هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ جمعه ۲۰ آذر ۱۳۸۳
#33

فرد ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۳ سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۴:۱۲ یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷
از کوچه دیاگون - مغازه جیب بر های جادویی ویزلی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 185
آفلاین
نقل قول:

بيركا بوركاسن نوشته:
size=large]بیرکا: لی لی ... لی لی ... لی لی ... لی لی
لیلی: شما ؟؟
بیرکا: ما ! معلومه بیرکا بورکاسن سیاه
لیلی: ( از ترس میزنه الفرار )
بیرکا :
جیمز که از پشت بیرکا نظاره گر بوده : : بیـــــــــــــرکا
بیرکا : ج ...جیــــــــــــــــــــــــــمز ... اوه مای گاد
در همین حال یکدفعه چو بیرکا رو میبینه میاد جلو و میگه : شما ؟
بیرکا : بیرکا بورکاسن
چو : :bigkiss:
آلیشیا :
حالا بیرکا الیشیا رو میبینه :
فوقع ما وقع
بوم ..... بام.....تاق.....توق.....ترق......تیریق
ودر آخر شتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرق
بیرکا : اخر باید اینطوری حالیت میکردم دختر ؟
چو :
بیرکا : اوه .... گریه نکن ..... منم گریه ام میگیره ها چی شد نفست گرفت بذار این تنفس مصنوعی خوبت میکنه :bigkiss:
شتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرق
آلیشیا :
در همین حال لی لی داره پاورچین پاورچین میاد تو که یکدفعه چشمش به مغازه ی درب و داغون شده اش میفته . جیغ میکشه و غش میکنه
بیرکا که موقعیت رو مناسب میبینه میخواد بزنه به چاک که جیمز یقه اش رو میگیره : مغازه چی میشه
بیرکا : اینا منو اغفال کرده بیدن من الان بی پولم بیا این آواتارا رو بگیر تا بعدن
بیرکا یه بسته آواتار میچپونه تو دست جیمز و جیم [میشه .... ! [/size]


نچ

آواتار خودم خیلی بهتره


تصویر کوچک شده


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۶:۱۱ جمعه ۲۰ آذر ۱۳۸۳
#32

بیرکا بورکاسنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ پنجشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۹ جمعه ۲۵ خرداد ۱۳۸۶
از همه جا و هيچ جا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 69
آفلاین
size=large]بیرکا: لی لی ... لی لی ... لی لی ... لی لی
لیلی: شما ؟؟
بیرکا: ما ! معلومه بیرکا بورکاسن سیاه
لیلی: ( از ترس میزنه الفرار )
بیرکا :
جیمز که از پشت بیرکا نظاره گر بوده : : بیـــــــــــــرکا
بیرکا : ج ...جیــــــــــــــــــــــــــمز ... اوه مای گاد
در همین حال یکدفعه چو بیرکا رو میبینه میاد جلو و میگه : شما ؟
بیرکا : بیرکا بورکاسن
چو : :bigkiss:
آلیشیا :
حالا بیرکا الیشیا رو میبینه :
فوقع ما وقع
بوم ..... بام.....تاق.....توق.....ترق......تیریق
ودر آخر شتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرق
بیرکا : اخر باید اینطوری حالیت میکردم دختر ؟
چو :
بیرکا : اوه .... گریه نکن ..... منم گریه ام میگیره ها چی شد نفست گرفت بذار این تنفس مصنوعی خوبت میکنه :bigkiss:
شتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرق
آلیشیا :
در همین حال لی لی داره پاورچین پاورچین میاد تو که یکدفعه چشمش به مغازه ی درب و داغون شده اش میفته . جیغ میکشه و غش میکنه
بیرکا که موقعیت رو مناسب میبینه میخواد بزنه به چاک که جیمز یقه اش رو میگیره : مغازه چی میشه
بیرکا : اینا منو اغفال کرده بیدن من الان بی پولم بیا این آواتارا رو بگیر تا بعدن
بیرکا یه بسته آواتار میچپونه تو دست جیمز و جیم [میشه .... ! [/size]

پیوست:



jpg  untitled.JPG (35.55 KB)
3246_41b9996dacf9f.jpg 566X368 px


خوب من هم برگشتم حرفي هست ؟

[IMG]http://i7.tinypic.com/2upefxf.gif[/IMG]

نقل قول:


I miss you ! jadoogaran



Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۹:۰۸ چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۳
#31

ايگور كاركارف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۴ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۷:۴۰ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۵
از بلغارستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 109
آفلاین
سلام لي لي
لي لي :
لي لي : تو ديگه كي هستي
ايگور :‌ من اي گور كاركرف
لي لي : جدي من فكر كردم روحي
ايگور: چطور ؟
لي لي : آخه تا حا لا ندي دمت
ايگور : خوب بريم سر اصل مطلب
لي لي : نه آقا از همين الان جوابم نه است نه يا خواستگاري
ايگور :
لي لي : خوب بابا شوخي بود
ايگور : خوب من 1 آواتر مي خوام خوب باشه


Those were the days my friend
We thought they
'd never end
We'
d sing and dance forever and a day
We
'd live the life we choose
We'
d fight and never lose
For we were young and sure to have our way.


