هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۲:۲۵ جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰

الستور مودیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۲ جمعه ۳۰ مهر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲:۴۷ شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۱
از ایران-خوزستان-دزفول
گروه:
کاربران عضو
پیام: 41
آفلاین
بلاتریکس به چشمان شوم ارباب جادو، لردولدمورت خیره شد.آری اربابش فهمیده بودکه اوخیانت کرده است.ترس درچشمان بلاتریکس موج می زد.سرانجام ولدمورت که طاقت خیانت ازهیچ کس مخصوصا بلاتریکس رانداشت،ابرچوبدستی کهن رابالابردونفرین مرگ رابرزبان جاری ساخت.نوری سبزپدیدارشدو بلاتریکس دیگرحرکتی نکرد.


خیلی کوتاه بود و میتونست بهتر از این هم باشه،کلمات بکار رفته رو هم باید رنگی میکردید که نکردید.ولی در کل بد نبود.
تایید شد خوش آمدید!!


ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۳۱ ۱۱:۰۸:۵۹
ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۳۱ ۱۱:۰۹:۵۸


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰

الفیاس دوجold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۹ شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 47
آفلاین
"بلاتريكس" در حال فرار بود كه به خانه اي مخروبه رسيد
او فقط از دو چيز "مي ترسيد" :"مرگ" و زنداني شدن در "ازكابان" و حتم داشت كه ان شخص يكي از اين دو قصد را داشت
مثل اين كه گمش كرده بود
در آن خانه كتابي را ديد كه وسطش هم يك "چوب دستي" كهنه بود ان را برداشت و كتاب را باز كرد. بخش طلسم هاي "كهن":
"نفرين" سياهي
داشت آن را مي خواند
كه سنگيني نگاه "شومي" را احساس كرد
برگشت همان شخص بود
آلان وقت اجراي "جادو" بود
ورد را خواند "نوري"سفيد از ان بيرون امد آه نه "چوب دستي" شكسته بود و طلسم به سوي خود "بلاتريكس" برگشت و او را ....


خیلی بهتر از قبل بود.
تایید شد خوش آمدید!!


ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۲۷ ۱۰:۰۸:۴۰

از خانم رولينگ متشكرم كه همه ي مان را آفريد

---------


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۹:۴۲ دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰

الفیاس دوجold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۹ شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 47
آفلاین
روز "عيد" بود در هاگوارتز "جشن" سال نو برپا شده بود
سال اولي ها با "كلاه"هاي زيبا در "جشن" حاضر شده بودند
"دامبلدور" پس از خوش آمدگويي به دانش اموزان و تبريك سال نو سخنراني طولاني اش را آغاز كرد و بعد از 2 دقيقه "سطل"هاي حاوي "كادو"را اقاي "پيوز" اورد ناگهان "سطل" ها تكان خوردند و مرگ خوار ها از آن ها بيرون پريدند
ترس همه را فرا گرفته بود هري و دوستانش سعي داشتند مقاومت كنند ,"چوب دستي" هايشان را بالا آوردند ولي مرگ خواران آن ها را به طرفي انداختند
و "ولدمورت" ناگهان ظاهر شد و "چوب دستي اش" را در هوا تكان داد ناگهان نور سبزي از ان بيرون امد نور به سمت هري مي رفت ولي "پيوز" خود را جلوي نور انداخت نور به سينه اش خورد و درجا مرد.
‏"ولدمورت" و يارانش انجا را ترك كردند
ولي اين "افتضاح" هيچ وقت از ياد نرفت


نسبت به پست قبل بهتر بود ولی بازم جای کار داره.اما اگه مشکلاتی که الان اشاره میکنم رو نداشت همین دفعه تایید میشدید.به نظر میرسه شما با کلمات اشتباهی کار رو انجام دادین.از بین کلمه هایی که مشخص کردید فقط چوبدستی درست بود.من کلمات جدید و قوانین پست زدن رو اینجا براتون قرار میدم.بر طبق این کلمات پست بزنید این سری و تایید میشید:

کلمات جدید:
مرگ - نور- شوم-بلاتریکس- جادو--ترس- کهن- چوبدستی - آزکابات-نفرین

يک داستان كوتاه و زيبا بنويسيد:
1) از 10 كلمه فوق حتما بايد حداقل 7 كلمه در داستان بكار برده شود.
2) از يك كلمه چندين بار و به شكلهاي گوناگون ميتونيد استفاده كنيد ولي يك كلمه به حساب مياد(حركت => حركتي-حركت كردم...)
3) كلمات تعيين شده بايد با رنگي غير از رنگ متن مشخص شود.
4) برداشتن و يا اضافه كردن پسوند به كلمات همچنين تغيير در نحوه گفتن آنها بلامانع است (چطور=> چطوري---دلم ميخواست=> دلت ميخواست)

تایید نشد.


ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۲۶ ۲۰:۵۵:۱۰

از خانم رولينگ متشكرم كه همه ي مان را آفريد

---------


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۷:۵۸ شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰

الفیاس دوجold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۹ شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 47
آفلاین
روزي از روز هاي عيد ولدمورد تصميم داشت كه از بد بودن دست بردارد
به همين خاطر جشني بزرك راه انداخت
وهمه حتي دامبلدور را هم دعوت كرد
او لباس بابانوعل را به تن كرده بود با ان كلاه قرمزاش و سطلي مملو از كادو كه از ان به سال اولي ها كادو مي داد
ولي آقاي بيوز دامبلدور را از خطر او مطلع كرد
و دامبلدور جوب دستي اش را در هوا تكان داد و ولدمورد را به دلغكي تبديل كرد و او از اين افتضاح شرمسار شد و مجلس را ترك كرد


دوست عزیز متاسفانه پستتون کیفیت لازم رو نداشت و پر از غلط های املایی هم بود.لطفا یک بار دیگه با کلمات داده شده پست بزنید و این بار بیشتر دقت کنید و سعی کنید که کار بهتری ارائه بدید.علاوه بر این کلماتی که قرار هست در پستتون استفاده کنید رو هم رنگی یا پر رنگ کنید.برای این کار میتونید به پست های دیگه نگاه کنید. غلط های املایی و تایپی شما شامل اینها بود:
ولدمورد = ولدمورت / بابانوعل = بابانوئل / دلغک = دلقک

تایید نشد.


ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۲۶ ۸:۲۹:۰۲
ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۲۶ ۸:۲۹:۲۴
ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۲۶ ۸:۳۳:۴۰

از خانم رولينگ متشكرم كه همه ي مان را آفريد

---------


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۴۵ یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰

salN


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۸ چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۵۴ پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
بلاتریکس لسترنج همراه دیگر مرگ خواران ایستاده بود . این یک جنگ بود . جنگی میان مرگ خواران ، محفلی ها و هاگوارترزی ها نور های مختلفی در هاگوارتز نمایان بود مانند یگ آتش بازی مشنگی ! نور هایی متفاوت دارای جادو هایی متفاوت !! (چشم بسته غیب گفتم !!) بلاتریکس ترسیده بود و چوبدستی اش را محکم در دستش فشار می داد و نفرین های مختلفی را به طرف محفلی ها می فرستاد . ترس او از این بود که مرگ خواران شکست بخورند و او دوباره به آزکابان برگردد.

تایید شد!


ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۲۰ ۱۰:۵۵:۴۱


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۳۶ سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰

دراکو مالفویold2


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۳ سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۰:۲۳ سه شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 21
آفلاین
مرگ - نور- شوم-بلاتریکس- جادو--ترس- کهن- چوبدستی - آزکابات-نفرین

نفس عمیقی کشید و به چوبدستی خود خیره شد. درخشش ترس را در نگاه قربانی خود می دید ولی اهمیتی به آن نمی داد زیرا او نفرین شده بود تا بکشد و جادوی کهن را استمرار بخشد... جادویی که به او کمک می کرد هورکراکس تازه ای بسازد.

بلاتریکس لسترنج، دیگر آن بانوی آشفته و ژولیده ای نبود که از آزکابان گریخت. اینک او پیک مرگ اربابش شده بود و باید همچون او، روح خود را تکه تکه در جسمی قرار میداد تا برای ابد برای همراهی و یاری اربابش باقی بماند. بدون اینکه کلامی بر لب براند، چوبدستیش را چرخاند و نور شوم سبز رنگ، پیکر نحیف قربانی را در بر گرفت.

