گوینده:امروز شهر رضا بار دیگر، مورد حملات نظامیان قزوینی به فرماندهی برادر حمید قرار گرفت...
بچه: بابایی بابایی چقدر اخبار میبینی! بزن جادوگر تی وی الان عمو ققی شروع میشه امروز یکشنبس!
بابائه: ساکت شو بچه... وقتی بزرگترت داره اخبار نیگا میکنه ...
بچه : مامانی مامانی
... بابا نمیزاره من عمو ققی ببینم
مامانه:باشه پسرم من الان با بابات صحبت میکنم!
و دست بابائه رو میگیره و میبره تو اتاق تا باهاش صحبت کنه!
----------------------------------------------
جادوگر تی وی – عمو ققی!
- سایت من و تو یه آسمونه ... کریچ وسطش یه چیز بی خود و بی مصرفه!
دوربین عمو ققی رو نشون میده که رو شاخه یه درخت مصنوعی نشسته... :
- سلام بچه های گل گلاب ، خوفید؟ امروز عمو ققیتون با برنامه های جذاب به خونه هاتون میاد ... بهتره اول با دوستای خوبمون که اومدن اینجا آشنا بشیم.
عمو ققی پر میزنه و میره جلوی یه بچه مو فرفری بلند که تو یه دستش یه عکسه و با اون دست داره ریش هاشو میکنه.
- به به چه پسر گلی ... خودتو معرفی کن.
- سرژ تانکیانم امشب بیشتر باهام آشنا میشید ... ساعت دو چهل و پنج دقیقه امشب برنامه دارم.
- ببینم اون عکس کیه؟
- فرشته
- چه زشته!
عمو ققش میکروفون رو میبره جلو دهن یه دختر بچه که کنار سرژ نشته و داره به کاور آلبوم جدیدی که داده نگاه میکنه!
- به به چه دختر گلی... خودتو معرفی کن ببینم عمو !!
- آووورییییل
- چه صدای قشنگی هم داره بزرگ شدی حتما خواننده بشو باشه عمو؟
و باز پر میزنه میره سراغ مهمان بعدی!
- پسر گلم اسمت چیه؟... چرا تو این ریختی ای ... دور از جون شکل میت می مونی...
- سدریکم. همش تقصیر این پاتر(ُسانسورِ)(سانسور) شده هست... اون پای منو کشید به ولدی و مرگخور بازی و این حرفا!
عمو ققی پر میزنه و میره روی همون درخت مصنوعی میشینه.
- خب بچه های خوبه توی خونه امروز میخوام با کمک این بچه مچه ها بهتون یه سرود قشنگ یاد بدم... شما هم توی خونه با ما همراه باشید!
تا بوَد کریچ وبمستر سایت/من نخواهم ماند اینجا همچو ماست
من کنم غوغا در این جا، هر کجا/ چون که این است شیوۀ اصلی ما
می زنم خود را به آب آتشا/ تا شوید ملت شما از حذب ما
حالا شما بخونید بچه ها
سرژ: عمو عمو ... عمو ققی میشه من مدرسه هالیوود رو بخونم؟
سدریک: آره آره من موافقم .. سیستم اوج ظرافته!
آوریل: نخیرم ... نه عمو عمو ... عمو، جون من نه !
عمو ققی: نه بچه ها ... همین شعر رو با بچه های توی خونه میخونیم...
بچه ها:
عمو ققی:
بچه ها:
عمو ققی: اصلا بیخیال بهتره بریم سراغ مسابقه
و پر میزنه و یه عکس بلاتریکس لسترنج و یه تابلو لبخند مونالیزا و یک ماژیک سیاه میاره و میزاره روی زمین.
- هر کس بتونه زودتر برای این تابلو ها سیبیل بزاره و تبدیل به لبخندک برره ای کنتش کنه بهش یه کنترل مدیریت میدیم... سه ... دو ...یک...
در عرض 1 دقیقه هر دو تابلو تبدیل به یک بلاتریکس و موننالیزای برره ای با سیبیل های سیاه شدند !!
عمو ققی: آفرین بچه ها ... آفرین ... به هر سه تاتون یه کنترل مدیریت داده میشه.
و سه تا کنترل مشکی میاره و تحویل بچه ها میده.
عمو ققی: خب مسابقه بعدی اینه که هر کس زود تر بتونه با این کنترل مدیرت تمام پست های کریچر رو پاک کنه برنده میشه و بهش یه باک بیک داده میشه تا باهاش اون نقاشی هایی رو که ویرایش کردین رو ببرید به تماس با ما و اونجا پستش کنید برای مدیریت! سه ... دو ... یک!
عمو ققی پر میزنه و میره از اتاق فرمان یه هیپوگریف زشت به نام باک بیک میاره.
سدریک: عمو ققی من بردم ... من برنده شدم... من بردم
آوریل : دروغ میگه ... من زود تر پاک کردم ... دروغ گوی کثیف!
سرژ : همین جا بگم ... اگه به من بابک بی باک نرسه برنامه شب رو اجرا نمیکم!
عمو ققی :
بچه ها :
عمو ققی: بــــــلـــــه ... دوستان اشاره میکنن که وقت تمام است و دوستان شرکت کننده باید هر سه شون سوار باک بیک بشن و اون ها رو پست کنند.
تا یکشنیه بعد و برنامه بعد براتون آرزو میکنم در پناه حذب به مدیریت برسید.
تیتراژ با صدای عمو ققی بالا میاد:
تا بوَد کریچ وبمستر سایت / من نخواهم ماند اینجا همچو ماست
من کنم غوغا در این جا، هر کجا / چون که این است شیوۀ اصلی ما
می زنم خود را به آب آتشا / تا شوید ملت شما از حذب ما
----------------------------------------------
مامان و بابائه از اتاق میان بیرون.
مامانه : خب پسرم... با بابات صحبت کردم راضی شد که تو عمو ققی رو ببینی!
بچه هه : نه مامانی ... عمو ققی تموم شد ... میخوام امشب برنامه سرژ رو ببینم