هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

لیگالیون کوییدیچ

فراخوان اقلیت‌های جامعه جادویی!


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۰:۰۴:۵۶ دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳

گریفیندور

ترزا مک‌کینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۱:۱۳ جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۱۵:۰۳:۲۷
از درون کتاب ها 📚
گروه:
گریفیندور
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 50
آفلاین
سلام
قرار نبود ۳۱ شهریور جواب های اسکارلت اینجا گذاشته بشه؟


تصویر کوچک شده


Evarything is possible


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۶:۲۸ دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳

اسلیترین

سیگنس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۲:۴۴ جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۱۴:۴۴:۵۴
از عمارت بیچارگان بلک
گروه:
اسلیترین
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 54
آفلاین
خب سلام.

اسکارلت لیشام

1ـ دوست داری با چه کسایی برای ایفای نقش همکاری داشته باشی تو سایت؟

2ـ بنظرت زندگی قبلی‌ت چجوری بوده؟

3ـ اگر قرار باشه همه خاطراتت رو فراموش کنی به جز یکی، کدوم لحظه رو انتخاب می‌کنی؟

4ـ کتاب یا فیلم؟

5ـ از فیکشن یا داستانای فرعی هری پاتر چیزی خوندی؟ کدومارو می‌پسندی؟

6ـ فرض کن توی دوئل با دشمنت باختی و حالا اون می‌خواد تو رو بکشه، ازت می‌پرسه آخرین حرفت چیه؟

7ـ معنی اسم و فامیلی‌ت چیه؟

8ـ از کدوم ایموجی سایت بیشتر خوشت میاد؟

9ـ سبک مورد علاقه‌ت برای آهنگا؟

10ـ چه چیزی هدیه بگیری خیلی خوشحال میشی؟


تصویر کوچک شده


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۶:۰۷:۴۱ یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۳

گریفیندور، مرگخواران

کوین کارتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۴ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۲۲:۰۹:۱۸ شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳
از تو قلب کسایی که دوستم دارن!
گروه:
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
گریفیندور
مرگخوار
پیام: 207
آفلاین
سلام!

1. تو آینه نفاق انگیز چی می بینی؟

2. بوگارتت (لولوخورخورت) چیه؟

3. از چه راه هایی برای تشخیص دروغ استفاده می کنی؟ نکنه واقعا دروغگوها دماغشون دراز میشه؟

4. به چه چیزایی علاقه داری و از چه چیزایی بدت میاد؟

5. چی شد که به مرگخواران پیوستی؟

6. روزی که داشتی گروهبندی می شدی چه حسی داشتی؟ کلاه چیا بهت گفت؟

7. نقطه ضعفت و نقطه قوتت چیه؟

8. اتاقت تو خونه ریدل رو برامون توصیف کن.

9. وقتی ماموریتی نداری و بیکاری معمولا کجاها میری و چیکارا می کنی؟

10. آیا خاطره ای داری که عذابت بده؟ مثلا وقتی دیوانه سازا بهت نزدیک میشن حس کنی صداهایی می شنوی که آزار دهنده ست؟




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۷:۵۳ شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳

اسلیترین

سالازار اسلیترین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ سه شنبه ۸ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
امروز ۱۵:۰۹:۵۶
از تالار اسرار
گروه:
جـادوگـر
هیئت مدیره
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
اسلیترین
پیام: 390
آفلاین
اسکارلت لیشام،


می‌دانم که مسیر تاریکی را انتخاب کرده‌ای. مسیری که تنها برای افراد خاصی هموار می‌شود، کسانی که از جنس قدرت هستند و عطشی سیری‌ناپذیر برای تسلط و چیرگی دارند. اما قدرت واقعی نیازمند قربانی کردن است، و این سؤالی است که اکنون از تو دارم. چقدر حاضری جلو بروی؟ تا چه حد آماده‌ای که خطوطی را که شاید دیگران ترس از عبورشان دارند، پشت سر بگذاری؟

اگر من راهی را به تو نشان دهم که تو را از این چیزی که اکنون هستی، حتی قدرتمندتر کند، آیا آماده‌ای برایش هر چیزی را فدا کنی؟ حتی اگر به این معنا باشد که آنچه را که امروز به آن باور داری، به دور بیندازی؟ اگر تو را به عمق اقیانوس تاریکی فرو اندازم، آیا خواهی توانست به سطح بازگردی و از آن سیاه‌تر و قوی‌تر بیرون آیی؟ یا در آن غرق خواهی شد و هرگز فرصت دوباره‌ای نخواهی یافت؟

قدرت، اسکارلت، چیزی نیست که بتوان با حفظ مرزها و اصول به دست آورد. برای بهترین بودن، باید آماده باشی که هر چیزی را که از آن محافظت می‌کنی، رها کنی. تو یک مرگخوار هستی و با توان درونی ات، قدرت خواندن ذهن دیگران را داری. اما آیا این تنها کافی‌ست؟ آیا قدرتی که اکنون داری، تو را به آن جایگاهی که سزاوارش هستی می‌رساند، یا نیاز داری که فراتر از آن بروی و نیاز داری که خطوط جدیدی را در دنیای جادو و تاریکی ترسیم کنی؟

سؤال دوم من از تو این است: وقتی قدرت بیشتری به دست آوردی، آیا آماده‌ای که در خدمت تاریکی باشی، همان‌طور که سرنوشتت تو را به آنجا رسانده؟ آیا می‌توانی آینده‌ای را تصور کنی که در آن دنیا در تاریکی مطلق فرو رفته و من بر آن حکم می‌رانم، و تو در کنارم؟ دنیایی که نور و ضعف دیگر جایی در آن ندارند، و تنها تاریکی است که بر همه چیز سایه انداخته.

