام رییس مدرسه دورمشترانگ در مبارزه با یک پنج پا و یک مانتیکور,پای راستش را از دست داد.
ضمنا ماگل احمقی که سعی کرده بود جادوگری مصری را به دام انداخته و با پوشیدن لباسهایش و برداشتن چوبدستیش در مراسم اخلال ایجاد کند با درایت مأموران گارد جاویدان ایرانی که با جاروی
پرنده فوق نیرومند تورنادو پرواز میکنند دستگیر شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ببخشید من اگه دستم به قلم برسه فقط مینویسم و کاری ندارم که اندازه ش چقدر میشه




تایید شد!!


ویرایش شده توسط ولدمورت چهارم در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۴ ۱:۲۳:۳۰
ویرایش شده توسط ولدمورت چهارم در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۴ ۱:۳۷:۱۱
ویرایش شده توسط ولدمورت چهارم در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۴ ۱:۴۱:۲۹
ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۴ ۱۲:۴۰:۱۴

مرگ برای یک انسان فرهیخته شروعی دوباره است
آدولف هیتلر
به نقل از آلبوس دامبلدور


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۱۴ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۰

zx1


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۰ یکشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۴:۴۴ جمعه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۰
از وست خونمون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
در مدرسه ي هاگوارتز قرار بودمسابقه ي جام اتش بر پا شود. 3شركت كننده در اين مسابقه شركت كردند. يكي از ان مرحله ها جنگيدن بااژدها بود شركت كننده اول يك جادو به طرف اژدها پرتاب كرد اما جادو خطا رفت اژدها هم بيكار نماند و اتش بزرگي به سمت شركت كننده پرتاب كرد شركت كننده با جاي خالي دادن نجات يافت شركت كننده اسوده شد و به سمت پشت اژدها رفت وبا يك جادو اژدها را شكست داد مرحله دوم شيرجه در بوداب بود شركت كننده اين مر حله را گزراند ولي ديگر اين جام را ادامه نداد و انصراف داد
----------------------------------

هر چند داستان شما زیاد کیفیت لازم را نداشت ولی تایید می شوید شخصیت مورد نظر خود را در تاپیک معرفی شخصیت همین انجمن معرفی کنید.
با تشکر ناظر انجمن


تایید شد خوش آمدید!!!


ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۱۷ ۲۳:۱۸:۲۳
ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۱۷ ۲۳:۲۸:۲۵


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۰۷ دوشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۰

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
کلمات جدید:
آتش - آسوده - جنگیدن - خطا - رمزتاز - آب - مسابقه - باد - جام - اژدها

نقل قول:

پرفسور کوییرل نوشته:
يک داستان كوتاه و زيبا بنويسيد:
1) از 10 كلمه فوق حتما بايد حداقل 7 كلمه در داستان بكار برده شود.
2) از يك كلمه چندين بار و به شكلهاي گوناگون ميتونيد استفاده كنيد ولي يك كلمه به حساب مياد(حركت => حركتي-حركت كردم...)
3) كلمات تعيين شده بايد با رنگي غير از رنگ متن مشخص شود.
4) برداشتن و يا اضافه كردن پسوند به كلمات همچنين تغيير در نحوه گفتن آنها بلامانع است (چطور=> چطوري---دلم ميخواست=> دلت ميخواست)



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۱:۱۰ جمعه ۱۲ فروردین ۱۳۹۰

آقای اولیواندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۷ پنجشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۶:۰۸ شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
از رائیل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 227
آفلاین
عید - سطل - جشن - پیوز(بدعنق) - کادو - لرد ولدمورت - کلاه - دامبلدور - چوبدستی - افتضاح

عید پاک فرارسیده بود و دامبلدور در دفتر بزرگش نشسته بود و به چوبدستیش زل زده بود.
کلاه قاضی سرفه ای کردو گفت:آلبوس...به نظرم بدعنق داره روز به روز افتضاح تر میشه.همین چند روز پیش جشن تولد 5000 سالگیم بهم یه کادو داد که توش یه سطل بود و روش نوشته بود:جای تو اینجاس!!!!!!

پوزش به خاطر تاخیر، تایید شد!


ویرایش شده توسط Mr.olivender در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۱۲ ۱۱:۱۶:۴۷
ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۱۴ ۱۰:۲۸:۱۴


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۷:۵۶ یکشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۰



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۴ شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۴۷ یکشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
آخه شما نگفته بودید هری پاتر باشه تو نوشتتون !

عید - سطل - جشن - پیوز(بدعنق) - کادو - لرد ولدمورت - کلاه - دامبلدور - چوبدستی - افتضاح

برای دوئل ولدمورت و دامبلدور جشنی به پا شده بود .
هر کسی برای این مراسم کادو می آورد .
ولدمورت طلسم افتضاحی به سمت کلاه دامبلدور شلیک کرد
اما سطلی که پیوز پرتاب کرده بود به چوبدستی ولدمورت برخورد کرد و همه
خندیدند !

تایید شد!


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۷ ۱۴:۱۸:۴۸


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۲۵ شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۰



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۴ شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۴۷ یکشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
عید - سطل - جشن - پیوز(بدعنق) - کادو - لرد ولدمورت - کلاه - دامبلدور - چوبدستی - افتضاح

عید پارسال داشتم تلویزیون برنامه ی کلاه قرمزی رو میدیدم !
جشنی به راه بود !
مهمان برنامه لرد ولدمورت و دامبلدور بودند .
این برنامه خیلی از برنامه های دیگر تلویزیون که افتضاح بودن و به درد سطل اشغال میخوردند بهتر بود .


ببخشید من نمیدونستم چه جوری بنویسم امید وارم با تایید شدن و خوندن نوشته های بقیه بهتر یاد بگیرم .


سلام دوست عزیز. به جادوگران خوش آمدید. ما انتظار زیادی نداریم ولی حداقل باید یک داستان کوتاه با مضمون هری پاتری بنویسید نه صدا و سیما تا تایید بشید. همانطور که میبینید کلمات داده شده هم پیرامون هری پاتر و کتاب هاش هستند و کار شما رو راحتتر میکنند.


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۷ ۱:۵۸:۴۷







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.