هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: تالار عمومی اسلیترين
پیام زده شده در: ۱۱:۴۳ جمعه ۱۵ مهر ۱۳۹۰
#1
ولدمورت چشم غره ای به ریگولوس رفت و شروع به قدم زدن در طول اتاقش کرد.
_ از وقتی این چروک روی صورتم پیدا شده به شدت احساس پیری و ضعف میکنم...

در همان هنگام ولدمورت تعادلش را از دست داد و نقش بر زمین شد!

_ اِوا ارباب چی شد!؟! بگم آب قند بیارم براتون؟!

ولدمورت با خشم از جایش بلند شد و لگدی محکم به سطلی که پایش به آن گیر کرده بود زد.
_ نخیر آمیکوس ارباب هنوزم یک تنه هزار تای شمارو حریفه! دستم به این مورفین برسه! باز موقع تمیز کردن اتاق من یه چیزیو جا گذاشت، سری قبل دستمال خیسشو کف زمین ول کرده رفته نزدیک بود با کله برم تو شیشه... کوووفت!

ریگولوس که با اخم لرد مواجه شده بود، خنده اش را قطع کرد.
ولدمورت بر روی صندلیش نشست و به ریگولوس و آمیکوس خیره شد.
_ حالا میریم سره اصل مطلب... سوروس قراره یه معجون برای من درست کنه که ما همه لوازم مورد نیازشو داریم به جز زهر باسیلیسک و موی تک شاخ! شما دو تا باید اینا رو برای سوروس بیارین!
_ ببخشید ارباب به جز اینا چیزه دیگه ای لازم ندارید که!؟ تعارف نکنین یه دفه ها!
_ نه ریگولوس فعلا فقط همینا رو لازم دارم! واقعا ارباب از اینکه این همه از خودت آمادگی نشون دادی به وجد اومده، برای همین تصمیم دارم ماموریت سختتر یعنی بدست آوردن زهر باسیلیسک رو به تو بسپارم!

آمیکوس رو به ریگولوس : هه هه !

ریگولوس با ناراحتی عروسکش را در آغوش کشید.
_ ای بدبخت ریگول


ویرایش شده توسط مادام پامفری در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۱۵ ۱۱:۴۹:۳۵


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۴۷ سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۰
#2
نام : پاپی پامفری
ملقب به مادام پامفری
گروه : اسلیترین
سن : 30سال

توضیحات : مسئول درمانگاه هاگوارتز و از شفادهندگان سنت مانگو! توانمند در درمان هرگونه بیماری، مرض، درد و زخم! مخصوصا جراحت هایی که با جادوی سیاه ایجاد میشوند!!!

مشخصات ظاهری : چشمانی سیاه با موهایی مجعد و قهوه ای، بلند قد و لاغر اندام .

علاقه مندی ها : جادوی سیاه و جادوگران سیاه! درمان!

تایید شد!
به ایفای نقش خوش آمدید.


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۲۳ ۱۲:۴۵:۴۸


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۰۹ سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۰
#3
پنجره - تکه کاغذ - معجون - پیرمرد - کافه - راز - چهره - مشاجره - مخفی - ردیاب

پشت پنجره ایستاده بود و با نگرانی به خیابان های خلوت اطراف نگاه میکرد. پیرمرد گوژپشتی را دید که با قدم هایی لرزان از انتهای خیابان شرقی به کافه نزدیک می شود. نفسش در سینه حبس شده بود. او میبایست خودش باشد! چند لحظه به این صحنه خیره ماند تا اینکه در کافه با صدای قیژ قیژ بلندی باز شد.
چهره پیرمرد زیر کلاه ردایش مخفی شده بود. لحن سرد صدایش لرزه ای بر اندام او انداخت.
_ کجاست؟!
من من کنان پاسخ پیرمرد را داد.
_ م...من... ب...به ج...جای اون... ت...ت...تحویلش می...میگیرم!
پیرمرد از زیر کلاهش نگاهی به سرتاپای او انداخت و تکه کاغذی را از جیبش بیرون آورد و به سمت او گرفت. پسرک نفس عمیقی کشید و با شک کاغذ را گرفت و در مشتش فشرد.
پیرمرد با بیخیالی شانه هایش را بالا انداخت و به سمت در برگشت.
_ دقیقا عین همونی که نوشته شده عمل کن! این معجون میتونه هرکسی رو به خواب ابدی فرو ببره! ازش درست استفاده کن!


تایید شد!


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۲۲ ۱۷:۱۶:۳۵






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.