پس از تو می‌پرسم: آیا این مسیر را می‌پذیری؟ آیا آمادگی داری که هر آنچه که برایت مهم است، قربانی کنی تا از تاریکی عبور کنی و به چیزی فراتر از آنچه امروز هستی، تبدیل شوی؟




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۸:۵۵:۴۲ شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳

گریفیندور، وزارت سحر و جادو، محفل ققنوس

سیریوس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۹ پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۰:۵۰:۳۹
از خونِ جوانان محفل لاله دمیده...
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
محفل ققنوس
گریفیندور
شـاغـل
مشاور دیوان جادوگران
جـادوگـر
پیام: 302
آفلاین
اسکارلت لیشام!

شما بسیار خطرناک بنظر میرسید چون سابقا عضو چندین گروهک ترسناک بودید. اگر یه دقیقه ذهن منو نمیخونید، سوالاتی ازتون بپرسم:

1- به عنوان یک دگرگون نما، معمولا دوست داری به چه شکلی دگرگون بشی؟
2- خودت رو به عنوان رهبر مافیای قاچاق ریش و بیژامه مرلین معرفی کرده بودی! به کجاها اینهارو قاچاق میکنی؟ آیا تمایل داری با وزارتخونه همکاری کنی تا کمکت کنیم جنس هاتو راحت تر ببری اونور آب؟ بهاشم چند درصد ناقابل از درآمده!
3- تو و تلما میتونید کارآگاه های خیلی خوبی بشید. تاحالا به همکاری باهم فکر کردید؟
4- چی شد که به سمت جادوی سیاه گرایش پیدا کردی؟ آیا همچون سالازار اسلیترین معتقدی که حاکمان جهان باید جادوگران اصیل باشند؟
5- اگر یک جادوگری بهت دروغ بگه، از اونجایی که طبق استعدادت متوجهش میشی، باهاش چکار میکنی؟ آیا اصلا تاحالا خودت به عنوان یک ذهن خوان به کسی دروغ گفتی؟
6- نظرت رو در یک یا دو کلمه در مورد جادوگران و ساحرگان زیر بگو:
کوین کارتر
گابریل دلاکور
تلما هلمز
اسکورپیوس مالفوی
سیریوس بلک
ریموس لوپین

موفق باشی جادوگر ذهن خوان و خطرناک!


تصویر کوچک شده

We've all got both light and dark inside us. What matters is the part we choose to act on...that's who we really are




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۶:۰۵:۰۴ پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۳

گریفیندور، مرگخواران

تلما هلمز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۱ جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۵:۴۴:۵۸ پنجشنبه ۵ مهر ۱۴۰۳
از من دور شو! تو خیلی مشکوکی!
گروه:
شـاغـل
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
گریفیندور
مرگخوار
پیام: 193
آفلاین
درود و عرض ادب خدمت جادوگران و ساحرگان گرامی!

کنجکاوین بدونین چه کسی قراره اولین معجون راستی ساخته شده توسط من رو بخوره؟
اون جادوگر ساحره کسی نیست جز...

ساحره‌ای جوان، مرگخواری ماهر، شهردار شهر لندن، روان‌درمانی کارکشته...
اون کسی نیست جز...



از این لحظه، به مدت یک‌هفته، تا ۲۹ شهریور، فرصت این رو دارین که سوالات ایفای نقشی خودتون رو از اسکارلت لیشام، در این تاپیک بفرستید.
در تاریخ ۳۱ شهریور، پاسخ های اسکارلت در این تاپیک قرار میگیره.

منتظرتون هستم!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۵:۱۴:۴۲ دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۳

گریفیندور، مرگخواران

تلما هلمز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۱ جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۵:۴۴:۵۸ پنجشنبه ۵ مهر ۱۴۰۳
از من دور شو! تو خیلی مشکوکی!
گروه:
شـاغـل
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
گریفیندور
مرگخوار
پیام: 193
آفلاین
ساختمان وزارت سحر و جادو، بعد از شروع وزارت سیریوس بلک تغییرات زیادی کرده بود. رنگ های روشن، سقف همیشه آفتابی، کارمندان شاد، اندک چیزهایی بودند که به چشم می‌آمدند. به‌نظر می‌رسید، که وزیر جدید توانسته بود تا حدی باعث ترشح دوپامین در جامعه جادوگری شود!

البته، هیچوقت ممکن نیست همه راضی باشند. عده‌ی کمی از جادوگران و ساحرگان نیز از شرایط موجود ناراحت بودند.
تلما هلمز نیز یکی از افراد ناراضی از وزارت سیریوس بلک بود؛ از آن مقدار دوپامین موجود در اطرافش تنفر داشت. نمی‌خواست دست روی دست بگذارد تا شرایط روز به روز بدتر شود.

عصر یکی از روزهای تابستان، تلما هلمز وارد ساختمان وزارت سحر و جادو شد. به سمت اتاق وزیر قدم برداشت.
صندلی منشی خالی بود، بنابراین به آرامی چند ضربه به در زد.

- بفرمایید!

صدای پرنشاط سیریوس از درون اتاق، بود.
تلما لباس هایش را مرتب کرد و با لبخندی ساختگی وارد شد.
- جناب وزیر!

