موضوع جديد-عيدديدني هاي جادويي---------------------------------------------------------------------------------
(قبل از تحويل سال)
حدودانيم ساعت به تحويل سال نومانده است،ملت غيور اسلي بطور خستگي ناپذيري درحال آماده كردن سفره هفت سين هستند،آنها بطور شجاعانه به انواع خطرهاي وحشتناك-عجب جمله خسته اي- دست زده اندتا موادلازم سفره هفت سين رافراهم كنند،رودولف درحال ساماندهي به سفره است وبليزمشغول چك كردن مواد موجود درسفره:
-سفره؟
-احمق سفره خودش حساب نميشه!!!
-خوب...سوسك مناطق حاره اي؟
-حاضر
-سبيل مك گوناگال؟
-درحال آمدن است...يه دقيقه ديگه ميرسه!!!
-سنگ پا؟
-حاضر
-سفال پشت بام خانه رودولف اينا؟
رودولف درحالي كه ازاين چسب زخمهاكه بصورت ضربدري روي كله افراد ميخوردبه نشانه اينكه يك بلايي سراينها آمده بصورت صلح آميزسفال راسرسفره ميگذارد!!!
-سيم سرور؟
درهمين لحظه درب تالاربصدادرميايد ونميددرحالي كه سال نورا تبريك ميگويد مقداري سيم سروربه ملت غيوراسلي ميدهد وميرود!!!
-سم سيانور؟!
رودولف يك ظرف حاوي مايعي بنفش كه بخاراتش شبيه اسكلت است سرسفره ميگذارد:
-سانتور؟
سانتورمربوطه درحالي كه هم مانتي وهم گل گوشتخواربه وي چشم غره ميروند دستش رابه نشانه حاضربودن بلندميكندوبليزبايك لبخند خيلي قشنگي به همه نگاه ميكند:
لبخندخيلي قشنگ: :grin:
-فكركنم همه چيزآماده شده...چنددقيقه به تحويل سال مانده رودولف؟
-حدودا يك ربع...برويم لباس عيدمان رابپوشيم!!!
ملت اسلي:
ملت غيوراسلي به اتاقهاي خودميروندتا لباسهاي عيدخودرا بتن كنند وبيايند!!!
(پنج دقيقه بعد)
بلاتريكس ورودولف ومانتي سرسفره نشسته اند،مانتي كت شلوارخفني بتن كرده ورودولف هم بهترين ردايش راپوشيده ولباس بلاتريكس به شماهيچ ربطي ندارد بيناموسها!!!
بجزاين عزيزاني كه شرحشان رفت هيچ بني بشرديگري در تالار مشاهده نميشوددرحالي كه خيلي كم به آغازسال مانده وبلاتريكس اندكي عصباني است:
بلاتريكس:
رودولف:
مانتي:
مانتي اسب سواري دوست داره!!!
-پس اين بوقها كجان؟!
-عزيزم خودتو ناراحت نكن من الان ميرم سركشي ميكنم!!!
رودولف باعجله به اتاق بليزميرودوشاهديك صحنه بيناموسي ميشود،بليزروي تخت خواب خوابش برده-صحنه بيناموسي نداشت همينجوري گفتم تا بقيه پست رابادقت بيشتري بخوانيد
-وگل گوشتخوارمشغول مرتب كردن برگهايش است:
-خوابي؟!
-نون خوابيده...نون وقتي ميخوابدخيلي زيباميشود...نون!!!
-نون اگرزودتربيدارنشود به نون سوخاري مبدل ميشود چون زن من اندكي عصباني شده!!!
-الان نون سوخاري مدشده...نون ميخواد برنزه بشه!!!
-من فكركنم دراين حالت نون ته بگيره!!!
-رودولف به نون توهين كرد!!!
رودولف وقتي به ساعتش نگاه ميكندمشاهده ميكندكه فقط ده دقيقه به تحويل سال مانده براي همين دست به ابتكاري عجيب براي بيداركردن همه ميزند:
رودولف درحال تفكر:
(چندثانيه مانده به تحويل سال)
همه اعضاي تالاردورسفره نشسته اند:
اعضاي تالار:
-ايده خيلي جالبي بود رودولف!!!
-الهي من فداي خشانتت بشم...فكركردم اگرهمه سرسفره باشندخيلي خوب ميشودبراي همين همه راهمينجوري خواب سرسفره آوردم...خيلي كارخوبي بودنه؟
-
آغازسال 1386 مبارك بادرودولف باخوشحالي يكي از موادمنفجره باقي مانده از چهارشنبه سوري را درتالار منفجرميكند تاشادماني خويش راابراز نمايد!!!
(نماي دوربين از سفينه اي در نزديكي كره مريخ كه زمين رانشان ميدهد)
عده اي آدم مريخي ارزشي درحال برگزاري مراسم سال تحويل هستند:
-#@$%^؟؟؟!!!#%$%$%(ترجمه:آخه احمق آدم سرسفره هفت سين سفينه مياره؟
)
-###%$&&*^)@##(ترجمه:تقصيرخودته كه سفره كوچولو پهن كردي...وگرنه سفينه هم اولش سين داره!!!)
-%%$@#^%$#$(ترجمه:بچه هاسال تحويل شد!!!)
ملت ارزشي مريخي درحال بغل كردن وماچ كردن همديگرميشوندكه صداي انفجاري آنهارادرجا ميخكوب ميكند
-؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(ترجمه:يعني چي شده؟)
-!!!!!!!!!!!!!!!(ترجمه:من ازكجابدونم؟!)
يكي از ملت ارزشي مريخي يك تلسكوپ به اندازه اين هوا از جيب خويش درمياوردوبه طرف زمين ميگيرد،ازنماي داخل تلسكوپ ما مشاهده ميكنيم قارچ اتمي بزرگي از محل سابق مدرسه هاگوارتز بلندشده است:
-؟؟؟!!!(ترجمه:فهميدي چي شده؟)
-&&*$@^^$&%*&^(ترجمه:بچه هاي تالار اسلي يكمي زيادي هيجان زده شده اندچيزمهمي نيست!!!)
-!!!!!!!!!!!!!!(ترجمه ندارد ملت مريخي كف كرده اند!!!)
ادامه بدهيد