شرکت بزرگ بزستان ابرفورث و برادران (به جز آلبوسشون!) جلوی تابلوی شرکت یک سری تابلوی کوچکتر به شکل بز نصب شده بود که شاخهاشون هر کدوم به یه سمت اشاره میکرد. بیشتر که دقت میکردی نوشتههایی روی تنهی هر کدوم از بزها دیده میشد.. بیشترتر که دقت میکردی میفهمیدی هر بز به یکی از بخشهای بزستان اشاره میکنه.
- بژار ببینم...
.. اژ اینوری که میره مرلینگاه شاحرهها... اژونوری که میره چراگاه..هاااا... دفتر مدیریت. مشتقیمه.. پشت همین تابلوی شرکت!!
مورفین در هیبت دیوانهساز دو قدم رفت جلو و خودشو جلوی در دفتر مدیریت دید و سرشو انداخت پایین بدون اهم و اهوم و یالا رفت تو.
-
ساحره ی جوونی که میشد حدس زد منشی باشه با دیدن مورفین پرید روی میز و جفت دستاش رو گذاشت رو سرش و چشماش رو بست.
- آبژی این چه کاریه؟ مگه شوشک دیدی؟ ژشته این حرکات....
همین موقع در اتاق دیگهای باز شد و یک عدد بز نقرهای جفتکاندازون پرید بیرون و شروع کرد به لگد زدن تا دیوانه ساز رو پرت کنه بیرون ولی این دیوارها تو بگی تکون خورد، هدف بز تکون نخورد!
- شپر مدافع که میگن اینه پش... عجب چیژ بیخودیه!
ابرفورث که هنوز در آستانهی در بود، بعبعی کرد و سپر مدافعش با شنیدن صداش بیخیال مشت و لگد زدن شد وبرگشت تو چوبدستی اربابش. ابر که متوجه نگاههای عجیب اطرافیانش شده بود توضیح داد:
- چیه مگه؟ تا حالا بززبون ندیدین؟
- اژ قژا من خودم ....
مورفین حرفشو نصفه نیمه گذاشت... یه حسی بهش میگفت به نفعشه که کسی نفهمه مارزبونه. برای همین کلا سوژه رو عوض کرد:
- ... حاشیه نرم بهتره..من اومدم اشتخدام بشم.
ابرفورث و منشیش که هنوز رو میزش ایستاده بود به این نمونه ی عجیب خلقت بر و بر نگاه کردن. اینجوریش رو دیگه ندیده بودن! ابر چند قدم بهش نزدیکتر شد و گفت:
- مگه تو مامور مخصوص آزکابان نیستی؟
مورفین که داغ دلش تازه شده بود، روی یکی از صندلیها ولو شد و گفت:
- بودم آقا ژون.. بودم... این دلورش اژ وقتی اومده شر کار شروع کرده به گژینش کارمندای قبلی وژارت... منم بلد نبودم اشم همهی شاحرههای ژمان مرلین کبیر رو به ترتیب شن و شالشون بگم... اخراج شدم
- این روزا کی به تجربه و مهارت اهمیت میده پسرم؟! حالا بگو ببینم.. چیزی از بزچرونی بلدی؟
- بلد که نیشتم... ولی یاد میگیرم.. ژوووود یاد میگیرم آقا!
- آموزشش وقت میبره.. اما یه شغل دیگه برات دارم...هووووم.. به نظرم از پسش بر میای! میتونی مترسک چراگاه بزها بشی.. یه جوری دستیار بزچرون حساب میشه.
- مژایاش شبیه همونه که آگهی کرده بودی؟
- ای کلک! از وقتی دیدمت حدس زدم از خودمون باشی!
آره پسر جون... مزایاش همونه اما قبل از اینکه استخدام بشی باید این فرم مشخصات رو پر کنی و بعدش هم بری دفتر گزینش.
مورفین فکر اینجاشو دیگه نکرده بود... با لکنت گفت:
- د د دفتر گژی نش؟؟!!