هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۶:۰۵ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۶
#1
سلام.
من موجودی مثل بوگارت هستم من میتوانم تغیر شکل بدهم اما دو شکل ثابت دارم یکی مار به شکل باسلیسک و دیگری انسان

خصوصیات اخلاقی:
جدی،خونسرد،مهربان،کمی شیطون

خصوصیات ظاهری:
مو:سیاه تیره
پوست:سفید
چشم:مشکی
قد:1متر و 80 سانتی متر
نوع لباس:شالی راه راه های قرمز و سفید و لباسی با رنگ قرمز و شلواری به رنگ ابی و کفش های به رنگ مشکی
ظاهر:جوانی پوست سفید و قد بلند و مو های تیره با چشم مشکی و شالی راه راه های قرمز و سفید و لباسی با رنگ قرمز و شلواری به رنگ ابی و کفش های به رنگ مشکی

علاقه مندی ها:
حرف زدن با مار ها،چهار گروه هاگوارتز اما بیشتر گریفیندور،ساختن چوب دستی،عضویت در محفل ققنوس،کتاب چه درسی باشد چه داستانی

متولد:
تولد و بزرگ شدن در جنگل گمشده

چوب دستی:
چوب درخت انگور،30سانتی متر،هسته از پر ققنوس و ریسه ی قلب اژدها،انعطاف پذیر


مهدی واتسون جادوگر جوانی است او عاشق گروه گریفیندور است.



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۸:۲۶ چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۶
#2
http://www.jadoogaran.org/modules/xcg ... 9671_256967_5175359_n.jpg

پروفسور اسنپ هرشب یواشکی به آیینه نفاق انگیز نگاه میکرد و هر شب گریان و ناراحت از مرگ لی لی پاتر به اتاقش میرفت ناگهان روزی تصمیم گرفت تا انتقام مرگ لی لی پاتر را از ولدمورت بگیرد اما او میدانست که فقط هری میتواند ولدمورت را نابود کند پس تصمیمش را عوض کرد او تصمیم گرفت تا مراقب هری پاتر باشد تا اتفاقی برای او نیفتد او همچنان به هری پاتر مکان هورکراکس هارو نشان میداد و با کمک شمشیر گریفیندور که آغشته به زهر باسلیسک بود دانه دانه هر هورکراکس را نابود میکرد ولدمورت هم داشت برای حمله به هاگوارتز لشکر کشی میکرد همچنان نقشه ی قتل پروفسور اسنب را هم میکشید او به بلاتریکس لسترنج دستور داد تا به پروفسور اسنپ حمله کند و او را بکشد،هری وقتی توانست از طریق ذهن ولدمورت بفهمت که به بلاتریکس لسترنج دستور قتل پروفسور اسنپ را داده سریعا به پروفسور اسنپ خبر داد پروفسور اسنپ به هری پاتر گفت که وقتی بلاتریکس لسترنج به اینجا رسید سریعا قایم شود چون جان هری برای او با ارزش تر بود و هری پاتر هم به پروفسور اسنپ اعتماد کرد و زمانی که بلاتریکس لسترنج به انجا نزدیک شد هری قایم شد،در همین موقع پروفسور اسنپ برای جنگ اماده میشد ،ناگهان بلاتریکس لسترنج پروفسور اسنپ را پیدا کرد و او از پشت ورد اکسپلیارموس و بعد ورد ایمپریو را اجرا کرد پروفسور اسنپ نمیتوانست کاری کند،پروفسور اسنپ بسیار ناامید شده بود که در همین زمان هری پاتر از پشت بلاتریکس لسترنج را غافلگیر کرد و ورد اکسپلیارموس را اجرا کرد پروفسور اسنپ هم با سرعت چوبدستی خود را برداشت و بلاتریکس لسترنج را طناب پیچ کرد و به زندان آسکابان برد،فقط 2 هورکراکس دیگه مونده بود یکی مار ولدمورت و دیگری هری پاتر،پروفسور اسنپ حقیقت را به هری گفت و هری فهمید که یکی از هورکراکس ها خودش است هری کمی ناراحت شد اما حقیقت را قبول کرد پروفسور اسنپ با هری نقشه کشیدن و قرار شد که پروفسور اسنپ با شمشیر گریفیندور مار ولدمورت را بکشد و در همان زمان هری با ولدمورت مبارزه کند،هری از طریق ذهن ولدمورت او را به جنگ تک به تک دعوت کرد و ولدمورت هم قبول کرد،ان دو در جنگل ممنوعه با هم مبارزه کردند و مار ولدمورت کنار ولدمورت بود،پروفسور اسنپ هم پشت سر ولدمورت بود،ولدمورت که متوجه نشد پروفسور اسنپ پشت سرشه سرگرم مبارزه با هری بود او به هری گفت که خیلی شجاعی که تنهایی به جنگمن امده ای ولدمورت ناگهان ذهن هری را کنترل کرد و همان موقع پروفسور اسنپ با شمشیر گریفیندور مار ولدمورت را پودر کرد همان لحظه ولدمورت از ذهن هری خارج شد،هری با بی حالی به زمین افتاد، ولدمورت با خشم ورد آوراکاداورا را اجرا کرد و پروفسور اسنپ را کشت هری فریاد بزرگی کشید او بلند شد خواست به ولدمورت حمله کنه،ولدمورت بدون فکر به هری حمله کرد و ورد آوراکاداورا رو ایجاد کرد و هری پاتر را کشت و خود ولدمورت هم مورد.
پایان.
((اگر در این داستان به کسی توهین شده من شخصی از ان معذرت خواهی میکنم.))

