اين ارزشي بازيها چيه درآوردين؟
-------------------------------------------------------------------------
ناگهان ضربه محكمي به مخ آني موني واردميشود-خداوند آني موني رابراي ما نگهدارد هروقت كم مياوريم يك بلايي سرش مياوريم وخدايي طنز مساله ميرود بالا
-
واني موني روي زمين عين فرش پهن ميشود:
-كي بود؟
-آني موني بود!!!
-آخه بوق من خودم آني مونيم!!!
-نه تو بدنت گرمه نوفهمي من ديدم آني موني بود!!!
-آواداكداورا
ملت خشانت پرور اسلايترين گيج ممد و كور ممد را ميبرند درون تالار كه ازآنها بازجويي بكنند...درابتدا مانتي وگل گوشتخوار از تالار بيرون ميشوند چون انها هردو مجرم را زنده ميخواهند ولي بعدازاينكه لرد چپ چپ به ملت اسلي نگاه كرد مانتي وگل گوشتخوار دوباره به تالار برميگردند!!!
گيج ممد وكور ممد وسط تالار روي صندلي نشسته اند ومردم دارند به رابستن چپ چپ نگاه ميكنند چون بجاي طناب زندانيان رابا چسب قطره اي به صندلي چسبانده!!!
-دادگاه رسمي است...
-چي چي رسميه هنوز قاضي نداريم؟
-
-خوب از اول بگيد لرد قاضيه...
لرد روي صندلي جلوس ميكند بعد دنبال رودولف ميكند:
-مرض داري پونز ميذاري روي صندلي من؟
-فكركردم جاي آني مونيه!!!
بالاخره آرامش در فضا حكم فرماميشود ولرد شروع ميكند:
-دادگاه رسمي است،من قاضي هستم اني موني مشاورم ورودولف وبلاتريكس اعضاي هيات منصفه...حالا هركي جرات داره از متهمين دفاع كنه!!!
متهمين:
ملت حاضر در صحنه:
اعضاي هيات منصفه:
-پيرامون حمله مسلحانه عده اي قاتل وتروريست بين المللي به تالار اسلايترين وحمله اين بيناموسان به كودكان اين مرز وبوم وترساندن آنها...
درهمين لحظه لردبه مانتي اشاره ميكند وهمه دلشان غنج ميرود براي مانتي كه دارد يكي از گريفيندوري هارا هضم ميكند:
-...ما اينجا جمع شده ايم كه براي اين دوتا بوق اشدمجازات ميخواهم!!!
دراين لحظه لرد توسط آني موني توجيه ميشود كه قاضي است وبايد عادل باشد!!!
-خوب من گويا يك لحظه جوگيرشدم...شاهداول!!!
بليز از وسط جمعيت ميايد درجايگاه شهود قرار ميگيرد ورودولف ميرود بازجويي:
-اعتراف كن
-
تومگه هيات منصفه نبودي؟
-بودجه نداريم من دوشغله شدم
-آها..خوب راستش من وگل گوشتخوار داشتيم بازي ميكرديم يكهوو صداي فريادي شنيديم بعدش رفتيم ديديم اين گيج ممد با بيل زده توسر مانتي!!!
ملت اسلي:
چه بي رحم
رودولف وبلاتريكس:
متهمين:
عجب توهمي!!!
-بعدش گل گوشتخواربمن گفت بروم مانتي را نجات بدهم...
ماموران دادگاه به گل گوشتخوار كه با بوق بليزرا تشويق ميكرده هشدار ميدهند كه ساكت باشد ولي ماموران به سرنوشت چيزي دچارميشوند!!!
-...بعدش من رفتم كمك بياورم وآوردم!!!
-ميتواني بروي بنشيني شاهد بعدي...خودش مياد لازم نيست يقه شو بگيري رودولف!!!
رابستن درجايگاه شهود قرار ميگيرد وبعد بلاتريكس ميايد:
-
-مامان
-اعتراف كن تا نزدمت!!!
-اينا كشتنش!!!
-
كيو كشتن؟
-مانتيو
-
كروشيو!!!!
ماموران امدادگر رابستن رابيرون ميبرند...همه باخشانت به متهمين نگاه ميكنند ولرد شروع ميكند به خواندن حكم:
-اعدام...
-اعتراض دارم!!!
كي اعتراض داره؟