سیریوس از جایش بلند شد.
- تلما! خوش اومدی! خیلی وقت بود ندیده بودمت!
- مچکرم سیریوس.

سیریوس روی صندلی نشست و با دستش از تلما نیز خواهش کرد بنشیند.
- چیشد که بعد این‌همه مدت بهم سری زدی؟
- راستش یه خواهشی ازت داشتم... شنیدم که استفاده از معجون راستی رو برای بازجویی ممنوع کردی. درسته؟
- بله. به‌نظرم لازم نیست که جامعه جادوگری رو با استفاده از معجون راستی اذیت کنیم.

تلما سعی کرد آرام باشد. نفس عمیقی کشید و به سختی، لبخند احمقانه‌اش را حفظ کرد.
- اذیت کردن؟ منظورم این نیست... معجون راستی میتونه به دونستن نظرات بقیه برای افزایش حس دوپامین‌شون کمک کنه! نظراتی که کاملا واقعی هستن!
- اگه از این جهت بهش نگاه کنیم، خیلی خوب میشه... اما چه‌کسی میتونه مسئول این‌کار باشه؟

تلما موهای روی صورتش را به عقب راند و به سیریوس خیره شد.
- اگه تو موافق باشی، من میتونم مسئول اینکار باشم.
- عالیه! پس یه نامه با مضمون توافق‌مون می‌نویسم و بهت میدم. به هرکس نشون بدی کارت رو راه می‌ندازن!

تلما اکنون احساس رضایت می‌کرد. اطلاعاتی که از اطرافیانش به دست خواهد آورد، بسیار به او کمک خواهد کرد!


***


سلام عرض می‌کنم خدمت همه جادوگران و ساحرگان گرامی!

بدین ترتیب، از این لحظه به بعد، من مسئول معجون خوروندن به همه شما عزیزان هستم. اصلا فکر نکنین که میخوام از اطلاعت‌تون سواستفاده کنما... اصلا! فقط میخوام به وزیر سحر و جادو کمک کنم تا درخواست های شمارو بدونه!

از همه شما میخوام، هر فکر و نظری راجع‌به این تاپیک دارین، به من اطلاع بدین.
پیشنهادتون‌ برای فردی که قراره بازجویی بشه کیه؟ منتظر جغداتون هستم!

روند تاپیک هم مثل قبله.
اسم فردی که قراره ازش سوال پرسیده بشه اعلام و زمانی برای پرسیدن سوالات تون در نظر گرفته میشه.
شما میتونین تمام سوالاتی که‌ درمورد شخصیت ایفای نقشی اون فرد دارین، ترجیحا در قالب یک رول بازجویی یا به صورت عادی، بپرسین.
بعد از اتمام زمان، تمام پاسخ های اون فرد در این تاپیک قرار داده میشه!

اگه باز هم سوالی بود در خدمتم!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۳:۴۵:۱۷ یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳

گریفیندور، وزارت سحر و جادو، محفل ققنوس

سیریوس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۹ پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۰:۵۰:۳۹
از خونِ جوانان محفل لاله دمیده...
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
محفل ققنوس
گریفیندور
شـاغـل
مشاور دیوان جادوگران
جـادوگـر
پیام: 302
آفلاین
تاپیک «خورندگان معجون راستی» مجددا فعالیت خود را با مسئولیت تلما هلمز، نابغه‌ای شکاک از خاندان هلمز، آغاز می‌کند. امیدوارم کسی به تور ایشون نیوفته.


تصویر کوچک شده

We've all got both light and dark inside us. What matters is the part we choose to act on...that's who we really are




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۹:۵۰:۱۳ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

ریونکلاو، مرگخواران

لاديسلاو زاموژسلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۵ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۵۸:۲۲ سه شنبه ۳ مهر ۱۴۰۳
از ما چه خواهد ماند؟
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 600
آفلاین
بخش چهارم:


پرسشان آبگوشت ناشنوایان:


1- چرا و چگونه؟!

زان سان و زان گونه.

2- وزارت خوش میگذره ؟

دلتان مخواهد، بلی.

3- چرا ریون و چرا وزارت؟

زاغیّت را سرپوشِ مستهلکِ سخنگوی آن سان که پیشتر بیان داشتیم بر جنابمان بنهاد و وزارت را نیز زان جهت که از پی آزردن جامعه جادویی بودیم برگزیدیم.

4- گویشی که ازش استفاده میکنید قاعده خاصی داره؟ چی شد که به این گویش رسیدید؟

بلی، چونان سخن گویید که دیگران نمی نمایند و ناشی ز ابتلای جنابمان بر سادیسمِ لطیف می باشد.

5- اوایل وزارت تون یه ایده حجاب اجباری پروفایل به سرتون زد و اجراش کردید ؛چی شد که به این ایده رسیدید؟

پیشتر از آن که برگزیده گردیم اعلام بنموده بودیم که چونان خواهیم بنمود و نمودیم و در آن کثیر پرسشان پیشین نیز بیان داشتیم که از چه روی و در چه جهتی چونان نمودیم. قصدمان جمع بنمودن مجدّویان در محبسگاه و بر جان یکدیگر انداختنشان بود.

6- تو کابینه تون برای منم بیکار، کاری پیدا نمیشه؟

بلی، ولی دیگر سرنگون گشتیم و جنابتان دیر اقدام بنمودید و برایتان در آینده آرزوی موفقیت می داریم.