چنان مرد که گویا هرگز نزیسته بود.



*************

ویرایش!

گمونم جمله آخر کپی رایت داشته باشه ولی نمیدونم از کی.

تایید شد!


ویرایش شده توسط سایه در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۱۳ ۲۱:۴۴:۵۲
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۱۴ ۲۳:۳۹:۵۲


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۴۷ جمعه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰

جینی ویزلی old56


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۸ جمعه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۰
از لندن
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
مرگ_نور_شوم_بلاتریکس_جادو_ترس_کهن_چوبدستی_نفرین_آزکابان
بلاتریکستک و تنها در میان لوپین و سیریوس ایستاده بود.چوبدستیرا محکم فشار می داد.به فکر جادوییبود که استادش به او آموخته بود.نفرینیهول ناک.ناگهانجادوی کهنهرا به کار برد.نوریآبی رنگ از نوک چوبدستی خارج شد و مرگبالای سر لوپین و سیریوس نازل شد.نگاهشوماو بهآزکابان افتاد.جایی که او 14 سال در آن حبس بود.سپس رفت تا خبر پیروزیش را به اربابش بدهد.اومطمین بود که اربابش از اینکه او دو نفر از افراد محفل ققنوس را از بین برده است بسیار خوشحال خواهد شد اما شاید این به محفلی ها کمک می کرد تا از مکان سکونت ولدمورت آگاهی بیابند.
او رفت و دیگر مرگخواران را از آزکابان در آوردوبه خانهی مالفوی رفت.
این آغاز اقتدار ولدمورت بود.

تایید شد!
فقط "هولناک" اینجوری نوشته میشه و " خانه مالفوی" هم اینجوری یا اینجوری "خانه ی مالفوی" نوشته میشه.


ویرایش شده توسط جینی آرتور ویزلی در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۱۰ ۱۵:۰۹:۲۹
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۱۱ ۱۹:۱۰:۰۳

زنده باد گریفیندور


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۰:۳۰ پنجشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰

لوسیوس مالفوی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۴۲ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۵۴ دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱
از قصر خانواده مالفوی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 807
آفلاین
کلمات جدید:
مرگ - نور- شوم-بلاتریکس- جادو--ترس- کهن- چوبدستی - آزکابات-نفرین-
نقل قول :


يک داستان كوتاه و زيبا بنويسيد:
1) از 10 كلمه فوق حتما بايد حداقل 7 كلمه در داستان بكار برده شود.
2) از يك كلمه چندين بار و به شكلهاي گوناگون ميتونيد استفاده كنيد ولي يك كلمه به حساب مياد(حركت => حركتي-حركت كردم...)
3) كلمات تعيين شده بايد با رنگي غير از رنگ متن مشخص شود.
4) برداشتن و يا اضافه كردن پسوند به كلمات همچنين تغيير در نحوه گفتن آنها بلامانع است (چطور=> چطوري---دلم ميخواست=> دلت ميخواست)


ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۸ ۱۰:۳۱:۲۶

جادوگران


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۰:۵۷ جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰

جرج.ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۲۵ یکشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۱:۵۳ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۱
از یه جایی که اصلا انتظارشو نداری!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 121
آفلاین
یه روز تو شلوغی برگزاری جشن مسابقات کوییدیچ پروفسوردامبلدور توی سرسرا بزرگ داشت با تحیر به جاروی پرنده ویکتور کرام نگاه میکرد. کرام که داشت تا اون موقعچپ چپ به دامبلدور نگاه میکرد یهو با بی ادبی گفت:چیه پروقسور تا حالا جاروی پرنده ندیدی؟وقتی اینو گفت همه تو سرسرا خندیدن.دامبلدورم که لجش گرفته بود با یه لبخند جارو رو پرت کرد توی شومینه موقع رفتنم گفت:دیدم جاروت قدیمی شده انداختم تو آتیش که بری یه دونه جدیده شو بخری.دامبلدور اینو گفت و رفت وسرسرا بزرگ از خنده منفجر شد.



ویرایش ناظر:

الان چی شد؟ فکر کنم باید روی رول نوشتن بیشتر تمرین کنی .

تایید شد!!


