هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۱:۳۲ دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵
#1
مرسی که حواست هست کلاه جان ، من خوندمشون کامل و فکر میکنم که شرایطم از هر نظر به اسلی میخوره
تمام خونوادم هم توی اسلی بودن
ممنون میشم منو بفرستی اونجا با تدبیر خودت البته!



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵
#2
سلام من خیلی بدجنسم.
خیلی سیاهم. خیلی دارکم. اونایی که در مورد مالی گفتم رو فراموش کنید من ازگریفیندور متنفرم گریفیندوریا فکر میکنن شجاعن ولی این حماقته که بی گدار به آب بزنی. ریونی ها خیال میکنن خیلی باهوشن اما اونی باهوشه که اهداف بزرگ توی سرش داشته باشه. هافلپاف هم که اصلا حرفی در موردش ندارم به لرد سیاه و نژاد اصیلم افتخار میکنم و از بچگی دوست داشتم مرگخوار باشم . منو بفرست اسلیترین. این یه دستوره.



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۵:۱۳ یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵
#3
تصویر شماره 8 کارگاه نمایشنامه نویسی

نویل نفس نفس زنان خودش را به پاگرد ورودی دفتر دامبلدور رسانید و همانجا روی پله اول ولو شد
پر های جغدها را از روی سرش تکاند و عطسه ای کرد
بلند شد سعی کرد رمز عبور را بخاطر بیاورد
اممم آبنات...آبنات استفراغ آور
در خسته چرخید
دامبلدور که توقع مهمان بی موقع نصفه شبی نداش همانطور که پیژامه مرلینی اش پایش بود تقریبا از روی صندلی اش افتاد و به همان سرعت چوب شور های توهم زایی که از اجناس ممنوع و مرغوب ماندانگاس بود را زیر میزش انداخت و با خنده ای نسبتا گیج گفت:
نویل
اینجا چه میکنی پسر؟
نویل همانطور که عطسه میکرد جلو آمد:
قربان، فاکس تو راه که میومده یه دسته سیمرغ دیده...بعد...بعد جغد رون ویزلی...نامه رو داده ب اون. .رون چون مقاله گرنجرو کثیف کرده داش شکنجه...چیز...قربان از من خاستن اینو بهتون برسونم
دامبلدور که صورتش بی تغییر لبخند میزد و مطلقا چیزی از حرفهای نویل نشنیده بود نامه را گرفت:
ممنون
شبت پرتقالی
نویل به دو در رفت چون دامبلدور بیش از حد انتظار مهربان بود
...
روی نامه هیچ اسم و نشانی نبود
پاکت کهنه و زردش نشان از طولانی بودن مسیر طی کرده اش بود...چه کسی آن را فرستاده بود؟
به دورو بر نگاه کرد و چیزی جز افکار معلق خودش که از قدح اندیشه درآمده بودند و میخندیدند و گریه میکردند چیزی نمیدید
خب چوب شورها کار خودشان را کرده بودند
انتظار عصبی اش کرد
شاید نامه از گریندوالد باشد!
یک نیم دور چرخید و فریاد زد:
من خیر سرم مدیر این مدرسه ام
یک گریفیندوری لعنتی.

شمشیر که دیگر بهش داشت برمیخورد در دستان آلبوس جای گرف
لبخندی زد و پاکت را دو نیم کرد...
.

همین که نویل پایش را داخل سالن عمومی گذاشت و دید ک رون و هری و سیموس و دین مثل چهار وزغ وحشتزده نشسته اند روی زمین و مقاله هرمیون را از اول مینویسند چون رویش نوشیدنی کره ای ریخته بودند و هرمیون هم با چوبدستی آمبریج طور بالای سرشان ایستاده بود و تنها یک پاپیون صورتی کم داشت، صدای وحشتناکی سرتاسر قلعه را فراگرفت
و نور کور کننده سبز رنگی از پنجره های دفتر دامبلدور همه جا را روشن کرد
بچه ها دویدند.
.
مک گوناگول که از شدت وحشت نیمه انسان نیمه گربه شکل شده بود میدوید روی زمین میخزید تا به دفتر البوس رسد
در کاملا ترکیده بود
دامبلدور با قیافه ای مبهوت وسط دفتر روی زمین نشسته بود نامه در یک دست و شمشیر در دستی دیگر به مینروا نگاه کرد
پروفسور مک گوناگول جیغی زد و پرسید:
آلبوس پرسیوال!باز چیکار کردی؟
دامبلدور تمام معصومیتی را که میتوانست در چهره جمع کرد و با تته پته گفت:
من...من سعی داشتم این نامه رو باز کنم
راستش...حالم خیلی دست خودم نبود
مینروا جلو دوید و نامه را از دست او قاپید و با تشر گفت:
کدام آدم عاقلی یک پاکت نامه را با شمشیر باز میکند؟
او به نامه نگاه کرد
مکثی کرد
به البوس نگاه کرد
دوباره مکث کرد
بعد از سکوتی نسبتا طولانی آرام گفت:
خداروشکر که نامه را با شمشیر باز کردی.

آخر نامه یک جان پیچ بود.





سعی کردی که طنز بنویسی...مطمئنا با تمرین و نوشتن بیشتر،طنز نوشته هات هم بهتر میشه!

تایید شد.

مرحله بعد: کلاه گروهبندی.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۲۸ ۱۷:۴۰:۴۱






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.