مطالباتی دیگر ز بادام درون مهمانسرای: (بخش سوّم)

131. به جز برف و بارون و تگرگ و اینا، دوست داشتید چیا از آسمون بباره؟

گالیون، قاقالی‌لیان، خرس های پاندا.

132. در چه شرایطی لباسی به غیر از لباس‌های عادی‌تون می‌پوشید؟ آیا ممکنه شما رو با تی شرت و شلوارک و سندل و عینک آفتابی ببینیم؟

در آن هنگام که قصد تغییر و یا جعل هویت دیگران را داشته باشیم ملابسی دگر بر ملابس کنونیمان خواهیم نهاد.

133. به چه چیز ممکنه اعتیاد پیدا کنید؟

بر برون دادن آه و فغان ز اعماق خویش.

134. مشکلات را چگونه شکلات کنیم؟

با حذف میم ز ابتدای ایشان.

135. اگه یه قلوه سنگ بذارن تو دست شما چیکارش می‌کنید؟

قلوه سنگی در دست ایشان خواهیم نهاد.

136. چه وعده‌ها و پیشنهادهایی شما رو تطمیع می‌کنن؟

با تاکید بر آنچه پیشتر گفتیم موجودی سست عنصر بوده و به سهولت تطمیع خواهیم گشت.

137. اگه مام مث این خدایان اساطیر یونانی، خدای یک چیزی بودیم، شما خدای چی می‌شدید؟

جنابمان رب النوع بودن را دوست داشته و بر جمله مرغان و ماکیان سلطنت می نمودیم.

138. چه چیزی هست که خیلی مایل به تجربه‌ش هستید ولی احتمال اینکه بتونید تجربه‌ش کنید کمه خیلی؟

آنکه همزمان در محاسن بوسنده همگان و در زیر سایه دژخیم زمان و دهشت دوران قرار گیریم.

139. چه احساسی دارید؟

اندکی ز جمله ایشان دارای می باشیم.

140. فکرش رو می‌کردید من این‌همه سوال داشته باشم؟

خیر - جنابمان حتی گمان نمی نمودیم پرسش جمله ایشان را در نزد خویش داشته باشیم.



پرسش های سیه بعید:



۱. از بین کسانی که بهشون معجون راستی خوروندین، بهترین و بدترین، راستگوترین و دروغگوترین، جالبترین و حوصله‌سربرترین، پررمزورازترین و بی‌شیله‌پیله‌ترین رو مشخص کنید.

متهم و یا بازجویی را مشخص نماییم؟ چون پرسش نموده اید "از میان کسانی" من باب متهمین پاسخ می گوییم.
نیک ترین ایشان را خودمان می دانیم، چرا که بسیار خودشیفته می باشیم.
نانیک‌ترین را پلاکان سیه می‌دانیم چرا که در مقام رقیب انتخاباتیمان قرار داشته و اخلاق حسنه بر تخریب هرچه بیشتر وی تاکید می دارد.
حقیقت‌گوی ترین را ملکه خیس‌پایان می دانیم چرا که طفلی بیش نبوده و معجونش نیز نمی‌دادیم جمله اسرارش را عیان می ساخت.
کذاب ترین را ایضا خودمان می دانیم، چرا که علی رغم تناول نمودن معجون، تلاش بنمودیم در قبال برخی پرسشان توریه نماییم.
جالبترین آنان را خویش نخستین می دانیم، چرا که تا پیش از آن از زیستن در قالب استخوان چیزی ندانسته و ز بهرمان بسیار آموزنده بود.
حوصله سربرترین را باز هم خویش می دانیم چرا که پیشتر همه چیز خویش می دانستیم.
مرموزترین را جنابتان می دانیم که ادعای رابطه امیّت میان خویش و خاندان خیس پایان می نمو‌دید و ایضا اطلاعات موثقی در خصوص جایگاهتان در شجره خاندان سیه‌آن موجود مبود.
بی‌شیله‌ترین را اشعه- تی ربابتان می دانیم که من باب در شرف فروش بودن و محبوسیتِ دوچندان، ساده‌دلانه سفره دل خویش ز بهرمان بگشود.

۲. نظر شما در مورد جوزفین مونتگومری و ۱۴۰ سوالش چیه؟ آیا استخوان‌های پشت شما از زمان طویل نشستن روی صندلی نشکسته؟ آیا عضلات حنجره‌تون هنوز سالمه؟

مختصرا اعلام می داریم که دیّه‌ هردو را در ابتدای راه اندازی سیستم نوین پولی و مالی از وی برون خواهیم کشید.

۳. اگر شما مجری مراسم معجون خورون هستین، پس کی به شما معجون خوروند؟ کی از صحت و سلامت معجون مطمئن شد؟ کی شما رو شکنجه داد؟

ما بر صدقِ رفتار و گفتار خویش شاهد بوده‌ایم و ایضا دنگ و همانا این دو سین جیم گر گرانقدری که در طرفینمان ایستاده‌اند.

۴. آیا قصد کناره‌گیری و محوشدن در افق رو دارین؟

بلی.

۵. اگر بخواید یک نفر رو بکشید، یک نفر رو جاودانه کنید، یک نفر رو شکنجه کنید، یک نفر رو تحت طلسم فرمان دربیارید و یک نفر رو به عنوان جانشین وزارت انتخاب کنید چه کسانی رو نام می‌برید؟

لرد سیاه را می‌جاویدانیدیم. روبه‌اک محفلیون را شکنجه می نمودیم، لرد سیاه را نیز گر می توانستیم تحت طلسم فرمان در می آوریدیم و از میان جنابتان و اسی نابینای متعلق به فوی یکی را بر کرسی وزارت می نهادیم.

