ای قشنگ تر از پریا ... تنها تو کوچه نریا ... بچه های محل دزدن ... عشق منو میدزدن ! اس ام اس میزنم جواب نمیدی ، بگو کلک واسم چه خوابی دیدی ، حالا ناقلا شدی ما رو میپیچونی ، به دنبال خودت مارو میکشونی ! درود !
آقا خوبین تونو خدا؟ خانواده خوبن دیه؟ در کل چطول مطولین آیا ؟
مام خوبیم ! ملالی نیس جز دوری شما !
آی هو ریکوست !
خواستم ببینم اگه ممکنه این متن رو جایگزین معرفی شخصیتم کنین ! ( شیرینیتونم محفوظه
)
روفوس اسکریم جیور
کارآگاه و وزیر سحر و جادو
چوبدستی من 31 سانتیمتری از چوب درخت بائوباب و مغزی پر هیپوگریف بود !
من مانند یک شیر پیر با ابرو های پر پشت ، چشم های زرد و آثار بسیار زخم بر اثر نبردهایم در طی چندین جنگ، نمونه ی بارز از یک مرد خشن و آبدیده بودم و یکی از پاهایم در نبردی توسط جادوی سیاه دچار آسیب شد و من مجبور شدم تا آخر عمرم لنگ لنگان زندگی کنم . من قبل از اینکه وزیر سحر و جادو بشوم ، یک کارآگاه ارشد بودم.
من برای آخرین شغلم در وزارت سحرجادو معروف شدم.
من در سال 1996 تا 1997 به عنوان وزیر سحر و جادو به جامعه ی جادوگری خدمت کردم ، گرچه در این مدت کوتاه لرد سیاه آنقدر پیش رفت تا بالاخره وزارت سحر و جادو ی بریتانیا را تسخیر کرد اما در آخرین لحظات وقتی وزارتخانه سقوط کرد ، من به هیچوجه حاضر نشدم محل سکونت هری و پناهگاه را به مرگخوار ها بگویم .
از این رو هری پاتر، پسری که زنده ماند ،همیشه حس قدردانی خود را نسبت به من در سینه خواهد داشت ...
جایگزین شد روفس جان.
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۱ ۲۱:۲۱:۲۶