جلسه هشتم:
همه خیلی مودب و مرتب سر جاهاشون نشسته بودند! ساحره ها خوشگل مشگل، جادوگرا شیک و پیک!
انگار یه خبرایی بود! همه خیلی مشکوکیوس به هم نیگا میکردند و جای منکرات به شدت خالی بود!
خلاصه آنیتا وارد کلاس میشه و با دیدن این فضای به شدت مشکوک، بیشتر از همیشه به بچه ها مشکوک میشه!
با ابروهایی که از شدت سوال به حالت یکی بالا یکی پایین در اومده بودن میشینه پشت میزش. یهو موبایل آنیتا زنگ می خوره و مثل همیشه: عزیزم گوشی رو بردار... دلم تنگه برات.... عزیزم....
آنیتا می خواد موبایل رو جواب بده که با حالت ناجوری که بچه ها به هم نیگا میکردن، گوشی رو خاموش میکنه و بیخیال دراکو میشه! خلاصه میره پای تخته وایمیسته و با صدایی رسا که حواس بچه ها سر جاشون بیاد، شروع میکنه به صحبت کردن:
_ خیله خب!... حواسا این ور!... آناکین؟ لطفا بذار آناکینا هم به درسش برسه!... مک بون چانگ! چو رو بیخیال شو برای یه مدت!... امروز قراره دو تا طلسم از زمان جد عزیزم، یعنی والفریک دامبلدور بهتون یاد بدم! یکیشون اینه که... هدویگ و هدویگا! با شما دو تا هستم!... خوبه!... اسم یکیشون" کریتدشن" هست. این طلسم برای درست کردن بعضی چیزهای جزئی هست. مثلا یه سایه بون، یه کم غذا، یه قلم پر یا این چیزای کوچیک و کم ارزش. در واقع میشه گفت این یه طلسم برای خلق چیزهایی هست که در بعضی موارد کاملا محتاج اونها هستیم. البته این طلسم باید روی یه شی اجرا بشه و اون رو تغییر میده!
طلسم بعدی، برای کسایی هست که خیلی پر حرف هستند، هست! این طلسم توسط شخص شخیص والفریک دامبلدور ساخته شده. ایشون یه پادو داشتند، که پدربزرگ استرجس پادمور بودند! یعنی استرج پادمور
! خلاصه این استرج، خیلی پر حرف بوده و اعصاب پدربزرگ عزیز من رو به هم میریخته! یه روز به اوج پر حرفیتش میرسه و حدود 2 ساعت یکریز حرف میزده! اون هم حرف بیخود!! و مایه ی پریشانی خاطر پدربزرگم میشه! ایشون هم با قدرت تمام، با چوبدستی میزنن تو سرش و میگن" خفئیوس!" و اینجوری میشه که اون هر چی حرف میزنه، صداش در نمی یاد!! البته این برای یکی دو روز بیشتر جواب نمیده! اما خودش خیلیه!... خب، سوالی نیست؟
و مشغول نوشتن تکالیف روی تخته میشه. وقتی روش رو برمیگردونه اونور، میبینه همه اینجورین::bigkiss:
آنیت از این عمل اونها سرخ میشه و یه سرفه میکنه و بعد اونها سرخ میشن! و یه نگاه به تخته میندازن و با دیدن تکالیف، گل از گلشون می شکفه و دوباره:bigkiss: و
!!!!
آنیتا هم حسودیش میشه میره پیش دراکو!
تکالیف:
1- چرا بچه ها اونروز اونجوری بودن و خیلی جو گیزر بودن؟ 10 امتیاز!!!
2- فکر کنید که نیاز مبرمی به مرلینگاه دارید و مرلینگاهی وجود نداره! با استفاده از طلسم" کریتدشن" توضیح بدید که روی چه چیزی مرلینگاه رو درست کردید و اینکه نحوه ی اجرا رو هم شرح بدید! 10 امتیاز!
3- یه دلیلی جور کنید و روی مک بون پشمالو طلسم" خفئیوس" رو اجرا کنید! ( نمایشنامه باشه لطفا!) 10 امتیاز!
نمرات جلسه هفتم:
هافلپاف:
آناکین استبنز: 8+ 6+ 7+ 6= 27
ادوارد جک: 3+ 3+ 2+ 4= 12
ریونکلاو:
مک بون پشمالو: 5+ 7+ 7+ 6= 25
چو چانگ: 8+ 6+ 8+ 6= 28
وینکی:8+ 5+8+6= 27
اسلیترین:
بلیز زابینی: 8+ 8+ 8+ 6= 30 (آفرین!)
مالسیر: 8+ 6+ 8+ 4= 26
گریفیندور:
پاتریشا وینتربون: 8+ 5+ 8+ 6= 27
استرجس پادمور: 8+ 4+ 5+ 6= 23
در کل:
هافلپاف: 39
ریونکلاو: 80
اسلیترین: 56
گریفیندور: 50