۶. اگر یکی بهتون بگه به تمام سوالاتی که از تمام شکنجه شوندگان پرسیدید پاسخ بدید، چه حسی خواهید داشت؟

گمان می بریم تا بدین هنگام نیز افزون تر ز جمله ایشان فی المجموع از جنابمان پرسش به عمل آمده باشد. ولی گر حقیقتا کنون چنین می نمودند، گریبان دریده و فی الحال در افق محو می گشتیم.

۷. ولی جناب وزیر! چرا و چگونه؟

آن سان و زان گونه.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۹:۴۶:۲۶ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

ریونکلاو، مرگخواران

لاديسلاو زاموژسلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۵ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۵۸:۲۲ سه شنبه ۳ مهر ۱۴۰۳
از ما چه خواهد ماند؟
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 600
آفلاین
بخش سوّم:




پرسش های جویی که وصف آن رفت: (بخش دوّم)


69. اگه با کسی ملاقات کنید که به لحاظ شخصیتی کپی شماست، چه برخوردی باهاش خواهید داشت و چرا؟ به تفصیل توضیح دهید.
وی را به قتل می‌رسانیم تا کماکان یگانه و بی‌مانند باشیم.

70. چند نفر از اعضا رو انتخاب کنید و با طلسم فرمان بهشون دستوراتی رو بدید که درحالت عادی هرگز اجرا نمی‌کنن. محدودیت هم در زمینه‌ی تعداد وجود نداره.

ارباب قدر قدرت و ابر شوکت را چون نموده و وی را باز می گردانیدیم، و دیگران را نیز هر که بر سر راهمان قرار می گرفت، چون نموده، وا می داشتیمش مسخرگی نماید و مضحکه خاص و عام گردد و مشقوق می گردیدیم.

71. شیر نوشیدنی یا شیر آب یا شیر جنگل؟

شیرِ ه، آن را به طور گسترده به اقصاء نقاط جهان صادر بنموده و بر آبی پایِ پرسنده از اس که بار کجاست فخر می فروختیم.

72. اگه قرار باشه کودک خرسالی رو تحت کفالت بگیرید، چجوری کودکی مایلید باشه زیر دستتون؟ چجور کودکی رو می‌گید که نه، من نمی‌تونم با همچین بچه‌ای سر کنم؟ و در نهایت، چجوری از اون بچه نگهداری می‌کنید؟ به تفصیل شرح بدید.

کودکی که وجود خارجی مدارد را می پذیریم و آن که وجود خارجی دارد را نمی پذیریم. لیک گر طفل جز جنابمان احدی را مداشته باشد گمان می بریم که با کراهت وی را بپذیریم. وی را بر دنگِ دینگ خواهیم سپرد که تر و خشکش نماید.

73. اگه قرار باشه کسی رو بدون آوادا زدن بکشید، با چه روشی به هلاکت می‌رسونیدش؟

طرق بسیاری می دانیم، لیک نخستین ایشان که بر خاطرمان آمد آن است که یکی ز مرگانی که تناول نمودیم را بر وی تف نماییم.

74. اگه قرار باشه چیزی اختراع کنید اون چیز چه کاری قراره انجام بده؟ به چه دردی می‌خوره؟ می‌تونه چند مورد اختراع باشه.

معجون جادوگرساز را اختراع نموده و آن را در آب شرب بلاد و دیاران مختلف ریخته و جمله موجودات را مجدوی می نمودیم.

75. اگه طلسمی ابداع کنید چه خواهد بود و چه کاربردی خواهد داشت؟ اینم می‌تونه چندتا باشه.

جنابمان گمان داشتیم که "چیز" شامل افسون و طلسمان نیز می گردد. علی ای حال، طلسمی ابداع می نمودیم، که خستگی را به در ببرد.

76. اگه قرار باشه کیک یا شیرینی‌ای درست کنید که ما به محض دیدن یا چشیدنش دستمون بیاد که شما درستش کردید، از کجاش می‌فهمیم؟ توصیف بفرمایید.

یک استوانه به رنگ آبی تیره که کلاهی تزئینی بر آن نهاده‌ایم و روی بنوشتیم، "ز جنابِ مجانبِ خود خویشتنِ خویشمان".

77. اگه داستان بودید، ژانرتون چی می‌بود بود؟

درامی بودیم، متمایل به کمدی گروتسک.

78. اگه خودتون رو توی آیینه نگاه کنید، اولین چیزی که به ذهنتون میاد چیه؟ دومین و سومین و چهارمین و پنجمین و ششمین و هفتمین چی؟

نخست ز دیدن خود خویشتنمان مشعوف می گردیم، سپس پرده عادت فرو افتاده حیرت زده بر آن می نگریم و سپس مشغول درآوردن حرکات نامانوس می گشتیم.

79. اگه کتاب غیرداستانی بنویسید، محتواش چه خواهد بود؟

اصول و قواعد معجون خورانی و معجون خوری

80. از چه چیزهای فیزیکی و غیرفیزیکی‌ای متنفرید؟

کمی از هر دو می باشد و آن جهان جادویی‌ست.

81. ماست‌خیار یا آب‌دوغ‌خیار؟

دوست مداریم و دوست مداریمی دیگر.