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۹:۵۷ سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۳
#30

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1771
آفلاین
چو:

لي لي :چيه بابا؟تو چرا هميشه اين شكليي؟

چو: به نظرم من يه زماني اواتار خواسته بودم چي شد پس؟

ليلي: چيزه...من يكي پيدا كرده بودم گم شد!

چو: چه منظم!

ليلي: تو پنجشنبه بيا من حتما برات پيدا ميكنم.

چو:


[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۲۱:۳۹ دوشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۳
#29

آلیشا اسپینت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۴ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱:۳۳ پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 186
آفلاین
آلیشیا با قیافه ی پشیمون وارد میشه
آلیشیا:من فعلا از کرده ی خودم پشیمونم.خخخب...چطوری لی لی؟ :grin:
لی لی:
آلیشیا:ببین فعلا این پول پیشت باشه.این جیمز بدبخت 20 کیلو وزن کم کرد.من خیلی وقت ندارم.بپر برو یه آواتار واسه ما بیار ببینم! (راستی کارتونی نباشه.دفعه های قبل یادم رفت بگم. )
لی لی:
آلیشیا:خب میخای حالا بعدا بپر!مشکلی نیس!
بای بای
.....
جیمز وارد مغازه میشه:بابا این آلیشیا نیس که نیس....



Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۲۳:۱۹ شنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۳
#28

فرد ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۳ سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۴:۱۲ یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷
از کوچه دیاگون - مغازه جیب بر های جادویی ویزلی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 185
آفلاین
فرد : ببخشید لیلی ولی این همون آواتاریه که هم خوشگله هم خوشتیپ و هم جذاب و از اینجور چیزا ؟

لی لی : بچه جون داری پر رو میشیا

من : بابا این شکلاتت هم که از این کیلویی هاست

لی لی :

من : حالا نمیتونی یه آواتار دیگه پیدا کنی . میدونم که کار داری ولی پول خوبی میدما

لی لی

من : مرسی منتظر هستم تا یکی دیگه پیدا کنی

لی لی : برو گم شو

من :



ویرایش شده توسط فرد ویزلی در تاریخ ۱۳۸۳/۹/۱۴ ۲۳:۲۲:۴۱

تصویر کوچک شده


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۲۲:۰۸ شنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۳
#27

مورگان لی‌فای


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۸ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 105
آفلاین
در حالی که اهنگ هی نامه پشت نامه جغدی رو جغدی اومد از یکی از شبکه های رادیوی جادویی پخش میشد
لی لی به فرد گفت: که باشه عزیز دل گریه نکن بیا این شکلات ترقه ای رو بگیر و یه کم صبر کن تا ببینم چیزی برات دارم
فرد :
لی لی میره سراغ یکی از عکس های خانوادگی ویزلی ها و یه عکسشون رو تیکه تیکه میکنه بعد از مدتی از پشت مغازه میاد بیرون میگه: یافتم یافتم...

پیوست:



jpg  67.JPG (5.97 KB)
626_41b2043a72d3f.jpg 117X127 px




Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۴ شنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۳
#26

فرد ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۳ سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۴:۱۲ یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷
از کوچه دیاگون - مغازه جیب بر های جادویی ویزلی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 185
آفلاین
تق تق تق

من : لی لی منم آواتار میخوام

لی لی : بی ادب اول سلام بعد احوال پرسی بعد .....

من : سلام

لی لی : خوب حالا چجور آوااری میخوای ؟

من : خوشگل - شیطون - کارتونی - با کلاس - و یک سری ویژگی های خوب دیگه که به من بیاد

لی لی :

من :

لی لی : باشه واست پیدا میکنم حالا گریه نکن .

من :


تصویر کوچک شده


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۹:۵۸ شنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۳
#25

james_potter


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۲ جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۴:۴۰ یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 431
آفلاین
لیلی جون
اگه میشه واسه من یه آواتور از فرد ویزلی پیدا کن که :
خوشگل باشه توپ و مامان
واسه یکی از د.ستم میخواهم!!


از هری پاتریست بودن اعلام بازنشستگی می کنم
راه رو واسه جوونا باز کردم!


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۲۳:۳۴ جمعه ۱۳ آذر ۱۳۸۳
#24

مورگان لی‌فای


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۸ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 105
آفلاین
هری جان نشد گل پسرکم .... تو کار مامان بابا دخالت نکن (برا خودت میگما چون این بابات حرفای من هم به زور گوش میده )
این لباس(رنگ مو ) خیلی هم بهت میاد هر کسی بهت حرفی زد با هاش اینطوری رفتار کن









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.