ویرایش شده توسط Omnipotent در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۶ ۱۱:۰۹:۱۴
ویرایش شده توسط Omnipotent در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۶ ۱۱:۱۰:۲۶
ویرایش شده توسط Omnipotent در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۶ ۱۱:۱۱:۳۵
ویرایش شده توسط Omnipotent در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۶ ۱۱:۱۲:۰۵
ویرایش شده توسط Omnipotent در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۶ ۱۱:۱۳:۵۲
ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۶ ۱۷:۵۹:۴۸

یه بزرگی(فرد یا جرج ویزلی) میگه:بخند تا دنیا بروت بخنده!([color=006600][font=Arial]صبر �


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱:۱۳ چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰

یاکسلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۲ چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۰:۰۰ شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۰
از محله ی سارکوزی اینا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 46
آفلاین
مسابقات اعطای درجه جادوکاری در ایران
بعد از ابلاغ حکم مدیریت هری در هاگوارتز؛شورای مرکزی وزارت سحر و جادو با همکاری وزارت سحر و جادوی ایران امسال این دوره از مسابقات را در تخت جمشید برگذار خواهد کرد
هیئت اساتید هاگوارتز در نامه خوش آمد گویی که در جشنی با همین مضمون در هاگوارتز خوانده شد به هری اینطور نوشت:جناب آقای هری جیمز پاتر باسلام و عرض تبریک به مناسبت تصدی پست ریاست و تکیه بر سریر سلطنت جادوکار اعظم دنیا؛مرحوم پروفسور آلبوس دامبلدور ،ما هیئت اساتید مدرسه هاگوارتزاز شما تقاضا داریم با شرکت در این مسابقات،یکبار دیگر نام آن مرحوم را زنده کنید.حمایت ما پشتوانه شما خواهد بود
امضا:پرسی ایگناشس ویزلی سرپرست موقت و استاد درس دفاع چند جانبه مدرسه هاگوارتز.
مقرر شد هری و همسرش خانم جینورا ویزلی و وزیر ساحری انگلیس آقای شکلبولتو همچنین نماینده وزارت سحر و جادوی بریتانیا با رمزتازی به سوی شیراز در ایران رهسپار شوند.آنان رأس ساعت9شب جلوی دروازه سرسرای ورودی کاخ آپادانا قدم بر زمین گذاشتند.از حالت چشمان متحیر هری میشد فهمید که به چه چیز فکر میکند.و آن چیز این است:دامبلدور با تمام عظمتش حتی شاگرد جادوگران ایران هم نمیشود.
عظمت تخت جمشید و هنر و توانایی جادوگران معمار ایرانی همه خارجیان را محسور خود کرد .متون باستانی نشان از اختراع جادوهایی میداد که انگلیسیها و یا حتی دامبلدور به خواب هم ندیده بودند.قدرت و اقتدار در اجرا و اختراع جادوهای نوین کاربردی ایرانیان کار خودش را کرد به نحوی که در پایان مسابقه.ریاست وزیر سحر و جادوی ایران برای سومین سال متوالی نشان و درجه قدرتمند ترین جادوکار در تمام دوران را کسب کرد.
در این مسابقه ویکتور کرام رییس مدرسه دورمشترانگ در مبارزه با یک پنج پا و یک مانتیکور,پای راستش را از دست داد.
ضمنا ماگل احمقی که سعی کرده بود جادوگری مصری را به دام انداخته و با پوشیدن لباسهایش و برداشتن چوبدستیش در مراسم اخلال ایجاد کند با درایت مأموران گارد جاویدان ایرانی که با جاروی
پرنده فوق نیرومند تورنادو پرواز میکنند دستگیر شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ببخشید من اگه دستم به قلم برسه فقط مینویسم و کاری ندارم که اندازه ش چقدر میشه




تایید شد!!


ویرایش شده توسط ولدمورت چهارم در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۴ ۱:۲۳:۳۰
ویرایش شده توسط ولدمورت چهارم در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۴ ۱:۳۷:۱۱
ویرایش شده توسط ولدمورت چهارم در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۴ ۱:۴۱:۲۹
ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۴ ۱۲:۴۰:۱۴

مرگ برای یک انسان فرهیخته شروعی دوباره است
آدولف هیتلر
به نقل از آلبوس دامبلدور







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.