82. زندگی در فضا یا در اعماق آب؟

اعماق بحر داری ابتدا و انتهای می باشد، فضا نمی باشد. زین جهت اعماق را ترجیح می دهیم.

83. این متن رو ترجمه کنید: لمبنینسنینرنذکقوغحسج مدمیمسحقحسمبنلم.

می پرسد که از چه روی بنی نس نه‌گرای با احساس به یاد ج می باشند، آنگاه بیان می دارد که این موضوع وی را بسیار خشمگین می نماید و احساس وی داری حقانیت بوده همچون خرابکاران ان.ال.ام.

و جنابمان نیز گمان می بریم که اکنون شبیه به پرنده‌ای گشته ایم که محل پنهان کردن آذوقه‌اش را فراموش کرده است.

84. به جوانان چه توصیه‌ای می‌دارید؟ فسیلان چه؟ اطفال چه؟ دنگ چه؟

کز جنابمان تقاضای توصیه منمایند.

85. اگه کسی نصفه‌شب به شما مراجعه نموده بگه خوابش نمی‌بره چه می‌کنید؟

بر وی استیوپفای می نوازیم، وی از هوش رفته و خواب چاره ای جز وارد گردیدن بر وی مخواهد داشت.

86. بدترین روش برای پروندن شما از خواب چیه و چه واکنشی نشون می‌دید بهش؟

آن است که عده‌ای کثیر همزمان با سلاح سرد و کند و خشن چونان گرز و تبر و قص علی هذا بر جنابمان ضربت وارد آورند، جنابمان آنی برخواسته و سپس به خوابی بزرگ‌‍تر فروی خواهیم رفت.

87. چه جملاتی به شما گفته بشه از گوینده دل‌چرکین می‌شید؟

فحش و ناسزای گر به غایت رکیک باشد مکّدرمان می گرداند.

88. چالش یا گالش؟

ما همواره چکمه‌های پلاستیکانه را ترجیح داده و می دهیم.

89. اگه چشمتون به حرف بیاد چی به شما می‌گه؟ گوش و دهن و دماغ و مو و دندون‌هاتون چی؟

بر جنابمان درود می‌فرستادند، چرا که گمان می داریم به واسطه حضور دائمی در خارجی ترین سطوح جنابمان، آداب معاشرت را نیک آموخته باشند.

90. نظم یا هرج‌ومرج؟

همواره نظم را دوستداشته و می داریم.

91. اگه قرار باشه ویروسی رو به‌وجود بیارید و به جون ملت بندازید اون ویروس چه بلایی سر قربانی میاره؟ می‌تونید چند مورد ویروس نام ببرید حتی.

ویروسی می باشد که دیگر ویروسان را تناول نموده، در انتهای بر شخص دیگری وارد نموده و جملگان را ز امراض مصون خواهد داشت.

92. اگه قرار باشه به مدت یه هفته روزانه یه مهمانی چای عصرانه‌ی کوچیک راه بندازید، چه افرادی رو دعوت می‌کنید و به جز صرف چای چه کاری انجام می‌دید و چه برنامه‌ای براشون خواهید داشت به عنوان میزبان؟ اصلا مهمونی چطور پیش می‌ره؟ محل برگزاریش کجاست؟ هر دفعه به تناسب با مدعوین عوض می‌شه؟

آن را در معیت خود خویشتنمان و در پس میز جنابمان؛ وزارت یا غیر آن، برگزار بنموده، و از برای پرشور نمودن آن دوپختک در چای فرو برده استعمال می نماییم.

93. اگه یه روز بیدار شید ببینید هیچکس به شما محل نمی‌ذاره، جوری که انگار براتون پشیزی ارزش قائل نیستن چیکار می‌کنید؟

گر جنابمان بر خود خویشتن خویش محل بگذاریم گمان می داریم که همگان چون می نمایند، و چون خود خویشتن خویش چنان منماییم گر تمام دغدغه عالمیان نیز باشیم، پشیزی مخواهد توانست نیک حالمان نماید.

94. چه چیزی از بین مایملک شما براتون از همه مهم‌تر و ارزشمندتره؟ اگه قرار باشه در ازای از دست‌دادن اون پیمانی ببندید، به خاطر چی بوده و درعوضش چی به‌دست میارید؟

در مایملک خویش دنگ، مکتوبات، کلاه و چوبدستیمان را داشته و گمان می داریم که ز بهر برخی از ایشان ز برخی دیگر درگذریم.

95. ماشین زمان اختراع شده. یه دونه بلیت رفت و برگشت دارید‌. تنها شانستونه. به چه زمانی سفر می‌کنید؟

به دورانی پس از فراغتمان ز هاگوارتز و پیش از خزیدنمان به زیر سایه پرشکوهِ شکوهِ دوران.

96. نینجا یا سامورایی؟

گمان می داریم که هر سامورایی کار صد مرد جنگی نماید و هر نینجا عملی به مانند آنچه از ده ها هزار سامورایی بر آید را.
و ملابشان نیز بسیار موقر و نیک می باشد.

97. در صورتی که بخواید به اراده‌ و خواست خودتون مرتکب آدم‌ربایی بشید، کی رو می‌‌ربایید و به چه علت و سپس چیکارش می‌کنید؟ می‌تونن چندنفر باشن حتی.

چندی پیش نیمی ز جمعیت مجدوی را بر محبس کشانیدیم و گر بتوانیم آن نیم دیگر را نیز می کشانده، لرد را بر لردیت گمارده و دیگران را در سرایی وسیع بر یکدیگر می تازانیدیم تا درصد موفقیت در پیاده سازی برنامگان وزارت را به صد برسانیم.

