بازي هافلپاف و گريفيندور- اسنيچ مال خودمه ، گرفتمش !!
- مي بينيم مال كيه !!
آفتاب گرم زمستاني!! بر سر همه مي تابيد. همه ي بازيكنان پس از نيم ساعت دور افتخار زدن، خسته و كوفته روي زمين نشسته بودند و از فرط مشغوليت، سعي در كندن چمنهاي مصنوعي ورزشگاه داشتند و سدريك و مريدانوس همچنان كل كل مي كردند . داور هنوز نيامده بود..
يك بنز مشكي شش در، دقيقا جلوي صورت استرجس ترمز كرد و در اثر ترمز آن، مقداري چمن مصنوعي كنده شد و روي صورت استر پاشيد. استر كه رنگش به سفيدي مي زد، با بهت به مارك بنز روي كاپوت خيره شد. در ِ وسط از آخر سمتِ چپِ ماشين باز و شخصي با عينك آفتابي از ماشين پياده شد. با لبخندي مليح به استرجس نگاه كرد، گوشه ي عينكش را پايين آورد ؛
- شما استرجس پادموري ؟! همون كه نقشت تو داستانم خيلي كم رنگ بود ، اي ناقلا خوب خودت رو جا كرديا !؟!
- شما ؟! (سوء استفاده از موقعيت و استفاده از شكلك
به تعداد دلخواه توسط استرجس)
- جي.كي ، يه رولينگ !!
اين را گفت و دندان هاي سيفيدش را به ملت نشان داد. " واسه لثه،با تو دوسته، واسه دندوناي خسته ! واسه مرهم ، واسه آفت هات (سكون بر ف) ، واسه ميكروباي پَسته! خمير دندون كِرِسْت ، واسه لثه، با تو دوسته .. "
در همين لحظه شخصي خودش رو از بين خبرنگارا با زحمت مي اندازه بيرون ؛
- خانم رولينگ ، درسته كه شما متولد قرن پنجمين ؟!
رولينگ با يه بشكن طرف رو پودر مي كنه و خيلي طبيعي گويي هيچ اتفاقي نيفتاده به ملت مي نگره!
- هي جو ! سِت لباس ورزشي منو بيار ! همون صورتيه !!
صداي سوت در ورزشگاه مي پيچه و چهارده تا جارو به همراه جاروي خفن خانوم رولينگ! به هوا مي ره!
دنيس سرخگون رو روي هوا مي زنه، به جلو پيش مي ره ، اون رو به ادوارد پاس مي ده و ادوارد بعد از پيچوندن مرلين به دور خودش ، اون رو براي درك مي اندازه. جي.كي رو در روي درك قرار مي گيره و نگاهي بهش مي اندازه؛
- شما شخصيتت تو كتاب من چي بود ؟
- درك ، از بخش جنايي ! به همراه دستيارم هنراد!!
- مطمئني شما تو كتاب من بودي ؟!!؟
-
!!
درك سرخگون رو از پشت سر براي ادوارد مي اندازه و اون مقابل سارا قرار مي گيره. سارا پوزخندي مي زنه. همه منتظر يه حركت شگفت انگيز از اون هستند. رولينگ نگاهي به سارا مي كنه، بشكني مي زنه و اعلام مي كنه كه اصلا خوشش نمياد نيروهاي مافوقي كه اون تو كتابش نياورده رو كسي داشته باشه. سارا با ناباوري به حال نيروي از دست رفته اش زار مي زنه و سرخگون به راحتي وارد حلقه ي وسط دروازه مي شه..
جسي سرخگون رو مي گيره و آروم آروم به راه خودش ادامه مي ده ، اما رو با گنجشكي كه اونور داره پرواز مي كنه! سرگرم مي كنه و سرخگون رو براي اندرو مي اندازه، تا جي.كي مياد حرفي بزنه ، اندرو تو صورتش جيغ مي كشه كه باعث مي شه ، رولينگ پشت لودو پناه بگيره! و بعد اندرو با لبخندي رضايتمندانه سرخگون رو براي هدويگ مي اندازه. هدويگ سرخگون رو با نوكش نگه مي داره، شتاب مي گيره و هدفشو انتخاب مي كنه . ولي هدفي مشخص نبود ، چون اسپراوت تمام حلقه ها رو پوشونده !! هدويگ سعي مي كنه سرعتشو كم كنه ، ولي فايده اي نداره .. بال هاشو مي گيره جلو چشمش و با نوك مي ره تو شيكم اسپراوت .. وقتي چشمشو باز مي كنه، اولين چيزي كه مي بينه يه لبخند مليحه؛
- آ ... آ ... ! جغدهاي سيفيد ماماني و كوچولو كوييديچ بازي نمي كنن ..
رولينگ اين رو مي گه و هدويگ رو از زمين بيرون مي بره .
ملت كم كم دارن به حالت شاكي در ميان .. ناگهان هري ، رون و هرميون جيغ و دادكنان به سمت زمين مي دوند و كمي بعد ولدمورت و يك دسته مرگخوار مي ريزند توي ورزشگاه!
هري جيغ مي كشه و مي پره تو بغل جي.كي :
- خااااله ! مگه نگفتي فقط بايد لبخندي بزنم و واسه همه دست تكون بدم ، اينا جزو قرارمون نبودا .. مگه نمي خواستي من مدل نقاشيت بشم ؟!
- سسس ! ساكت باش بچه ! تابلومون نكن !!
هرميون و رون در حال له شدن زير دست و پاي مرگخوارا هستند و درخواست كمك مي كنند. همه ي تماشاچيا از شدت زجرآور بودن صحنه ، به سمت درهايي كه در قسمت جلو، عقب و طرفين! وجود داره مي دوند. جي.كي هري رو پرت مي كنه تو دهن يه شاخدم مجارستاني كه در همون لحظه داشت همراه رفقاش به سمت جنوب كوچ مي كرد و به صورت خيلي اتفاقي از بالاي سر اونا رد مي شد. بعد قهقهه ي بلندي سر مي ده ؛
- كتاب هفت ، هر جور كه من بخوام تموم مي شه !! يوهاها !!
اعضاي دو تيم كه شديدا شاكي شدند ، با شنيدن اين حرف به سمت جي.كي مي رن.
جي.كي پوزخندي مي زنه و رو به همه شون مي گه ؛
- خيال كردين اگه من ، اون هري رو با ديدن منظره ي گاوهايي كه تو مراتع سرسبز مشغول چرا هستند ، تو قطار ، از فرط بيكاري مجسم نمي كردم ، كدومتون الآن اينجا بودين ؟!؟
همه به فكر فرو مي رن، توي فكرهاشون صداي بوووووق - بوووق و بوق هاي بسياري شنيده مي شه !! رولينگ يه بشكن ديگه مي زنه و صاعقه اي زده مي شه كه همه رو پودر مي كنه !!
صحنه ي آخر
رولينگ روي يه كپه ي مرتفع خاكستر نشسته و مشغول طرح زدن از تصوير يه اسنيچه كه توي يه ورزشگاه جنگ زده ي پر از خاكستر پرواز مي كنه ..