درود فرزندم.

بهتر شد، گرچه باز هم روند سوژه خیلی سریع بود. اما توصیفاتت بیشتر شده بودن و غلط های تایپیت کم تر.
بهتر بود دیالوگ هم بنویسی تا رولت بهتر و جذاب تر باشه.

و...
اینتر کجاست پس؟ کل رول رو نباید یه سره و پشت سر هم بنویسیم. پاراگراف ها رو با دوتا اینتر از هم جدا کن، این کار باعث میشه ظاهر رولتم خوب باشه و خواننده هم با اشتیاق بیشتر رول رو بخونه.

با همه اینها و با امید به این که اشکالاتت با ورود به ایفا حل بشن...

تایید شد!

مرحله بعدی: گروهبندی


ویرایش شده توسط MahdiWatson در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۲۴ ۱۸:۳۱:۳۵
ویرایش شده توسط MahdiWatson در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۲۴ ۱۸:۳۲:۰۹
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۲۵ ۱۴:۱۹:۱۸


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۹:۵۷ سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۶
#3
تصویر شماره 10


هری با کجکاوی و عجله همراه با هاگرید و هدویگ به بانک جادویی نزدیک میشند و هر چند دقیقه یک بار هری به هاگرید میگفت کی به بانک میرسیم!کی به بانک میرسیم!چون هاگرید به هری گفته بود که پدر و مادر او در بانک جادویی کلی پول برای او ذخیره کرده اند،اما زمانی که در صندوق هری باز شد،هری با تعجب به صندوق نگاه میکرد و به هاگرید گفت که اون همه پول کجاست.هاگرید کمی جلو رفت و گفت باید همین جا باشد،ناگهان هری یک نامه زیر پای هاگرید پیدا کرد و ان را باز کرد،در ان نامه نوشته بود که
لی لی و جیمز پاتر:پسر گلم ما همه ی درمایه ی خود را برای تو به ارث گزاشته ایم.
داخل پاکت نامه یک کلید هم بود ان کلید،کلید صندوق جیمز و لی لی پاتر بود.وقتی در صندوق جیمز و لی لی پاتر باز شد،هری وارد صندوق شد اما چیزی ندید،هری از هاگرید پرسید پس کو ارث پدر و مادرم،هاگرید گفت اگر دقت کنی میتوانی ان را ببینی،هری با دقت و تعجب به صندوق نگاه کرد،هری در وسط دیوار یه جای کلید پیدا کرد و با همان کلید صندوق خود ان را باز کرد،هری پشت دیوار یک الماس بزرگ دید و ان را برداشت و...

درود فرزندم.

متنی که نوشته بودی خیلی نزدیک به رول بود اما اشکالات زیادی داشت. اولین نکته این که حواست به علامت گذاری ها و غلط های تایپیت باشه چون باعث میشه تمرکز خواننده رو به هم بزنن.

داستان رو خیلی سریع پیش بردی. درواقع روند سوژه ای که انتخاب کردی انقدر سریعه که خواننده تا میاد به رولت عادت کنه تموم میشه.

به نظرم میتونستی لحن بهتری رو هم برای نوشتن رول انتخاب کنی و البته زمان افعال باید هماهنگ باشن تا کمک بزرگی به لحن رول بکنن.

برای این که متوجه بشی منظورمو، نمایشنامه یا رول های قبلی‌ای که تایید شدن رو بخون.

مطمئنم میتونی بهتر از اینم بنویسی...
پس فعلا،

تایید نشد!



ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۲۴ ۱۶:۰۲:۵۶






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.