98. فضایی‌ها شما رو می‌دزدن. به چه علت؟ شما چیکار می‌کنید بعدش؟

چرا که خوف داشتند نخست جنابمان ایشان را برباییم و پیشدستی بنمودند.

99. آبغوره یا پاشوره؟

دوست مداشته و نمی خواهیم.

100. چطور از خودمون ناامیدتون کنیم؟

خود خویشتنتان ز خویش ناامید مگردید، امید داشتن یا نداشتن ما را نیز همان خواهید پنداشت.

101. اگه قرار باشه مهدکودک بزنید، چجوری اونجا رو مدیریت می‌کنید و برنامه‌ی آموزشی بچه‌ها چه خواهد بود؟

از دورها.
برنامه ایشان حفظ حیاتشان خواهد بود.

102. اگه مسئول مراقبت از عده‌ای سالمند بودید چی؟

ایشان را ترک گفته و ادعای می نماییم که تمام مدّت نزد ایشان بودیم و گرف مخالفت نمایند اعلام می داریم که مخروب الحافظه می باشند.

103. چجور آدم‌هایی شما رو ذله می‌کنن؟

جنابمان عموما دیگران را ذله می‌نماییم... پس گر ادای جنابمان را در بیاورند، خود خویشتنمان نیز ذله می گردیم.

104. اگه درحال حمل محموله‌ای سری باشید، محتواش چی می‌تونه باشه؟ چجوری به‌طور سری حملش می‌کنید؟

ما همواره حامل محمولاتی سرّی می باشیم و ایشان را جیوبمان گذاشته و این سوی آن سوی می رویم و این نیز از مزایای وزارت می باشد.

105. کی دیوونه‌س؟ کی عاقله؟

همگان و همگان

106. در صورتی که آدمی به مذاق‌تون خوش نیاد چطور در رفتارتون با اون فرد نمود پیدا می‌کنه این مسئله؟ آیا اصلاً نمود پیدا می‌کنه؟ اگه فردی به مذاق‌تون خوش بیاد چطور؟

گر احدی بر مذاقمان نیک میاید، از وی فاصله گرفته و آنگاه شروع به پرتاب سنگ به سویش می نماییم. گر احدی بر مذاقمان خوش آید چنین نمی نماییم.

107. چیا شما رو هیجان‌‌زده یا ذوق‌زده می‌کنن و چطوری نشونش می‌دید؟

جنابمان، جنابمان را می ذوقیانیده و می هیجانید ولی آن را بروز نمی‌دهیم.

108. اگه یه طوطی بیاد روی شونه‌ی شما بشینه واکنشتون چیه؟

ما نیز در زمان و مکان مناسب بر شانه وی خواهیم نشست.

109. اگه یه گله گاو وحشی وسط خیابون بهتون حمله‌ور شن چی؟

ما نیز بر ایشان حمله ور خواهیم شد.

110. با چه معیاری کسی رو باهوش می‌دونید؟

هرآنکس چنگال‌زاغی نماید را خردمند می‌دانیم.

111. یازده چیز رو بهم بگید که دلتون نمی‌خواد بقیه درموردتون بدونن.

نام و خاندان حقیقیمان را،
نخستین سکونتگاه مان پس از فراغت از مکتب جادوی را،
محتویات درون کلاه‌مان را،
مکانی که پس از ختم وزارتمان قصد عزیمت بدان را داریم،
محتویات مکتوبات پنهان در بالشتمان را،
هویت پیشین دنگ و ربطش به جنابمان را،
آن که هنگامی در خانه گریمولد با آن روبه‌ک یوآن نام در یک اتاق می زییدیم را،
وجود کورسویی از عواطف درونمان را،
آن که جانپیچی داریم را،
دلیل عدم سکنی گزیدنمان در خانه ریدل را،
و آزمایشگاه سری که در زیر وزارتخانه تاسیس بنموده و در آن اعمال شریرانه مرتکب می گردیم را.

112. کی می‌‌دونید که وقت تسلیم‌شدنه؟

ما بر تسلیم شدن اعتقادی مداشته و مداریم و تنها از نقشه‌ای بر نقشه‌ای دیگر گذر می نماییم.

113. قلبتون از استیله یا چدنه؟ چطور می‌شه آبش کرد؟

گمان می داریم ز تاریکی می‌باشد و ترجیح می دهیم چونان باقی بماند.

114. آیا لجبازی هم می‌کنید؟ در چه صورتی لجبازیتون می‌گیره و چطور؟

خیر، انسانی سست عنصر بوده و در نخستین مقابله تغییر موضع می دهیم.

115. جلال با نصرت؟ سر کدومشون رو تسلیم ما می‌کنید تا از این بند رهیده شید؟

هر دو را به علاوه چندین شخص دیگر را، به امید آنکه چندی زین پرسشان کاسته شود. خاجی‌مان رنجور گشته.

116. تصور کنید برگشتید به اتاقتون و می‌بینید که اوضاعش به‌قسمی ریخت‌وپاشه که داره داد می‌زنه یکی اومده تو وسایلتون به‌قصد یافتن چیزی تجسس کرده. فردی از جبهه‌ی مخالف. حدس می‌زنید که دنبال چی بوده؟ اگه اون فرد رو حین ارتکاب جرم می‌دید چیکارش می‌کردید؟ اگه از دور می‌دید که شی‌ء مربوطه داره فرار می‌کنه می‎رفتید دنبالش؟ کمک می‌خواستید؟ چیکار می‌کردید کلاً؟ دقیق توضیح بدید.

نخست آن که گر مهاجم را یافته، مایملکمان را ز وی ستانده، و آنگاه وی را تنبیه بدنی می نمودیم تا دگر چون منماید و آن شیء مسروقه/متواری/مفقود را به افسونی فرا می‌خواندیم، چرا که خیر سرمان وزیر فسونگران می باشیم.

117. آیا ممکنه دست به ترور بزنید؟ شورش چطور؟ به چه هدفی؟ به چه نحو؟ آیا سردسته خواهید بود یا نه؟

بلی- بلی- ز بهر آن که فرحبخش می باشند - به ایّ نحو - هرآنجای دسته که شد، ابتدایش، انتهایش و یا میانه اش برایمان تفاوتی مدارد.

118. آینده چرا میاد؟ گذشته چرا می‌گذره؟

جمله چیزان می آیند تا بروند.

119. متصور بشید که جانوری مغزخوار جون جامعه‌ی جادوگری رو تهدید کرده، ماهم بهش وعده‌ی مغز نوبر شما رو دادیم که میلش کنه و دست از سرمون برداره، اونم قبول کرده. ما هم شما رو به منظور خوراک‌دادن این جانور با مغزتون زندانی کردیم. چیکار می‎‌کنید؟

ابتدا جیغ های بسیار کشیده، سپس به دور آن سرای می دویم تا دستش بر جنابمان مرسد و اصوات عجیب از خویش خارج می نماییم و وی گمان می نماید که عقلمان زایل گشته و دیگر میلمان نمی نماید.

120. اگه مافیا تشکیل بدید هدفتون چی خواهد بود و کیا رو فراخور بندتون خواهید دونست؟

غصب، سرقت، کسب مال نامشروع و دیگر جنایات و جنحات هدفمان بوده و افراد دارای انگیزه مجرمانه، شخصی کثیرالزور با سندروم ابراز وفاداری بی قید و شرط و دافی با عدم ثبات روانی جهت حفظ ظاهر اولد فشیون گروهکمان.

121. بهترین راه برای فرار از مسئولیت‌ها چیه؟

نپذیرفتن آن.

122. اگه لولویی بودید که قصه‌تون رو برای بچه‌ها تعریف می‌کردن و می‌گفتن «اگه فلان کنی، لولو میاد فلانت می‌کنه!» چجور لولویی می‌بودید و چیکار می‌کردید با کودکان نافرمان؟

یک گلابی بزرگ قرمز رنگ با خال های زرد رنگ برجسته با دستانی دراز و شاخک وار و دهانی عریض و پر دندان که در صورت فلان نمودن اطفال ایشان را تناول می نمودیم.

123. به‌نظرتون ورد «پوتوتو موتوتو» چه کاربردی داره؟

تعداد قابل توجهی پوتاتوی مسروخ گشتهِ مغروق در کچاپ و پنیر مذاب در قیفی مقوایی از غیب ظاهر می نماید.

124. تصور کنید قراره بکوشیم شما رو به کاری راضی کنیم. آیا تلاش یک آدم منطقی که از استدلال و استنتاج استفاده می‌کنه مؤثرتر واقع خواهد شد یا آدمی احساساتی که شما رو مورد بمب‌بارون عافطی خودش قرار بده و شلوغ‌کاری و manipulate نمودن حتی یا انرژی بسیار از خود نشون دادن و اینا؟ چجور آدمی در نفوذ به قلعه‌ی ضمیر شما موفق‌تره؟

همانگونه که پیشتر گفتیم انسانی سست عنصر و ضعیف الاراده بوده و بر نخستین سخنِ عاری ز منطق و احساسات تسلیم گشته چونان می نماییم.

125. از دید شما جهان چجور جاییه؟

جایی بزرگ می‌باشد و گوشه‌ای زان جنابمان را کفایت می نماید.

126. اگه برای خودتون یه سیارک داشتید اسمش چی می‌بود و چه شکلی می‌بود و چطور روش می‌زیستید؟

"سیارک لپخکجپعز" آن را نامیده و در آن جاده‌ای آسفالت وجود داشته و اندازه‌اش آنقدر می بود، که جنابمان سوار بر متوری وسپا و ملابس فعلیمان لاکی‌لوک‌وار همواره به سوی غروب آفتاب حرکت نماییم.

127. آیا باریک‌بین هستید یا جزئیات چندان مورد توجهتون نیستن؟

آن هنگام که چشمانمان را تنگ می نماییم، بینشمان باریک می گردد و جنابمان کلیات را جزئیات تصویر بزرگتر و جزئیات را کلیات تصویری کوچکتر دانسته و بر این دسته بندی معتقد نمی باشیم.

128. اگه قرار بود یه فرقه راه بندازید هدفش چه می‌بود و اسمش چه می‌بود؟

آن را زاموژیان نامیده و پیروانش را بر پرستش و اطاعت بی چون و چرای ز جنابمان وا می داشتیم.

129. مکتب زاموژیسم رو چگونه تعریف می‌کنید؟

چونان که در پرسش پیشین پاسخ دادیم.

130. عصاتون چه استفاده‌هایی داره؟

می توان بر آن تکیه نموده و ایضا آن را بر سر این و آن فرود آورده و جایش قلمبه می گردد.


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.